گزارشِ یک گزارش؛ رنج بیپایان ترنسها
«گزارش یك گزارش» كار جدیدی از شبكه راوی به پاسِ تلاشها و قدردانی از قلم و پیگیری خبرنگاران و روزنامهنگاران عزیز كشورمان است.
▫️گزارش متفاوت روزنامه رسالت از گفت و گو با چند ترنس عمل تطبیق جنسیت شده را بشنوید.
در این گزارش آمده است:
این سوژه، ملالآور است، از آنها که رنج و مرارت را تاب میآوری و واژهها در مغزت به جان هم میافتند و از دالان تاریک ذهنت عبور میکنند. هر طور هست شروع میکنی به نوشتن و کلامت درست ازاینجا آغاز میشود، که «پرداختن به «ترنسها » شهامت میخواهد و خیلی حرفها،۴ سالگی فهمید، «ترنسکشوال» است، پديدهای مادرزادی و كاملا طبيعی که جنسيت مغز با جنسيت فيزيكی مغایر است. برای اطمینان از وجود تضاد بین جسم و روان، با مراجعه به روانپزشک معتبر تأییدیهای دریافت کرد و سپس راهی دادگاه و اعلام درخواست برای تطبیق جنسیت شد و بعد از رجوع به پزشکی قانونی و تأیید پزشکان معتمد مسلم شد، تنها راه مداوایش آن است که خود را به لغزش تیغ جراح بسپارد.
مریم خاتون پور ملک آرا در مقام نخستین تراجنسی شناختهشده ایرانی یاد میکنند که توانست مجوز تطبیق جنسیت را از امام خمینی (ره) بگیرد و سال ۱۳۶۰ فتوایی از سوی ایشان مبنی بر شرعی بودن این عمل صادر شدآمارمتقنی در کار نیست و صرفا برخی آمارها، تعداد این افراد را در کشور حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر عنوان کرده است و سالانه بیش از ۲۷۰ نفر با اخذ مجوز از سازمان پزشکی قانونی، عمل تطبیق جنسیت را انجام میدهند،.هنوز این صدا توی گوشش هست: «بابام گفت، تو بچم نیستی، انگار میکنم که از اول نداشتمت.» حس غربت به دل«آیدین» چنگ میاندازد. به صاحب کارگاه میگوید: «پدر و مادرم و توی تصادف از دست دادم، بیکسم و جایی برای زندگی ندارم، میزارید شبا همینجا بخوابم؟….مستأصل بودم و غریب پولی توی جیبم نبود. مجبور بودم جون بکنم. با هزار بدبختی، توی سن ۲۲ سالگی، پولم جور شد. بعد از عمل تطبیق جنسیت، دیگه به اون کارگاه برنگشتم. با چه رویی برمیگشتم؟ مگه جامعه، ما رو میپذیره؟همه «ترنسها»، متفقالقول بر آن صحه میگذارند، عدم پذیرش از سوی جامعه است که به فقدان اطلاعرسانی درست بازمیگردد. نه فرهنگسازی در کار است و نه آموزشی، اگر اندک شناختی از این امر پدید آمده، به علت محتوایی است که در فضای مجازی دستبهدست میشود. این محتوا هم دربردارنده اطلاعات صحیح و ناصحیح استئیس انجمن «حمایت از بیماران ملال جنسیتی» به سهگانه فرهنگسازی، اطلاعرسانی صحیح و آموزش اشاره دارد و از ترنسهای طردشده از کانون خانواده میگوید که به کارتنخوابی روی میآورند و گرفتار باندها و افراد سودجو میشوند و آنها در قبال اقدامات ناشایست، هزینه عمل جراحی ترنسها را میپردازند.
تمامی مخمصه ترنسها به همین موارد ختم نمیشود، آنان پس از جراحی، بیکار میمانند. رئیس انجمن «حمایت از بیماران ملال جنسیتی» بازگو میکند که تقریبا ۹۰ درصد ترنسها بیکارند و آنها بعد از عمل تطبیق جنسیت این شانس را ندارند که دوباره به محل کار سابق خود بازگردند...