در ۲۰ سال آینده تهران دیگر جای زندگی نیست
در تمامی سناریوهای محیطزیستی آینده ایران، آب نقش مهمی را ایفا میكند. كشور ایران به طور عمده دچار مشكل كمآبی است. دلایل اصلی بحران آب در ایران به طور خلاصه شامل كمبود بارندگی، مدیریت نادرست منابع آبی، افزایش جمعیت در مناطق خشك و ایجاد كانونهای جمعیتی بدون توجه به مشكل تامین آب، هدر رفت آب در بخشهای كشاورزی و خانگی و عامل مهم تغییرات اقلیمی است. با اغماض میتوان گفت اكنون ایران در وضعیت چالش آبی بهسر میبرد هر چند كه در اصل باید گفت وضعیت به بحران تامین آب تبدیل شده است.
۲۰ سال قبل، در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ اگر كسی درباره بحرانهای محیطزیستی آینده ایران و تبدیل شدن آن به دغدغه روزانه مردم سخن میگفت، احتمالا به او میخندیدند. كشور در شرایط خوب اقتصادی و سیاسی بهسر میبرد و كمتر كسی فكر میكرد كه دو دهه بعد، «محیطزیست» به دغدغه روزانه مردم و دولتمردان تبدیل خواهد شد. خیال همه آنچنان از وضعیت محیطزیستی كشور راحت بود كه حتی در سند چشمانداز ۲۰ ساله -كه سال آینده موعد تحقق آن است- تنها یكبار به محیطزیست اشاره شد و در آن یك ارجاع نیز تنها ایران «بهرهمند از محیطزیست مطلوب» دانسته شده، بدون اینكه به لوازم دیگر آن اشاره شود. امروز اما با گذشت ۲۰ سال از تصویب سند چشمانداز ۲۰ ساله، درحالی كه ایران با معضلات مختلف محیطزیستی روبهرو است، نیمنگاهی به وضعیت آینده، نه تنها مضحك جلوه نمیكند، بلكه برای جلوگیری از اتفاقات مشابهی كه ۲۰ سال قبل قابل پیشبینی و پیشگیری بودند، ضروری به نظر میرسد.
تغییرات اقلیمی، خطر آشكار و واضح
همچنان كه سخن گفتن از نگرانیهای محیطزیستی در ۲۰ سال قبل خندهدار به نظر میرسید، ابراز نگرانی درباره تغییرات اقلیمی نیز در آن زمان تنها سوژه فیلمهای علمی تخیلی و آخرالزمانی بود. تغییرات اقلیمی به طور خلاصه به مجموعه اتفاقاتی اطلاق میشود كه به سبب افزایش دمای كره زمین اتفاق میافتد. استفاده انسان از سوختهای فسیلی مانند نفت و گاز و زغالسنگ برای توسعه تمدن خود، آنچنان اثرات عمیقی ایجاد كرده كه زیست انسانی در آینده نزدیك به خطر خواهد افتاد. سوختهای فسیلی در كنار آلودگیهای دیگری كه به وجود میآورند، گازهای گلخانهای به ویژه دی اكسید كربن را آزاد كرده و این گازها سبب حبس گرما در جو زمین میشوند و در نتیجه دمای كلی سیاره ما افزایش مییابد. در گذشته ذهنیت ما بر این بود كه تغییرات اقلیمی، بلایی است كه بر سر همسایهها میآید و ما از آن مصون هستیم اما واقعیت چیز دیگری است.
اثر تغییرات اقلیمی بر ایران
مهمترین تاثیر تغییرات اقلیمی بر ایران كه هماكنون نیز قابل لمس است، افزایش دما و كاهش بارش است. دكتر غلامرضا سبزقبایی، استادیار محیطزیست و منابع طبیعی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان در این باره میگوید: «مطالعات نشان میدهد كه به نسبت سال ۱۹۵۰ میلادی بهطور متوسط دمای میانگین كشور حدود ۱.۵ درجه افزایش پیدا كرده است و در كنار آن، متوسط میزان بارش حدود ۴۵ میلیمتر كمتر شده است. لذا برای كشورمان كاهش آبهای زیرزمینی را انتظار داریم كه اتفاق افتاده است و به دنبال آن فرو نشست را خواهیم داشت و كاهش برف در مناطق كوهستانی كه از سال ۱۹۵۰تا حال حاضر در حال رخ دادن است.» بدینترتیب مناطق خشك ایران، خشكتر میشوند و دسترسی به منابع آبی كمتر و كمتر میشود. این موضوع سبب جابهجایی تدریجی جمعیت به سمت مناطق سرسبزتر میشود، امری كه در حال حاضر نیز شاهد آن هستیم و ساكنان برخوردار شهرهای جنوبی و مركزی در حال خریدن ملك و ساختمانسازی در نوار شمالی ایران هستند و جنگلهای شمال، هر روز بیش از گذشته در حال آب رفتن و تبدیل شدن به زمینهای مسكونی است. تنها راهكار مقابله با تغییرات اقلیمی در سالهای آینده، همراهی با موج جهانی كاهش تولید گازهای گلخانهای است. این یعنی باید از میزان استفاده كشور از سوختهای فسیلی كم كرد و همزمان صنایع تولیدكننده گازهای گلخانهای با تغییرات فناوری، جلوی انتشار این گازها را در حد توان بگیرند، راهحلی كه نوشتن آن راحت به نظر میرسد اما اجرای آن حتی در مخیله دولتمردان امروز به سبب بحرانهای فعلی نمیگنجد.
تهران دیگر قابل سكونت نخواهد بود
نخستین تصویری كه از ۲۰ سال بعد كلانشهر تهران در صورت ادامه روند فعلی آلودگی هوا به ذهن میرسد، تردد مردم با ماسكهای صنعتی در شهری با آسمان نیمه تاریك به سبب آلودگی سنگین هوا است. اگر تهران در ۲۰ سال قبل بیش از دو سوم روزهای سال را با هوای پاك یا قابل قبول میگذراند، اما در حال حاضر شمار روزهای اینچنین در پایتخت ایران، به یك ماه كامل نمیرسد. به ویژه در نیمه دوم سال، به سبب پدیده وارونگی هوا، تقریبا روزی با هوای قابل قبول وجود ندارد. این وضعیت در ۲۰ سال آینده با ادامه روند فعلی افزایش عوامل آلاینده هوا در تهران و سایر شهرهای ایران، به فاجعه ختم خواهد شد و شهرهایی كه به سبب مشكل آب و افزایش دما با مخاطرات جدی روبهرو شدهاند، با وجود آلودگی شدید اكثرا قابل سكونت نخواهند بود. عامل اصلی آلودگی هوای تهران، آنطور كه معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست كشور گفته است، وسایل نقلیه متحرك است. صدیقه ترابی در نشست خبریای كه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳ برگزار شد، در این باره گفت: «۵۹درصد آلودگی هوای تهران متعلق به منابع متحرك است و ۴۱درصد نیز به منابع ثابت اختصاص دارد.» در كل كشور نیز آنطور كه احمد طاهری، رییس مركز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان محیطزیست گفته است، ۲۴ میلیون ناوگان آلودهكننده محیطزیست وجود دارد كه اعم از ماشین و موتوسیكلت است. چنین منابع عظیم تولیدكننده آلودگی هوا، در سالهای آینده به افزایش آلایندهها كمك شایانی كرده و در میان مدت، اثرات عمیقی بر محیطزیست میگذارند. برقی كردن تهاجمی خودروها و از رده خارج كردن سریع خودروها و موتوسیكلتهای فرسوده و آلاینده هوا، راهكاری اجباری برای كاستن از منابع آلاینده هوا در تهران و دیگر شهرهای ایران است اما چنین كاری به ارادهای جدی و منابع مالی زیاد و مداخله مقتدرانه حاكمیت نیاز دارد كه به دلایل مختلف انجام آن بعید به نظر میرسد. با این حال در سالهای آینده همراه با افزایش شدید آلودگی هوای كلانشهرها، احتمال وضع ممنوعیت برای تردد خودروهای فرسوده و فاقد استانداردهای جدید دور از ذهن نیست.
آب؛ چالش فعلی و بحران آینده
در تمامی سناریوهای محیطزیستی آینده ایران، آب نقش مهمی را ایفا میكند. كشور ایران به طور عمده دچار مشكل كمآبی است. دلایل اصلی بحران آب در ایران به طور خلاصه شامل كمبود بارندگی، مدیریت نادرست منابع آبی، افزایش جمعیت در مناطق خشك و ایجاد كانونهای جمعیتی بدون توجه به مشكل تامین آب، هدر رفت آب در بخشهای كشاورزی و خانگی و عامل مهم تغییرات اقلیمی است. با اغماض میتوان گفت اكنون ایران در وضعیت چالش آبی بهسر میبرد هر چند كه در اصل باید گفت وضعیت به بحران تامین آب تبدیل شده است. بحرانی كه نه تنها بر زندگی روزمره مردم اثر گذاشته بلكه بر امنیت غذایی و تامین انرژی نیز اثر گذار بوده است. مشكل تامین آب در آینده نزدیك سبب ایجاد بحرانهای داخلی نیز خواهد شد، موضوعی كه در چند استان كشور هماكنون نیز جریان دارد. از یك طرف صنایع مصرفكننده آب در مناطق مركزی كشور نیازمند مقادیر عظیم آب هستند و منابع آبی خود را مانند ذوب آهن اصفهان مصرف كردهاند و از طرف دیگر شهرهایی كه آب آنها برای مصرف مناطق دچار كمآبی در حال انتقال است یا در آینده انتقال مییابد، خود با كمبود آب دست و پنجه نرم میكنند. این وضعیت در سالهای آینده تشدید خواهد شد و شاهد بحرانهای شدیدتری از آنچه در خشك شدن زاینده رود دیده شد، خواهیم بود. از دلایل بحران فعلی آب در ایران، هدر رفت آب در كشاورزی است. به گفته وزارت نیرو ۹۰درصد آب ایران در بخش كشاورزی مصرف میشود. در كشورهای دیگر دنیا نیز وضعیتی مشابه برقرار است اما با یك فرق اساسی و آن این است كه بخش عمدهای از مصرف آب سایر كشورها، از منابع تجدیدپذیر صورت میگیرد. منابعی مانند آبهای سطحی یا آبهایی كه مجدد پس از استفاده شرب یا صنعتی، تصفیه شده و مورد استفاده واقع میشوند.
این هدر رفتن از كشت انواع آببر محصولات در مناطقی كه فاقد آب لازم هستند، مجزا است و اگر كشاورزان تغییر الگوی كشت یا حتی منع از كشاورزی را قبول نكنند، در سالهای آینده آب برای شرب نیز نخواهند داشت. به عنوان مثال كشاورزان منطقه لنجان اصفهان به كشت برنج عادت كردهاند اما امروز نیز آب لازم برای كشت این محصول آببر وجود ندارد. كشاورزان اما به قدمت چند ده ساله كشت برنج در این منطقه اشاره كرده و حاضر به تغییر الگوی كشاورزی به محصولات كمتر آب بر و قابل كشت با فناوریهای نوین كه آورده مالی بهتری نیز دارند، نیستند. از اثرات ملموس بحران آب در كشور كه عمدتا به سبب برداشت نامناسب و بیش از حد از منابع زیر زمینی و سطحی پدید آمده، خشك شدن دریاچه ارومیه است. این دریاچه در دهههای اخیر به سبب افزایش برداشت از منابع اطراف آن برای كاشت محصولات كم ارزش اما آب بر، دچار كاهش ورودی شد. البته عوامل دیگری مانند ایجاد جاده در آن و كاهش بارش، نیز در خشك شدن آن موثر بوده است. بحرانی كه از خشك شدن دریاچه ارومیه ناشی خواهد شد، استانهای همجوار آن را در بر خواهد گرفت و بر اشتغال و كیفیت زندگی و كیفیت هوای این استانها تاثیرات جدی خواهد گذاشت. حتی امروز نیز برای هر اقدامی در جهت كاستن از اثرات كمبود آب در ایران، دیر است و در آینده نزدیك و زودتر از ۲۰ سال آینده، شاهد عواقب جدی آن خواهیم بود.
كدام حیاتوحش باقی میماند؟
بحرانهای محیطزیستی همانطور كه بر انسان اثر گذار خواهند بود، بر دیگر گونههای جانوری و گیاهی ساكن سیاره زمین نیز اثر میگذارند. در جهان به طور روزمره شاهد انقراض كامل چندین گونه جانوری یا گیاهی هستیم و ایران نیز از این مساله مستثنی نیست. براساس آمارهای ارایه شده، امروزه تعداد گونههای سمداران (قوچ، میش، كل، آهو، گوزن، گورخر و...) از زمان تاسیس سازمان محیطزیست كه آمارها را احصاء كرده است، ۹۰درصد كاهش یافته است. كاهش گونههای جانوری به شكلی است كه اگر یكی از گونهها حذف شود، شاهد حذف سایرین نیز خواهیم بود و تخریب زنجیرهای اكوسیستم اتفاق میافتد.
این مساله فقط شامل گونههای جانوری نیست و گونههای گیاهی نیز در معرض خطر هستند. از بین رفتن بیرویه مناطق جنگلی و پوشش گیاهی به دلایل انسانی یا عواملی چون خشكسالی و آتش سوزی در میان مدت اثرات عمیقی بر محیطزیست گذاشته و در بلندمدت شاهد بحرانهای غیر قابل حل خواهیم بود. عرصههای منابع طبیعی به سبب تغییرات اقلیمی به خودی خود مشكلات زیادی را تجربه میكنند و در این میان تغییر كاربری اراضی یكی از مهمترین تهدیداتی است كه حیاتوحش اعم از جانوری و گیاهی را تهدید میكند. محیطزیست یك زنجیره بههم پیوسته است و این بههم پیوستگی سبب میشود تا بحران در هر حوزهای، در حوزههای دیگر نیز اثرگذار باشد. بحران منابع آب سبب كوچ جمعیت به مناطق سرسبز شده و این جمعیت برای تامین عرصههای مناسب سكونت به تخریب و تغییر كاربری اراضی دست میزند. حتی با وجود مقررات سفت و سخت در این زمینه، هر ساله شاهد تغییر كاربری بخشهای زیادی از عرصههای طبیعی هستیم و این تغییر سبب تخریب عرصههای گیاهی و از بین رفتن محیطزیست جانوران میشود.
هماكنون بیش از ۲۴۰۰ گونه از ۸ هزار گونه گیاهی كشور در معرض تهدید میباشند و از این میان میان نزدیك به ۲۰ گونه در معرض خطر انقراض قرار دارند. با روند فعلی در ۲۰ سال آینده تعداد زیادی از گونههای حیاتوحش تنها در باغوحشها یا روی صفحه نمایش تلویزیون قابل رویت خواهند بود و نسل آینده خاطرهای مبهم از آنها را به یاد خواهد داشت همانطور كه گونههایی چون ببر مازندران تنها در برخی عكسهای قدیمی وجود دارند.
آلودگی دریاها، از پلاستیك تا نفت
نقشه ایران با دو دریا یكی در شمال و یكی در جنوب در ذهن ایرانیان نقش بسته است و اكثر ما اگر بخواهیم به سرعت ایران را روی نقشه كره زمین نشان دهیم، ابتدا به دنبال شكل منحصر بهفرد خلیجفارس و تنگه هرمز یا دریای كاسپین میگردیم و سپس به سرزمین اصلی كه میان این دو دریا مشخص است، اشاره میكنیم. بیم آن میرود كه در سالهای آینده به دلایل تغییرات اقلیمی، دیگر اثری از دریای كاسپین باقی نماند و بزرگترین دریاچه جهان، خشك شده و تنها روی نقشههای جغرافیایی وجود داشته باشد. در مورد خلیجفارس به سبب راهداشتن به دریای آزاد چنین خطر واضحی وجود ندارد اما معضل دیگری در كمین خلیج همیشه فارس است و آن آلودگی فزاینده است. آلایندههای مختلفی هر روز بر آلودگی خلیجفارس میافزایند كه از آن جمله ورود فاضلاب انسانی، آلودگی نفتی و افزایش پلاستیك و آلایندههای صنعتی هستند. به گفته كارشناسان، هماكنون خلیجفارس تا ۴۷ برابر حد طبیعی، آلوده شده و علاوه بر آبزیان، محیطزیست كشورهای اطراف آن را نیز با خطر مواجه كرده است. از مهمترین دلایل آلودگی خلیجفارس كه همزمان گریبان دریای كاسپین را نیز گرفته است، استخراج و حمل و نقل نفت خام است. تاسیسات متعدد نفت و گاز اعم از سكوهای استخراج نفت تا پالایشگاهها و پتروشیمیها در محدوده این دو دریا قرار دارد و آلودگی زیادی را سبب میشود. انواع فاضلاب شامل فاضلابهای شهرهای ساحلی، فاضلابهای حاصل از فعالیتهای بهرهبرداری نفتی، فاضلابهای خنككننده صنایع، فاضلاب پرورش آبزیان و كشاورزی، خروجی سامانههای نمك زدایی و ماحصل فعالیت شناورها و فعالیتهای دریانوردی نظامی و غیرنظامی هر روز وارد خلیجفارس میشوند و سبب تبدیل آن به یكی از آلودهترین دریاهای جهان شدهاند. در آینده نه چندان دور و حتی زودتر از ۲۰ سال آینده، شهروندان كشورهای ساحل خلیجفارس از شدت آلودگی امكان شنا یا ماهیگیری در این دریا را نخواهد داشت و از سوی دیگر تامین آب شیرین كشورهای ساحلی كه به غیر از ایران، اكثرا متكی به آب شیرینكنهای عظیم هستند، با مخاطرات جدی روبهرو خواهد شد. ایجاد یك پیمان جمعی غیرسیاسی و دارای ضمانت اجرای بالا، برای حفاظت از محیطزیست خلیجفارس و ممنوعیت هر گونه فعالیت نظامی به ویژه فعالیتهای نظامی كشورهای فرامنطقهای كه با ناوهای عظیم، جزو منابع آلودهكننده مهم این دریا به شمار میروند، از گامهای نخست حفظ خلیجفارس خواهد بود. در غیر این صورت، مخاطرات عظیم محیطزیستی افزایش آلودگی این دریا، نه فقط ایران بلكه كشورهای دیگر اطراف آن را نیز بهطور جدی متاثر خواهد كرد.
انتقال آب، مسكن خطرناك
یكی از راههای مقابله با تاثیرات كمآبی ناشی از تغییرات اقلیم و از بین رفتن منابع آبی، انتقال آب به شكل درونحوضهای و فراحوضهای است. منظور از حوضه، اینجا حوضه آبریز است كه هر منطقهای شامل حوضه آبریز خود میشود. كارشناسان از یكسو انتقال آب را اجتنابناپذیر عنوان میكنند و ازسوی دیگر مضرات زیادی در مورد آن بر میشمارند. ازسوی دیگر هرگونه انتقالی اگر با مدیریت مصرف همراه نباشد، به ویژه در مناطق مسكونی، تنها یك مسكن برای تامین آب خواهد بود و در مدتی نهچندان طولانی، تقاضای آب از میزان انتقال داده شده فراتر میرود. ازسوی دیگر به جز انتقال آب از دریاهای آزاد، دیگر حوضههای آبریز مبدا انتقال آب، خود با افزایش مصرف ناشی از افزایش جمعیت و كاهش مستمر منابع آبی به سبب تغییرات اقلیمی روبهرو شده و نیازمند تامین آب از منابع دیگر خواهند بود. بدینترتیب حوضهای كه در گذشته، قابلیت انتقال آب سرریز را به حوضه مجاور داشته، خود نیازمند انتقال آب از منبعی دیگر میشود و زنجیره كمآبی در سراسر كشور به راه میافتد. هماكنون در اصفهان شاهد چنین مسالهای هستیم. خط لوله انتقال آب زایندهرود به یزد در دوره آیتالله هاشمیرفسنجانی كلید خورد و در دوره حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی افتتاح شد. این خط در سال حدود ۶۰ میلیون مترمكعب آب را برای مصرف شرب به یزد میبرد، اما با گذشت زمان اصفهان خود با مشكل كمبود آب درگیر شده است و پروژههای انتقال آب بهشتآباد از چهارمحال و بختیاری به اصفهان برای حل این مشكل در دست اجرا است. استان قم نیز ازجمله مناطق كمآبی است كه برای انتقال آب به آن از سرچشمههای دز هزینههای هنگفتی صورت گرفته است و در این میان حتی سد كوچری نیز برای ذخیره آب حین انتقال، احداث شده است. در آینده نهچندان دور اما این پروژههای انتقال آب جوابگوی نیاز شرب مردم استانهای مقصد نخواهند بود و باید فكر دیگری برای تامین آب این مناطق صورت گیرد. معضلی كه راهحل سریع ندارد و تنها با كنترل مصرف و كاهش هدررفت آب، میتوان تا اندازهای آن را مدیریت كرد.
مالیات كربن، هزینهای كه باید پرداخت شود
كشورهای جهان به دنبال حل معضلات محیطزیستی سیاره زمین هستند و از هماكنون نظامهای حفاظت از محیطزیست با ضمانتهای اجرای سخت، در حال طراحی یا اجرایی شدن است. ممنوعیت تردد شناورهای دریایی با سوختهای آلاینده، مقابله با كشورهای از بین برنده جنگلها و تعیین جریمه برای كشورهایی كه گازهای گلخانهای و كربن خارج از سهمیه تولید میكنند، ازجمله ابزارهایی است كه به تدریج در حال ایجاد و بهرهبرداری هستند. در این میان مالیات كربن، از راهكارهایی است كه در سالهای آینده ایران و سایر كشورها را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد. براساس توافقهای جهانی، كشورها موظف به مشخص كردن چرخه كربن در تولید محصولات خود هستند و این میزان تا اندازه مشخصی قابل پذیرش است. در صورت تجاوز از میزان مشخص شده برای هر محصول، صادرات آن به كشورهای دیگر ازجمله اتحادیه اروپا، مشمول پرداخت جریمه و بالا رفتن قیمت آن محصول برای كشور تولیدكننده خواهد شد. در صورت عدم توجه جدی به ثبت چرخه كربن در صنایع ایران و عدم راهاندازی بازار كربن برای تامین اعتبار كربنی مورد نیاز، در آینده نزدیك، امكان صادرات تولیدات فعلی نیز با چالشهای زیادی روبهرو خواهد شد.
طرحی برای فردا
این روزها اگرچه شاهد معضلات محیطزیستی فراوانی هستیم، اما در مقایسه با آنچه كه در آینده با آنها مواجه خواهیم شد، مسائل فعلی بیاهمیت جلوه میكنند. كشور دچار فقدان برنامهریزی و عمل مطابق بر آن در حوزه محیطزیست است، آنهم در شرایطی كه كشورهای آلودهكننده محیطزیست در جهان، در آینده با محدودیتها و مجازاتهای سنگینی روبهرو خواهند شد. از این رو به نظر میرسد بازگشت به جامعه جهانی و همراهی با دیگر كشورهای جهان برای مقابله معضلات محیطزیستی باید به یكی از اولویتهای اساسی كشور و فراتر از حوزه عمل دولتها تبدیل شود.
منبع: اعتماد، سیدعلی پورطباطبایی