جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه نه تنها انسانها (تا این لحظه، ۵۰ هزار شهید و یکمیلیون زخمی)، بلکه محیطزیست و تمامی موجودات زنده را نیز هدف قرار داده است. این حملات، با تخریب زیستگاههای حساس و منابع طبیعی، بحرانهای زیستمحیطی خاورمیانه را تشدید کرده و زیرساختهای حیاتی مانند شبکههای آبی، تصفیهخانهها، نیروگاهها، منابع طبیعی و زمینهای کشاورزی را نابود کرده است. این تخریبها نه تنها بحرانهای محلی ایجاد کردهاند، بلکه تأثیرات عمیقی بر تغییرات اقلیمی در سطح جهانی بهجا گذاشتهاند، چراکه محیطزیست محدود به مرزهای جغرافیایی نیست و اکوسیستمهای جهانی بهگونهای به هم وابستهاند که تخریب در یک منطقه، کل سیاره را تحت تأثیر قرار میدهد. حملات اسرائیل در دو ماه نخست به غزه بهطور چشمگیری انتشار گازهای گلخانهای را افزایش داده و این میزان حتی از مجموع ردپای کربن سالانه بسیاری از کشورهای آسیبپذیر بیشتر بوده است. این افزایش آلایندهها نه تنها تغییرات اقلیمی را تسریع کرده، بلکه منابع حیاتی مانند آب و غذا را نیز با تهدیدات جدی روبرو کرده است.
تروریسم زیستمحیطی که به تخریب عمدی اکوسیستمها و منابع طبیعی باهدف ایجاد آسیبهای طولانیمدت اشاره دارد، در اقدامات رژیم صهیونیستی بهوضوح قابلمشاهده است. این تخریبها علاوه بر آلودگی منابع آبی و نابودی خاک، باعث انتشار گسترده گازهای گلخانهای شده و تنوع زیستی منطقه را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. فراموش نکنیم، ویرانیهای زیستمحیطی این رژیم تنها به دوران جنگ محدود نمیشود، بلکه از زمان اشغال فلسطین با شهرکسازیها و عملیات نظامی نیز ادامه یافته و نه تنها حقوق زیستمحیطی مردم فلسطین را نقض کرده، بلکه بحرانهای زیستمحیطی و اقلیمی جهانی را نیز تشدید کرده است.
اقدامات اسرائیل در تخریب محیطزیست، صرفاً نتیجه جانبی جنگ نیست؛ بلکه بخشی از یک استراتژی عمدی برای نابودی منابع طبیعی و ایجاد ناپایداری اقلیمی است. این اقدامات محیطزیست را به هدفی نظامی تبدیل کرده و بیتوجهی کامل به حقوق زیستمحیطی و پایداری بلندمدت را نشان میدهد. این جنایات نه تنها بحرانهای انسانی را تشدید میکند، بلکه عدالت زیستمحیطی و معیشت جوامع محلی را نیز به خطر میاندازد.
سکوت جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و زیستمحیطی در برابر جنایات انسانی، زیستمحیطی و اقلیمی رژیم صهیونیستی، پرسشهای جدی درباره تعهد آنها به صلح، حقوق بشر و حفاظت از محیطزیست ایجاد کرده است. پیامدهای زیستمحیطی جنگهای منطقهای رژیم صهیونیستی بهوضوح قابلمشاهده است، اما واکنش جامعه جهانی تنها سکوت و بیتوجهی بوده و ابعاد زیستمحیطی این درگیری به شکلی چشمگیر نادیده گرفتهشده است؛ این سکوت بهروشنی نشاندهنده اولویت دادن به منافع ژئوپلیتیک بر حفاظت از محیطزیست است. کشورهای مختلف جهان، چه آنهایی که در برابر کشتار بیگناهان سکوت کردند و چه آنهایی که از جنایتکاران حمایت نمودند، همگی در مقابل نابودی محیطزیست سیاست سکوت را اتخاذ کردهاند. جامعه جهانی نباید در برابر این جنایات زیستمحیطی بیتفاوت بماند، زیرا حفاظت از اکوسیستمها و منابع طبیعی، حتی در شرایط جنگی، وظیفهای همگانی و حیاتی برای تمامی ملتها بهعنوان متولیان این سیاره است و این بیتوجهی آشکار نهتنها به تداوم بحرانهای انسانی دامن میزند، بلکه آینده این کره خاکی را نیز به خطر میاندازد. برای دستیابی به آیندهای پایدار، جامعه جهانی باید از این بیتفاوتی فاصله بگیرد و با اقدامات مؤثر در جهت حفظ حیات انسانها و محیطزیست، مسئولیتپذیری بیشتری از خود نشان دهد.
مبارزه با جنایات زیستمحیطی رژیم صهیونیستی نیازمند واکنشی هماهنگ و جهانی از سوی فعالان محیطزیست است، بهویژه در شرایطی که کشورهای مدعی حمایت از صلح، حقوق بشر و محیطزیست در جهان در برابر این جنایات سکوت کردهاند. صدای این فعالان باید بلندتر از همیشه شنیده شود و با اتحاد و همبستگی خواستار محکومیت تروریسم زیستمحیطی و تأکید بر اهمیت حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی باشند. همکاری و همافزایی میان گروههای فعال زیستمحیطی میتواند به اشتراکگذاری منابع و ایجاد مخالفتی قویتر با بیعدالتیهای موجود در مناطق درگیری منجر شود و این اتحاد نهتنها برای مقابله با تأثیرات جنگ غزه و لبنان، بلکه در مواجهه با بحران آبوهوایی جهانی نیز اهمیت دارد. شبکههای جهانی زیستمحیطی میتوانند با جمعآوری منابع و مستندسازی جنایات، نقش کلیدی در حمایت از جوامع آسیبدیده ایفا کنند و با انتشار اطلاعات، آگاهی عمومی را افزایش داده و مسئولان را در برابر تخریبهای صورتگرفته پاسخگو کنند.
در این زمینه، نیاز فوری به تأسیس یک دادگاه بینالمللی برای بررسی جنایات زیستمحیطی بهشدت احساس میشود، چراکه این جنایات در غزه و لبنان تنها یک مسئله محلی نیستند؛ بلکه بهعنوان یک موضوع جهانی، مسئولیتی بر عهده تمامی کشورها قرار میدهند. ایجاد چنین دادگاهی نهتنها گامی مؤثر در راستای تحقق عدالت است، بلکه برای تضمین آیندهای پایدار برای زمین ضروری است. این نهاد باید بهطور روشن درک کند که جنایات زیستمحیطی، حوادثی تصادفی نیستند، بلکه بخشی از الگویی گستردهتر از نقض حقوق بشر محسوب میشوند که اکوسیستمهای جهانی را تحت تأثیر قرار داده و نقش مهمی در تغییرات اقلیمی ایفا میکنند. دادگاه باید بر این نکته تأکید داشته باشد که تخریب محیطزیست محدود به مرزهای ملی نبوده و پیامدهای عمیقی بر سلامت و امنیت جهانی به دنبال دارد. با تأسیس این دادگاه، میتوان به فعالان زیستمحیطی قدرت بیشتری داد تا برای تغییر وضعیت کنونی مبارزه کنند و از حمایت جامعه مدنی، دولتها و سازمانهای بینالمللی برخوردار شوند که این اقدام ما را بهسوی دنیایی عادلانهتر و پایدارتر هدایت خواهد کرد.
در پایان، به خاطر بسپاریم که ساختن یک جهان پایدار، تنها به مسئولیتهای فردی و محلی محدود نمیشود، بلکه مستلزم همکاریهای گسترده و همدلانه در سطح بینالمللی است. ما همه بهعنوان شهروندان جهانی، وظیفهداریم صدای خود را بلند کرده و از حقوق بشر و محیطزیست دفاع کنیم؛ زیرا هر اقدام کوچک میتواند قدمی بزرگ بهسوی تغییر مثبت و ارتقاء کیفیت زندگی در این سیاره باشد. باهمت و همافزایی، میتوانیم به سمت آیندهای عادلانهتر و پایدارتر حرکت کنیم و برای نسلهای آینده دنیایی بهتر بسازیم.
منبع: خبرگزاری ایرنا