سیاستمداران بیتفاوت، آینده اقلیمی ایران را تباه میکنند!
محمد حسين شيخ محمدي، پژوهشگر در حوزه محیط زیست و تغییر اقلیم
اول: سال 1402، سیلهای ویرانگر و سیلابهای فاجعهبار، بسیاری از استانهای ایران از جمله فارس، خوزستان، خراسان رضوی، کرمان، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان را در برگرفت. این بلایای طبیعی در بهار 1403 نیز ادامه یافت و سیلابهای سنگینی در استانهایی مانند لرستان و سیستان و بلوچستان به وقوع پیوست. سیلها جان انسانها را به خطر انداخت، منازل و زیرساختها را تخریب کرد و خسارات سنگینی به بار آورد. این فاجعهبار دیگر زنگ خطری را به صدا درآورد که سالهاست توسط دانشگاهیان، کارشناسان و دغدغهمندان محیطزیست به صدا درآمده است: بحران اقلیمی در حال وقوع است و ما برای مقابله با آن آمادگی لازم را نداریم.
دوم: متأسفانه، مسئولان و تصمیمگیران هنوز عمق فاجعه اقلیمی را درک نکردهاند و گویی در خواب غفلتی عمیق فرورفتهاند. شاهدیم که اصل تغییر اقلیم هنوز از سوی برخی سیاستگذاران و تصمیمگیران انکار یا نادیده گرفته میشود. گروهی از ایشان، باوجود پذیرش این واقعیت، هیچ گامی برای آمادهسازی کشور برای مواجهه با این چالش بزرگ برنمیدارند. درحالیکه بسیاری از کشورهای دنیا در حال برنامهریزی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی و پایداری در برابر این پدیده هستند، ایران هنوز در ابتدای راه قرار دارد و گویی آیندهی آن در دستان سیاستمدارانی بیتفاوت و غرق در روزمرگی رها شده است.
سوم: بحران اقلیمی، تهدیدی واقعی برای ایران است. سالهاست که هشدارهایی در مورد تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن برای ایران به گوش میرسد، اما متأسفانه، در حال حاضر کشورمان آمادگی لازم برای مقابله با این بحران را ندارد و مسئولان هنوز بهطور کامل به درک عمیقی از مخاطرات تغییرات اقلیمی نرسیدهاند. فقدان برنامهریزی جامع و بلندمدت، فقدان زیرساختهای مقاوم و بیتوجهی به علم و هشدارهای کارشناسان، ازجمله چالشهای پیش روی ایران در زمینه مقابله با تغییرات اقلیمی هستند. این چالشها، کشورمان را در برابر خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، آسیبپذیرتر کردهاند. فقدان نگاه بلندمدت در بین سیاستگذاران و تصمیمگیران، مانع از توجه آنها به آینده و مخاطرات بلندمدتی مانند تغییرات اقلیمی میشود.
چهارم: آیندهای نهچندان دور، تصویری هولناک از ایرانِ گرمتر، خشکتر و سیلخیزتر را به نمایش میگذارد. سیلی از مخاطرات که جان انسانها، اقتصاد کشور و ثباتِ اجتماعی را به خطر خواهد انداخت. خشکسالیهای طاقتفرسا، گرمای بیسابقه، سیلهای ویرانگر، نابودی منابع طبیعی، آوارگی و مهاجرت گسترده، فروپاشی اقتصادی، بحرانهای امنیتی و اجتماعی، تضعیف کشاورزی و به خطر افتادن امنیت غذایی، تنها بخشی از عواقب تغییرات اقلیمی برای آینده ایران هستند. این عواقب میتوانند بهطور مستقیم بر زندگی مردم و اقتصاد کشورمان تأثیر بگذارند. سیلهای سالهای اخیر کشور نمونهای از این عواقب هستند. سیلهایی که نشان داد که ما در برابر سیل، غافلگیر و آسیبپذیر هستیم. حال، تصور آیندهای نزدیک که سیلهای ناشی از تغییرات اقلیمی افزایش پیدا کند، چه خطراتی برای ما در پیش خواهد بود؟ چه بحرانهای مالی، انسانی و... گریبانگیر کشورمان خواهد شد؟
پنجم: تغییر اقلیم باید دغدغه اصلی تمامی تصمیمسازان، تصمیمگیران و مدیران کشوری باشد. این موضوع، فراتر از یک مسئله محیط زیستی است، بلکه به امنیت ملی، توسعه پایدار و آینده کشورمان گرهخورده است. بیتوجهی به تغییرات اقلیمی بهمثابه بازی با جان انسانها و آینده کشورمان است. اکنون، زمان آن فرا رسیده است که از انکار، انفعال و بیتوجهی دست برداشته و با اتکا به دانش و تخصص، با اتخاذ رویکردی پیشگیرانه، ضمن ارتقای آمادگی برای مقابله با مخاطرات طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی، برنامههای جامعی برای سازگاری با آن تدوین و اجرا کنیم. پذیرش واقعیت تغییر اقلیم، تعهد به سیاستهای پایدار، تدوینِ استراتژیِ ملی برای سازگاری و مقابله با بحرانِ اقلیمی، تقویت و مقاومسازی زیرساختهای اساسی، افزایش آگاهی عمومی، مدیریت منابع آب، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، توجه به نظرات دانشگاهیان و کارشناسان و کاهش انتشار گازهای گلخانهای، از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار دولت قرار گیرد.
ششم: پایداری فردای ایران و خاورمیانه، به اقدامات امروز ما در برابر بحران تغییرات اقلیمی گرهخورده است. اگر امروز برای مقابله با این پدیده هولناک چارهای نیاندیشیم، فردایی هشداردهنده در انتظارمان خواهد بود. ما در قبال نسلهای آینده مسئولیم و باید زمینی قابل سکونت را به آنها تحویل دهیم. بیتوجهی به این امر، آیندهای تاریک و ناامیدکننده را برای فرزندانمان رقم خواهد زد.