آیا چین می‌تواند نظام بین المللی تازه‌ای را باب میل خود ایجاد کند؟
نظم نوین جهانی «شی جین پینگ»

آیا چین می‌تواند نظام بین المللی تازه‌ای را باب میل خود ایجاد کند؟

الیزابت سی. اکونومی

 «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین پیش از گردهمایی سالانه با حضور نزدیک به سه هزار تن از نمایندگان چین در کنگره ملی خلق در پکن در مارس ۲۰۲۱ میلادی از پیروزی کشورش پس از شیوع کرونا سخن گفت و اشاره کرد که چین نخستین کشوری بود که شیوع کرونا را مهار کرد و اولین کشوری بود که کسب و کار معمول را دوباره از سر گرفت و برای نخستین بار از دوره شیوع کرونا رشد اقتصادی مثبتی را کسب کرد.

او استدلال کرد این نتیجه اعتماد به نفس ما در مسیرمان و اعتماد به نظام و فرهنگ‌مان بود. او با غرور گفت اکنون جوانان چینی برخلاف دوران جوانی او در خارج از چین می‌توانند با غرور بگویند که چینی هستند. برای شی موفقیت چین در کنار شیوع کرونا نوعی بازپس گیری جایگاه تاریخی رهبری و مرکزیت آن کشور در صحنه جهانی قلمداد می‌شود. قطعنامه حزب کمونیست چین یک ماه پس از آن سخنرانی منتشر شد و بر ارزیابی او صحه گذاشت. این قطعنامه از شی به عنوان رهبری یاد کرد که چین را بیش از هر زمان دیگری به مرکز صحنه جهانی نزدیک کرده است.
جهانی محسوب می‌شود و دارای بزرگترین جمعیت و ارتش جهان است و به مرکز جهانی نوآوری تبدیل شده است. اکثر تحلیلگران پیش بینی می‌کنند که تولید ناخالص داخلی چین تا سال ۲۰۳۰ میلادی از تولید ناخالص داخلی امریکا پیشی خواهد گرفت تا آن کشور به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود. واکنش چین به چالش‌های جهانی پیامد‌های عمیقی را برای سایر نقاط جهان دارد.

با این وجود، علیرغم جاه طلبی شی و اهمیت جهانی چین که انکار ناپذیر است بسیاری از ناظران می‌پرسند آیا پکن می‌خواهد نظم بین المللی تازه‌ای را شکل دهد یا صرفا برخی تهدیدات را در نظم فعلی اعمال کند و منافع و ترجیحات خود را بدون تغییر اساسی در نظام جهانی به پیش ببرد. آنان استدلال می‌کنند جهت گیری چین به شدت تدافعی و صرفا برای محافظت از خود و تحقق برخی از ادعا‌های حاکمیتی محدود طراحی شده است.

این دیدگاه، اما چشم‌انداز متصور شده توسط شی را نادیده می‌گیرد. درک او از مرکزیت چین به چیزی بیش از اطمینان به وزن سنگین یا نفوذ آن کشور در نظام بین المللی موجود اشاره دارد. دیدگاه شی یک نظم بین المللی به شدت دگرگون شده را پیش رو قرار می‌دهد.

در چشم‌انداز ترسیم شده توسط شی، چین متحد شده همطراز با امریکا خواهد بود و یا از آن کشور پیشی خواهد گرفت. چین قدرت برتر آسیا است و حوزه دریایی آن به کنترل مناطق مورد مناقشه در دریای چین جنوبی و چین شرقی گسترش یافته است. امریکا از اقیانوس آرام عقب نشینی کرده تا جایگاه واقعی‌اش را به عنوان یک قدرت در اقیانوس اطلس به دست آورد.

نفوذ چین از طریق کمک به ساخت زیرساخت‌های مختلف از بنادر، راه آهن تا کابل‌های فیبر نوری و سیستم‌های پرداخت الکترونیکی و ماهواره‌ای در سراسر جهان تعمیم یافته است. همان گونه که شرکت‌های امریکایی نقش محوری را در توسعه زیر ساخت‌های قرن بیستمی جهان داشتند و آن را رهبری کردند شرکت‌های چینی نیز برای رهبری در این عرصه در قرن بیست و یکم در حال رقابت هستند. شی به خوبی از قدرت اقتصادی چین برای وادار کردن سایر کشور‌ها به تبعیت از دیدگاه‌هایش استفاده می‌کند.

این تغییر در چشم‌انداز ژئواستراتژیک بازتاب یک دگرگونی عمیق‌تر است: ظهور نظم چین با محوریت هنجار‌ها و ارزش‌های خاص خود. هر چند به صورت ناقص، اما نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم توسط دموکراسی لیبرال شکل گرفت و حول محور ارزش‌هایی، چون حقوق بشر بازار آزاد، مداخله محدود دولت در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی شهروندان و حاکمیت قانون بود و نهاد‌های چندجانبه و حقوق بین المللی برای پیشبرد این ارزش‌ها و هنجار‌ها طراحی شدند و از فناوری برای تقویت آن استفاده شده است.

با این وجود، شی به دنبال تغییر این هنجار و جایگزینی آن با اولویت‌های دولت است. نهادها، قوانین و فناوری در این نظم تازه توسط دولت کنترل می‌شوند، آزادی‌های فردی محدود شده و بازار‌های باز محدود می‌شوند این جهانی است که در آن دولت جریان اطلاعات و سرمایه را هم در داخل مرز‌های خود و هم در فراسوی مرز‌های بین المللی کنترل می‌کند و هیچ کنترل مستقلی بر قدرت دولت وجود ندارد.

به نظر می‌رسد مقام‌ها و پژوهشگران چینی مطمئن هستند سایر نقاط جهان با دیدگاه شی همراه بوده‌اند چرا که می‌گویند: «شرق در حال ظهور است و غرب در حال افول»! با این وجود، به نظر می‌رسد بسیاری از کشور‌ها به طور فزاینده‌ای کم‌تر شیفته ابتکار عمل‌های جسورانه شی هستند، زیرا هزینه‌های سیاسی و اقتصادی پذیرش مدل چینی بیش‌تر می‌شود. مسیر شی به سوی جهانی تغییر یافته با ترسیم مجدد نقشه چین آغاز می‌شود.

او در سخنرانی‌ای در اکتبر ۲۰۲۱ میلادی از وظیفه تاریخی اتحاد مجدد سرزمین مادری سخن گفت و بر حاکمیت چین بر سرزمین‌های مورد مناقشه تاکید ورزید. هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و تایوان اولویت شماره یک شی هستند. چین پیش‌تر با هنگ کنگ برخورد کرده و در سال ۲۰۲۰ میلادی قانون امنیت ملی را برای آن ناحیه تحمیل کرد که در عمل به خودمختاری هنگ کنگ تحت الگوی حکومتی «یک کشور دو سیستم» که در سال ۱۹۹۷ میلادی در زمان انتقال هنگ کنگ از لندن به پکن وضع شده بود پایان می‌داد. ظرف مدت چند ماه تعهد دیرینه هنگ کنگ به حقوق بشر و حاکمیت قانون تضعیف شد و هنگ کنگ به یکی از شهر‌های چین تبدیل شد.

هم چنین، شی پیشرفت‌هایی را در دفاع از حاکمیت چین بر دریای چین جنوبی داشته و فضای جزایر آن منطقه را نظامی کرده است. چین می‌خواهد بروئنی، مالزی، تایوان، ویتنام و فیلیپین را نیز بترساند تا کنترل خود را بر آب‌های مورد مناقشه اعمال کند. هواپیما‌های نظامی چین بر فراز آب‌های مورد مناقشه چین و مالزی پرواز کرده‌اند و چین و هند اخیرا در اولین درگیری مرزی مرگبار خود در چند دهه گذشته شرکت کردند.

با این وجود، نقشه شی تکمیل نمی‌شود مگر آن که کنترل سرزمین اصلی چین بر تایوان اعمال شود. در نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین در اکتبر ۲۰۱۷ میلادی، شی اعلام کرد که اتحاد با تایوان یکی از ۱۴ مورد ضروری برای دستیابی به هدف «جوان‌سازی عظیم ملت چین» است. او بر لزوم اتحاد تایوان با چین تاکید کرد و گفته بود: «مردم در هر دو طرف تنگه یک خانواده هستند با خونی مشترک و هیچ کس نمی‌تواند رگ‌هایی که ما را به یکدیگر وصل می‌کنند قطع کند».

شی به این نتیجه رسیده که «تسای اینگ ون» رئیس جمهوری تایوان در حال پیشبرد برنامه استقلال است از دید شی این «جدایی طلبانه استقلال طلبانه» جدی‌ترین تهدید برای جوان‌سازی ملی چین خواهد بود. مانور‌های نظامی تهدیدآمیز فزاینده پکن در امتداد سواحل تایوان گمانه زنی درباره حمله نظامی احتمالی چین به تایوان را افزایش داده است. با این وجود، تلاش‌های شی برای ارعاب تایوان نتوانست آن جزیره را متقاعد به اتحاد با سرزمین اصلی چین کند.

۶۴ درصد تایوانی‌ها طرفدار استقلال هستند و تعداد کمی از تایوانی‌ها معتقدند چارچوب «یک کشور دو سیستم» می‌تواند کارآمد باشد به ویژه آن که این احساس در پی سرکوب اعتراضات در هنگ کنگ توسط دولت مورد حمایت چین در آن کشور تقویت شده است. در رویدادی بی‌سابقه، تعداد فزاینده‌ای از کشور‌ها آماده حمایت از تایوان شده‌اند از جمله ژاپن. چندین کشور کوچک اروپایی از جمله جمهوری چک، لیتوانی و اسلواکی نیز از تایوان حمایت کرده اند.
چین در حال تلاش است تا جانشین امریکا به عنوان نیروی مسلط در آسیا و اقیانوسیه شود. رهبران چین اصرار دارند که منطقه بدون چین نمی‌تواند پیشرفت کند و چین جدا از منطقه نمی‌تواند توسعه یابد. چین بزرگترین شریک تجاری تقریبا همه کشور‌های آسیایی بوده است. چین خواستار عضویت در توافق تجارت آزاد ترانس پاسیفیک تحت رهبری ژاپن شده است. این عضویت می‌تواند چین را به جایگاه غالب در پویاترین منطقه از نظر اقتصادی در جهان برساند و امریکا را در حاشیه قرار دهد.

چین در تلاش‌هایش برای قرار دادن خود در نقش بازیگر غالب امنیتی منطقه نقشی که مدت‌ها توسط امریکا ایفا شده کم‌تر موفق بوده است. در سال ۲۰۱۴ میلادی، چین دستور کار امنیتی تازه آسیایی را پیشنهاد کرد که در آن کشور‌ها باید به این اصل پایبند باشند که مسائل منطقه را از طریق مشورت بین یکدیگر حل کنند. با این وجود، قاطعیت نظامی پکن در منطقه فشار آن کشور برای رهبری امنیتی را تضعیف کرده است.

نظرسنجی از میان کارشناسان و بازرگانان جنوب شرقی آسیا نشان داد کم‌تر از دو درصد باور داشتند چین یک قدرت خیرخواه است و کم‌تر از ۲۰ درصد مطمئن بودند چین کار درستی را انجام خواهد داد. نیمی از شرکت کنندگان معتقد بودند چین یک قدرت تجدیدنظرطلب است که قصد دارد منطقه را به حوزه نفوذ خود تبدیل کند.

بیش از دو سوم از مصاحبه شوندگان مطمئن بودند ژاپن کار درست را انجام خواهد داد و به صلح، رفاه و امنیت منطقه کمک خواهد کرد. حتی «دوترته» رئیس جمهوری فیلیپین که چین را «دوست خوب» نامیده بود اکنون در حالی که خود را برای ترک مقام‌اش آماده می‌کند در حال ارتقای روابط دفاعی با امریکاست.

با این وجود، در عرصه سرمایه‌گذاری زیرساختی چین پیشرو بوده است. چین تامین مالی و نیروی کار و مواد اولیه برای پروژه‌ها را فراهم می‌کند و ارزیابی‌های زمان بر درباره ریسک مالی را کنار می‌گذارد و تاثیرات زیست محیطی و اجتماعی پروژه‌ها را نادیده می‌گیرد. این مدل توسعه چین جهانی شده است. چین از این طریق توانسته ارزش‌های سیاسی و فرهنگی خود را انتقال دهد.

تانزانیا به طور آزمایشی قانون امنیت سایبری خود را از چین الگوبرداری کرده و با پکن برای محدود کردن رسانه‌های اجتماعی و جریان اطلاعات در اینترنت همکاری می‌کند. دولت‌هایی مانند اوگاندا دریافت کننده فناوری چینی بوده‌اند که به آنان در شناسایی و ردیابی مخالفان سیاسی کمک می‌کند. اکنون شبکه‌های ماهواره‌ای کنیا مملو از فیلم‌های رزمی و سریال‌هایی درباره زندگی در چین و مستند‌هایی درباره تاریخ حزب کمونیست چین هستند و به زبان محلی دوبله شده اند.

با این وجود، عوارض پروژه‌های زیرساختی چین از سطوح بالای بدهی، تا فساد و آلودگی و تخریب محیط زیست باعث ایجاد اعتراضات مردمی شده اند. در قزاقستان شهروندان بار‌ها علیه پروژه‌های معدنی و احداث کارخانه‌های چینی که آلوده کننده محیط زیست هستند و علیه استفاده از نیروی کارچینی تظاهرات کرده اند.

در کامبوج و زامبیا نیز تظاهرات مشابهی برگزار شده و در کامرون، اندونزی، کنیا و پاکستان مشکل فساد در پروژه‌های چینی گزارش شده اند. در پروژه‌های چین در جمهوری آذربایجان و مغولستان انتظار نمی‌رود دستاورد پروژه‌ها از هزینه بیش‌تر شود و در بسیاری از کشور‌ها پروژه‌های چینی به حالت تعلیق درآمده اند.

تلاش‌های چین برای تقویت نفوذ فرهنگی خود با مشکلاتی مواجه شده است. چین که امیدوار بود موسسه کنفوسیوس را با هدف آموزش علمی به زبان چینی در سراسر جهان تاسیس کند تنها اندکی بیش از نیمی از هزار موسسه هدف‌گذاری شده راه اندازی کرده است.

به نظر می‌رسد تاثیر این مراکز علمی و آموزشی به عنوان منبع قدرت نرم چین محدود هستند. در آفریقا جایی که چین ۶۱ موسسه کنفوسیوس را تاسیس کرده نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد ۷۱ درصد از شهروندان کشور‌های آفریقایی انگلیسی را مهم‌ترین زبان برای یادگیری نسل بعدی می‌دانند و ۱۴ درصد فرانسوی و تنها ۲ درصد چینی را انتخاب کردند. در قزاقستان جایی که دختر نخست وزیر سابق آن کشور در زمینه زبان چینی و مطالعات چینی تخصص دارد نظرسنجی‌ای توسط بانک توسعه اوراسیا نشان داد تنها یک نفر از هر شش قزاق، چین را به عنوان «کشور دوست» قلمداد می‌کند.

ابتکار عمل‌هایی مانند موسسه کنفوسیوس با هدف آن صورت می‌گیرند که از غیر جذاب بودن شیوه حکومتی چین بکاهند. انتشار اطلاعات نادرست درباره منشاء ویروس کرونا برای منحرف کردن افکار عمومی با هدف مقصر ندانستن چین در شیوع این بیماری باعث شد تا سوء ظن نسبت به دولت چین افزایش یابد.

چین از اهرم اقتصادی برای مجبور کردن بازیگران دیگر به منظور پذیرفتن روایت خود استفاده می‌کند. برای مثال، چین عواقب مالی را متوجه هتل‌ها و شرکت‌های هواپیمایی‌ای می‌کند که ادعای حاکمیت آن کشور بر هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و تایوان را در مطالب منتشر شده خود برسمیت نشناسند. پکن در واکنش به مطلبی در وال استریت ژورنال که چین را «مرد بیمار آسیا» توصیف کرده بود چندین خبرنگار آن روزنامه را اخراج کرد. در سال ۲۰۲۰ میلادی، دولت چین اعلام کرد هرگونه انتقاد از طب سنتی چینی که یکی از علائق ویژه شی است باید غیر قانونی شود.

بسیاری از شرکت‌های چند ملیتی تسلیم چین می‌شوند، اما بقیه بی‌سر و صدا تلاش می‌کنند در ظاهر به خواسته‌های چین تن دهند، اما اصول خود را حفظ کنند. برای مثال، در صنعت هوانوردی برخی از خطوط هوایی، تایوان را از وب سایت‌های خود حذف کرده‌اند، اما کماکان آن را جدا از سرزمین اصلی چین شناسایی کرده و قیمت بلیت را به جای یوان چین به واحد پول تایوان اعلام می‌کنند.

تمایل چین برای تنظیم دوباره نظم جهانی یک آرزوی بلندپروازانه است رهبری امریکا در صحنه جهانی و نظام بین الملل لیبرال پس از جنگ جهانی دوم عمیقا ریشه دوانده است. مقام‌های چینی، اما معتقدند که امریکا رو به زوال است. واقعیت، اما آن است که جامعه بین المللی خاطره مثبتی از دیپلماسی قلدرمابانه چین، شیوه‌های اجباری آن کشور، تهاجم نظامی، سرکوبگری در هنگ کنگ و شین جیانگ و تداوم خصومت در مورد تعیین منشاء ویروس کرونا ندارد.

شی می‌خواهد چین از نظر جامعه بین المللی کشوری «معتبر»، «قابل احترام» و «دوست داشتنی» به نظر برسد، اما نتایج نظرسنجی‌های عمومی نشان دهنده سطح پایین اعتماد به او و تمایل اندک برای رهبری چین در جهان هستند.

در ماه‌های اخیر، «شی جین پینگ» با سرکوب بخش فناوری در سطح جهانی در چین، ریشه کن‌سازی آخرین بقایای دموکراسی در هنگ و کنگ و زور نظامی نشان دادن از طریق آزمایش موشکی مافوق صوت رهبران جهان را نگران کرده است. نگرانی آنجا بیش‌تر می‌شود که احتمال استفاده از زور توسط چین برای اتحاد با تایوان افزایش می‌یابد.

*عضو ارشد اندیشکده هوور، کارشناس مسائل چین در شورای روابط خارجی و مشاور ارشد فعلی امور بین الملل در وزارت بازرگانی امریکا.

منبع: فارین افرز

ترجمه: فرارو

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.