دکتر طبیبیان: تورم سازی همان دزدی مال مردم است
کاهش ارزش پول (که ناشی از تورم است)، چنان نیروهای تخریب اقتصاد را به کار می اندازد که حتی یک نفر از میلیون هم متوجه آن نمی شود. مردم فقط در مقاطعی از زندگی متوجه می شوند که هرچه با زحمت و تلاش در فعالیت اقتصادی و زحمت کشی طی سالیان رشته اند پنبه شده (مثل تنزل ارزش و قدرت خرید حقوق بازنشستگی و پس انداز بانکی…) بدون این که متوجه شده باشند. و چنین است که گاهی هم خشمگین می شوند.
درباره پیامدهای نرخ های بالای تورم در ایران بارها و بارها گفته ونوشته شده و تاکید اقتصاددانان این است که افزایش نرخ تورم به معنای چپاول دسترنج حقوق ومزد بگیران است و تنها دولت و برخی گروههای رانت خوار از این افزایش بهره می برند. دکتر محمد طبیبیان در سایت تلگرامی اش با استفاده از یک نوشته طنز آلود درشبکه های اجتماعی درباره پیامدهای غارتگرانه نرخ تورم فزاینده نوشته وتصریح کرده است ، در تورم گروهی مال خود را از دست می دهند و گروه پرشماری مالباخته به زیان دولت و رانت خوارانی که شاید دراوپا باشند باشند منتفع می شوند. به نوشته وی درزیر توجه کنید :
دزد آن سی و پنج راس گوسفند
مطلب زیر را در شبکه های اجتماعی دیدم که فرد خوش ذوق و تیزبینی نوشته اند . این نوشته بسیار بیان تمثیلی جالبی در باره تورم و آثار آن دارد. مطلب را ملاحظه بفرمائید پاسخ مختصر اینجانب هم در انتها آمده است . سال ۱۳۹۲ پدرم را تشویق کردیم به علت کهولت سن گوسفندان خود را فروخته و پول آن را نزد بانک سپرده بلند مدت بگذارد. تعداد چهل راس دام به قیمت روز هر راس دویست هزار تومان. کل پول حاصل از فروش مبلغ هشت میلیون شد که آن را نزد یکی از بانک ها سپرده بلند مدت با سود تقریبی بیست درصد سپرده نمود .طی هشت سال گذشته حدود دوازده میلیون و هشتصد سود گرفته که با جمع سپرده خودش بیست میلیون و هشتصد می شود.
حالا پدرم تا حدودی دچار کهولت سن شده و ایراد گرفته که من سود نمی خواهم لطفا گوسفندانم را پس بدهید. با کل پول حاصل از سپرده خودش و سود حاصل ما فقط حداکثر پنج راس گوسفند می توانیم برایش خریداری کنیم .یعنی تعداد ۳۵ راس گوسفند کم می اوریم.این موضوع فرزندان را دچار چالش عجیبی کرده و خواستار به کار گرفته شدن بهترین کارآگاهان پلیسی شده اند که دزد آن تعداد ۳۵ راس گوسفند را مشخص کند و یک قاضی عادل و آگاه نیز حکم عادلانه صادر کرده و علاوه بر تعداد ۳۵ راس گوسفند سود حاصل از شیر و پشم و زاد و ولد آن را محاسبه و به پدر برگرداند و اگر نه پدر به فرزندان شک نموده و آنها را دزد گوسفندان خود قلمداد خواهد نمود. لذا از حاذق ترین کارآگاهان حوزه اقتصاد و عادل ترین قضات حاضر در کشور خواهشمند است این موضوع را مورد بررسی و این مرد پیر کم شنوا را به حقوق خویش برسانند.به راستی چه کسی گوسفندان پدرم را دزدیده است ؟
اما پاسخ من
پاسخی که هر کس می تواند به این پرسش بدهد این است که آن 35 راس گوسفند را تورم دزدیده اما همه آن مال عاید ایجاد کننده تورم نشده. بخشی نصیب دولت (به معنی کلی کلمه) که ایجاد کننده تورم است شده و البته بخشی از آن بخش هم ممکن است صرف کار مفیدی شده باشد (داستان دخو را هم در پائین ملاحظه کنید). بخشی هم عاید رانت خوارها و بهره مند شوندگان از تورم مداوم شده که ممکن است هم اکنون در کانادا و یا استرالیا و اروپا باشد (این که گوسفند مسروقه چطور می تواند از اقیانوس بگذرد سئوال بس بی موردی است. به این رانت خوار ها بدهید تا کره ماه می برند)۰ بخش سوم هم ضایع شده یعنی ضایعه اقتصادی که تورم های بالا و تصمیم های بعدی برای کنترل دستوری قیمت ایجاد می کند. این از نوعی است که در اقتصاد به هزینه مرده مشهور است. یعنی جامعه پرداخت می کند و اما کسی دریافت نمی کند، مثل این که دود می شود. به همین دلیل هم کینز گفته بود، کاهش ارزش پول (که ناشی از تورم است)، چنان نیروهای تخریب اقتصاد را به کار می اندازد که حتی یک نفر از میلیون هم متوجه آن نمی شود. مردم فقط در مقاطعی از زندگی متوجه می شوند که هرچه با زحمت و تلاش در فعالیت اقتصادی و زحمت کشی طی سالیان رشته اند پنبه شده (مثل تنزل ارزش و قدرت خرید حقوق بازنشستگی و پس انداز بانکی…) بدون این که متوجه شده باشند. و چنین است که گاهی هم خشمگین می شوند.
و اما یادی کنیم از عبید ذاکانی قرن هشتم که طنز هایش گاهی مصداق می یابد. می فرماید دَخو (یک شخصیت طنز داستانی) شب ها گوسفندی می دزدید و فردا گوشت آن را به فقرا صدقه می داد. به او گفتند این چه کاری است که تو می کنی؟ پاسخ داد صواب خیرات به گناه دزدی در، پوست و دنبه و سر گوسفند هم مفت چنگ خودم.