سال فرصت

سال فرصت

عباس عبدی

هر حكومت یا گروه یا فرد اهدافی را برای خود در نظر دارد و به‌طور طبیعی برنامه‌هایی تدوین كرده و امكانات خود را برای تحقق آنها بسیج می‌كند. البته و به‌طور متعارف و اغلب فاصله‌ای معقول میان عمل با اهداف وجود دارد. چون همیشه اهداف بلندپروازانه انتخاب می‌شوند. ولی این امر بدان معنا نیست كه معیارهایی هم برای شكست تعریف نكنند. اگر اكنون تیم فوتبال ایران به جام جهانی برود موفقیت نسبی دانسته می‌شود. بالا رفتن از گروه مقدماتی مرحله پایانی جام جهانی یك موفقیت بزرگ محسوب می‌شود. ولی نیاوردن هیچ امتیازی با 10 گل خورده نیز شكست و سرافكندگی محسوب می‌شود. حذف با آوردن ۲ تا ۴ امتیاز وضعیت قابل انتظار است. وجود چنین معیارهایی به نسبت روشن است و به محض آنكه دستاوردهای مربی كمتر از انتظار شد او را تغییر می‌دهند حتی اگر مجبور شوند كه دستمزد آینده او را هم بپردازند. پرسش این است كه روند جاری سیاست رسمی در ایران كدام یك از اهداف اعلامی‌اش را محقق كرده است؟ و اصولا در چه صورتی سیاست‌های جاری را ناموفق دانسته و خود را ملزم به تغییر خط‌مشی می‌داند؟ اگر ما شاخصی از شكست نداشته باشیم طبعا شاخصی برای موفقیت نیز نخواهیم داشت. ما نمی‌توانیم به صفحه‌ای بسیار بزرگ تیراندازی كنیم، سپس دور نقطه اصابت را خط كشیده و آن را هدف اصلی بنامیم. ابتدا باید در صفحه (هر جای صفحه كه باشد) نقاطی را به عنوان هدف تعیین و سپس شلیك كنیم و میزان موفقیت را با فاصله اصابت از هدف بسنجیم.
امسال آخرین سال سند چشم‌انداز ایران است. این سند در سال ۱۳۸۲ از سوی مقام رهبری برای اجرا به نهادهای حكومت ابلاغ شد. بخش‌های اصلی از آن را در زیر می‌آورم هر چند طولانی باشد ولی یادآوری آن بسیار مهم است.  ««در چشم‌انداز بیست‌ساله، ایران كشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین‌الملل... متكی بر اصول اخلاقی و ارزش‌های اسلامی، ملی و انقلابی، با تأكید بر مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادی‌های مشروع، حفظ كرامت و حقوق انسان‌ها و بهره‌مندی از امنیت اجتماعی و قضایی. برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متكی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی. امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه‌جانبه و پیوستگی مردم و حكومت. برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهره‌مند از محیط‌زیست مطلوب. فعال، مسوولیت‌پذیر، ایثارگر، مومن، رضایت‌مند، برخوردار از وجدان كاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شكوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن. دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و كشورهای همسایه) با تأكید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال كامل. دارای تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت.»»
اكنون كه در سال پایانی این سند مهم هستیم آیا می‌توانیم تصویری از تحقق این اهداف ارایه دهیم؟ اگر بلی آیا موفق شده‌ایم یا شكست خورده‌ایم؟ یا وضعیتی بینابینی است؟ گمان نمی‌كنم كه رسیدگی دو و چند باره به شاخص‌های مندرج در این سند ما را به نتیجه‌ای جز این برساند كه نه تنها در اغلب موارد نسبت به ۲۰ سال پیش جایگاه بهتری پیدا نكرده‌ایم بلكه و بدون تردید موقعیت ما در بیشتر جهات هم در مقایسه با گذشته خود و به ویژه در مقایسه با دیگران ضعیف‌تر هم شده است.  

در واقع در مسیر معكوس حركت كرده‌ایم. كافی است چند شاخص مهم آن یعنی؛ «رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال كامل» را بررسی كنیم. هیچگاه نه رشد پرشتابی داشتیم و مهم‌تر از آن اصلا هم مستمر نبود، در نتیجه ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه را نیز شاهد نبوده‌ایم. اشتغال كامل نیز امری شوخی است. با كاهش یا ثبات نرخ فعالیت اقتصادی و نیز افزایش مشاغل كم‌كیفیت و خویش‌فرما و خروج افراد از بازار كار، همچنان بیكاری بالا است و مهاجرت نیروی متخصص نیز به این روندهای منفی افزوده شده است. تقریبا همه اهداف این سند به جز موارد معدودی فاصله‌ای ژرف با واقعیت دارد. جالب است برای مواردی هم كه به‌شدت هزینه و برنامه‌ریزی كردند مثل فرزندآوری نیز شكست فاحشی خوردند. این شكست‌ها را نیز نمی‌توان معلول این دولت و آن دولت دانست. هر چند تفاوت‌های عملكردی میان دولت‌ها وجود داشته است. این روند را باید در ذیل كلیت جریان حكمرانی كشور تحلیل كرد. البته دوره اصلاحات از این داوری استثنا است؛ به قول یرواند آبراهامیان تاریخ‌نگار برجسته ایرانی در آخرین كتاب خود: «بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفق‌ترین رییس‌جمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یكم گذاشت كه اگر نگوییم در غرب آسیا اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینه‌ها شناخته می‌شد.»
اكنون می‌توان پرسید كه اگر این روند مطلوب و یا حداقل با موفقیت‌های نسبی همراه بوده است، این نتیجه را به‌طور رسمی اعلام نمایند، تا مردم تكلیف خود را با چنین اسنادی و اهدافی بدانند و آنها را توخالی و فاقد اعتبار بدانند. پس اگر در تحقق این اهداف شكست خورده‌ایم، پیش از هر چیز باید یك تحلیل جامع از علل شكست ارایه و سپس نتیجه‌گیری شود كه براساس این تحلیل چه تغییرات سیاستی باید داده شود؟ می‌توان تمام شاخص‌های مذكور در سند را بررسی كرد و نشان داد كه نه تنها مطابق هدف تعیین شده محقق نشده‌اند، بلكه اغلب آنها فاصله بزرگی با هدف دارند و مهم‌تر از همه اینكه سرجمع نتیجه این اهداف كه معادل جایگاه كلی كشور است، نشانگر پیشرفت رتبه‌ ایران نیست، بلكه پسرفت هم هست. تحولاتی كه در ۷ سال اخیر به ویژه در سه سال گذشته رخ داده، نه تنها به بهبود چشم‌انداز كشور كمك نكرده، بلكه امید را كم‌رنگ‌تر از گذشته كرده است. كافی است كه سه سال اول دولت روحانی را مقایسه كنید با سه سال اخیر، تا ببینیم هر چه در آن دوره چشم‌انداز مثبت و امیدبخش بود و حتی به رشد اقتصادی بالای ۱۴درصد و تورم تك‌رقمی هم رسید، در این دولت ماجرا معكوس است. دولت روحانی كه با چنان وضع امیدبخشی آغاز كرد؛ پایانش چنان شد كه همه می‌دانیم. پایان این دولت چه خواهد شد كه آغازش از پایان روحانی ناامیدكننده‌تر است. تا اینجا هم مشكلی نیست، آنچه كه ناامیدی را دامن می‌زند، فقدان چشم‌انداز نسبت به آینده است. از این رو امسال را باید سال ضرورت تغییر ریل سیاست به سوی عقلانیت و به سود مردم برای ایجاد امید تلقی كرد. امید محصول نقد گذشته و برنامه‌ریزی علمی و منطقی و قابل قبول برای آینده است و ربطی به تلقینات و تبلیغات توخالی و پوچ رسانه‌های رسمی ندارد كه همگی ناامید كننده هستند. آینده كشور در صورت ادامه سیاست‌های موجود قابل پیش‌بینی است، همین مسیری است كه از سال ۹۶ تا‌كنون آمده است و حتی ممكن است این روند تشدید هم بشود. به قول امام علی فرصت‌ها چون ابر می‌گذرند، امسال را باید سال فرصت دانست. فرصتی كه استفاده نشود، تبدیل به تهدید می‌شود.
منبع: اعتماد

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.