مصاحبه با علیرضا شریفی یزدی (جامعهشناس) درباره سریال «یزدان» و آسیبهای اجتماعی شهر تهران
نهادهای فرهنگی با بودجه هنگفت در برابر اعتیاد مسئولند
سریال «یزدان» با محور فعالیتها و آسیبهای شهری در کلانشهری مانند تهران در مبارزه با آسیبهای اجتماعی تولید شده و در حال پخش از تلویزیون است. به طور کلی عملکرد نهادها در حوزههایی مثل جمعآوری معتادان، از بین بردن زبالهگردان و مراقبت از کودکان بیسرپرست چطور ارزیابی میکنید؟
این اقدام تلویزیون با همکاری هر نهاد دیگری مثل شهرداری یا نهادهای دیگر که تحت عنوان سریال «یزدان» تلاش کرده آسیبهای اجتماعی شهر تهران را به تصویر بکشد، با تمام محدودیتهایی که طبیعتاً در رسانه به عنوان یک نهاد دولتی وجود دارد، در جای خود قابل تقدیر است.
در یکی از قسمتهای این اثر به موضوع اعتیاد و گرمخانههای شهرداری اشاره میشود. آیا این موضوع میتواند یک راهکار اولیه با پاکسازی سطح شهر از کارتنخوابها باشد یا در نهایت بیتاثیر است؟
پدیده اعتیاد و کارتنخوابی در سطح شهر تهران یک معضل هولناک است و گرمخانههای شهرداری به عنوان راهحل اصلاح این موضوع شناخته میشود؛ اما واقعیت امر این است که پدیده اعتیاد و کارتن خوابی به مقوله فقر برمیگردد، یعنی یک رابطهای وجود دارد میان مثلث سرقت، فقر و اعتیاد.
کارتن خوابها معمولا معتادینی هستند که فقر را تجربه میکنند و برخی از آنها سرقتهای کوچک را در سطح شهر انجام میدهند. ریشه این داستان در وهله اول در مسائل اقتصادی است و مسائل اقتصادی در کشور ما به شدت سیاستزده هستند و به تصمیمگیریهای سیاسی و برنامهریزیهای غلط و سیاستگذاریهای نامناسب که طی دهههای اخیر شاهدش بودهایم، عدم مدیریت افراد، ناکارآمدی مدیران و گاهی هم حضور افراد نااهل در جایگاههای مهم در ردههای گوناگون برمیگردد. بحث اعتیاد در حقیقت نشاندهنده تب جامعه است و وقتی که ما در سطح شهر این فضا را میبینیم، طبیعتا برای ما این را تداعی میکند که شرایط اجتماعی ما شرایط مناسبی نیست.
عملکرد شهرداری در این زمینه را چطور ارزیابی میکنید؟
البته به عنوان شهرداری باید از این نهاد تشکر کرد که چنین حرکتی را انجام میدهد، اما این که آیا گرمخانههای شهرداری راه حل نیست و مبارزه با معلول است. حتی مسکن هم نیست که شما اشاره فرمودید میتواند مسکن باشد؛ بلکه فقط مبارزه با معلول و پاک کردن صورت مسئله است. با جارو آشغالها را زیر فرش دادن است که دیده نشود؛ نه اینکه وجود ندارد یا آسیب نمیزند.
اما به عنوان یک کار انسانی در جای خود ارزشمند است و آن کسی که کارتنخواب یا معتاد است و پول یا جایی برای خواب ندارد، جایی برایش در نظر گرفته شده است که این فرد در فقر نمیرند و به زندگی فلاکتبارشان بتوانند ادامه دهند. این کار شاید در جای خود، به عنوان نهاد شهرداری، قابل تقدیر باشد؛ اما موضوع ریشهدارتر از این حرفهاست.
آیا در سطح کلان، یعنی کل دولت و کل حاکمیت و کل مردم و نهادهای مردمی غیردولتی، این راهکار موثر محسوب میشود؟
نه تنها راهکار نیست، بلکه میتواند ما را غافل کند؛ چون وقتی که ما لابلای درختان کنار خیابان معتادها را میبینیم، خب زنگ خطر به صدا در میآید. اما وقتی که اینها را جمع میکنیم، ولی کاری برایشان نمیکنیم و از طرفی هم کاری برای جلوگیری از افزایش این داستان که در حال گسترش است انجام نمیدهیم، در نتیجه ممکن است ما را در خواب غفلت ببرد و به نظرم ما را دچار مشکل خواهد کرد.
مشخصا نهادهای مختلف چه کارهایی میتواند در رابطه با این آسیب اجتماعی مرتبط با اعتیاد انجام دهد؟
در حقیقت این مسئله خیلی ارتباطی به شهرداری ندارد، بلکه نهادهای مهمتری در اینجا دخیل هستند. اگر بخواهیم بلندمدت فکر کنیم، نهادهای فرهنگی و اولین آنها آموزش و پرورش است که باید با رصد کردن و غربالگری، افرادی که مستعد خطر هستند و احتمال گرایش بیشتری به این مسئله دارند را شناسایی کرده و به موقع مداخله موثر حرفه ای داشته باشد.
بعد از آن نهاد ارشاد اسلامی است. رسانهها، و به ویژه رسانه ملی، تمام دستگاههایی که دارند از بودجه دولتی پولی دریافت میکنند برای کار فرهنگی که فراوان هم هستند و بودجههای هنگفت میگیرند، همگی باید در بلندمدت راهکار ارائه دهند و آن راهکارها را عملیاتی کنند. اما در میانمدت و کوتاه مدت، بحث نیروی انتظامی و برخورد مناسب با عرضه مواد مخدر وجود دارد.
ما دو نوع مبارزه داریم: یکی مبارزه با تقاضاست که در حیطه نهادهای فرهنگی است و یک مبارزه با عرضه است که کار نهاد های نظامی و انتظامی و قوه قضاییه و نهادهای امنیتی کشور است که باید ورود بکنند و این مسئله را حل کنند. یکی از بحثهای خیلی مهم در زمینه همین افرادی که ما به عنوان کارتنخواب میشناسیم، بحث اتباع غیر قانونی بیگانه است.
در ایران که اینها هم برخی خود اعتیاد دارند و هم برخی وارد کننده، تولید کننده یا توزیعکننده مواد مخدر و روانگردان هستند که متأسفانه در کشور رها شده و کسی به فکرشان نیست. شعار زیاد داده میشود، اما در عمل کار کارستانی تا به حال ندیدهایم که در این مورد انجام بگیرد.