هنگامی كه كفگیر تندروها به ته دیگ خورده، مجبور شدهاند مكنونات قلبی خود را آشكار كنند. تحصن دهها روزه چند نفر جلوی مجلس و جمعآوری آنها از سوی پلیس مورد اعتراض افراد پشت پرده متحصنین قرار گرفت و یكی از مهمترین استدلالهای مخالفان كه واقعیت این اعتراضات را روشن میكرد را یك نماینده تندرو گفت: «هسته سخت نظامی كه سكه ۱۰۰ میلیونی و دلار ۱۰۰ هزار تومانی را دارند تحمل میكنند، دلشان به این خوش است كه اینجا احكام خدا دارد اجرا میشود. اگر قرار است از اسلام تهی شود برای چی خون بدهیم و گرانی را تحمل كنیم؟ امیدوارم شورای عالی امنیت ملی فهم این موضوع رو داشته باشه كه اگر بخواد به این قصه ادامه بده هسته سخت نظام ناامید میشن. اگه هسته سخت نظام ناامید شدن و جدا شدن رحمالله من یقرا فاتحه معالصلوات.» این اظهارات نشانگر عمق فاجعهای است كه، عدهای میخواهند خود را تحت عنوان هسته سخت قدرت جا بیندازند. این مثلا هسته سخت، در تفسیری كه از جایگاه و اهمیت خود میكند، میخواهد قدرت را در برابر اكثریت قریب به اتفاق مردم قرار دهد و به حكومت یادآوری میكند كه «یا ما، یا اكثریت قاطع مردم؟» نكته اینجاست كه بخشی از دستاندركاران حكومت متوجه شده بودند كه این گروه حتی اقلیت هم نیستند، چون اقلیتهای اجتماعی هم تعدادی قابل توجه بوده كه در هر صورت مهم هستند. اینها بسیار ناچیزتر از صدایشان هستند. صدایشان در رسانه رسمی و سایر رسانههایی كه از بیتالمال ارتزاق میكنند بازتاب زیادی دارد و متكی به حمایتهای مالی از جیب دولت و از طریق نهادهای خاص هستند و برای تذكر دادن به حجاب زنان پول میگیرند، لذا این تصور نادرست پیش آمده كه گویی نفوذ واقعی آنان به اندازه صدایشان و اقلیتی قدرتمند هستند. از این رو برنامهای را طراحی كردند كه اول دایره نفوذ بسیار اندك آنان را نشان دهند، سپس ماهیت فكری و رویكردی آنان را برملا نمایند. برای این دو كار برنامهای بهتر از تحصن اخیر نبود. این تحصن نشان داد كه این افراد حداكثر همین چند ده نفر هستند كه با انواع حمایتهای لجستیكی جلوی مجلس جمع شده بودند و پس از حدود ۵۰ روز تعدادشان زیاد نشد كه كمتر شد و داشت بهطور كامل آب میرفت.
نتیجه این وضعیت برای هر ناظری روشن بود. خوشبینترین افراد به آنان نیز با دیدن آنان، تغییر نظر دادند و معلوم شد كه بسیار كوچكتر از هر اقلیتی هستند. در واقع هیچی نیستند. ولی ضربه اصلی را در كیفیت ماجرا خوردند.
اینكه برخی از آنان به صراحت نگاه بسیار منفی مردم را نسبت به خود شرح دادند، یا در مقابله با پلیس اقدام به خودزنی كرده یا تهدید به خودكشی نمودند و... همه و همه نشان میداد كه چیزی به نام ارزشهای دینی در ذهنیت این جماعت وجود خارجی ندارد. آنان كه در سن بنده هستند، میدانند كه زنان محجبه و مومن اول انقلاب تا چه حد محجوب و مودب و مبادی آداب و ملتزم به ارزشها بودند، آن نسل هنوز همچنین هستند، در حالی كه از نحوه برخورد این جماعت معلوم شد كه با این ارزشها و گزارهها آشنایی ندارند. هماكنون هم برخی از این بانوان تحت عنوان دفاع از حجاب و عفاف در شبكههای مجازی چنان ادبیات غیرعفیفانهای دارند كه انسان خجالت میكشد آنها را از زبان یك زن مسلمان بشنود! این گروهك كمتر از اقلیت، هم از حیث كمیت و عدد و هم از حیث كیفیت و ارزشهای رفتاری سقوط كامل كرد و این تحصن بهترین برنامه برای پایان دادن به سر و صداهای آنان بود.
این اقلیت پر سر و صدا، خودشان نیز دچار توهم شده بودند. توهم از حیث دینمداری و دفاع از ارزشها، توهم از حیث اینكه هسته سخت قدرت هستند و قدرت روی حمایت آنان استوار است. قدرتی كه ملت را فراموش كند و آن را به یك هسته بیخاصیت بفروشد آخر و عاقبتی ندارد. از نظر محتوایی هم دست آنان رو شد، زیرا در شرایط تورمی و مهمتر از آن با وجود فقر و فساد گسترده؛ مساله مورد ادعای آنان یعنی حجاب، چیزی است كه اتفاقا با عملكرد كنونی این گروهك مردم بیش از پیش از حجاب دورتر میشوند. اطمینان داریم كه این هسته سخت گلوگیر نیست و گلوی نظام آن اندازه وسیع باشد كه چنین هستههای ناچیزی را رد و هضم كند. آنان با طلبكار جلوه دادن خویش دنبال جاانداختن نیازمندی حكومت به حفظ این هستهاند. سخنان آقای باهنر، قالیباف و نمایندگانی كه متوجه برنامه خطرناك این مجموعه شدهاند جملگی حكایت از آن دارد كه تصمیم خود را درباره حجاب گرفتهاند. گرچه در برخی مناطق چون اصفهان و مشهد شاهد خودسریهایی هستیم كه ممكن است مشكلاتی ایجاد كند و مسوولان باید مانع این روند شوند و اجازه بحرانسازی به آنان ندهند. دیر یا زود این خودسختپنداری این هسته باید پوسته دیگری برای خود پیدا كند. آنان در ادامه و در جریان مذاكرات ایران و امریكا نیز فعال خواهند شد.