ارتباط فساد و خالص سازی
غلامرضا ظریفیان با بازخوانی شرایط کشور، ریشه های بروز فساد واردات چای ردصلاحیت ها، برخورد با اساتید و... را بررسی می کند

ارتباط فساد و خالص سازی

وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد در واکنش به فساد 3.37میلیارد دلاری می گوید، چرا اسم این فساد نجومی را فساد می گذارید، این یک تخلف عادی است

ریشه‌های بروز فساد 3.37میلیارد دلاری اخیر را در كدامین بخش‌ها باید جست‌وجو كرد؟ این پرسش در واقع بیشترین فراوانی را در میان موضوعات حاشیه‌ای اخیر كشورمان داشته است. هر اندازه كه برخی افراد و جریانات تلاش كردند از طریق فضاسازی‌های رسانه‌ای و با طرح موضوعاتی چون دستگیری تتلو، حاشیه‌های ساسی مانكن، پرونده صادق بوقی و... ماجرای چای گیت را از تیررس توجه افكار عمومی خارج سازند، به همان میزان ابهامات افكار عمومی ایرانیان در خصوص ریشه‌های بروز این فساد بیشتر شد. در این میان، عالمان علوم مختلف هركدام تلاش كردند از مناظر مختلف این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهند. غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی و معاون وزیر علوم دولت اصلاحات با بیان اینكه مفاسد هنگفت اخیر ناشی از خالص‌سازی‌هایی است كه طی سال‌های اخیر از سوی برخی طیف‌های رادیكال جناح راست در پیش گرفته شده، سطح تازه‌ای از تحلیل را در خصوص این رخداد بیان می‌كند. به اعتقاد این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، خالی شدن ساحت كشور از افراد متخصص، عالم و دارای توانمندی و مهاجرت نخبگان، زمینه ورود افراد مفسد، فرصت‌طلب و رانت خوار را در بخش‌های مختلف تصمیم ساز و سیاست‌گذار فراهم كرده است. بنابراین مهم‌ترین راهكار برای مقابله با یك چنین مفاسدی بازگشت به ارزش‌های كشور، شایسته سالاری و تخصص‌گرایی و زمینه سازی برای افزایش مشاركت در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و...است.

طی روزهای اخیر بحث‌هایی چون اخراج اساتید، ردصلاحیت‌ها و بروز مفاسد گسترده بازخوردهای بسیاری در كشور پیدا كرده است. دیدگاه شما در خصوص چرایی بروز این مشكلات چیست؟

این برخوردهای سلبی با اهالی دانشگاه، فعالان سیاسی منتقد، اهالی فرهنگ و هنر و... پدیده جدیدی نیست، بلكه امروز این برخوردهای حذفی به اوج رسیده است. خالص‌سازی، پدیده‌ای است كه به‌طور مشخص از دوران محمود احمدی‌نژاد، ظهور و بروز جدی‌تری پیدا كرد (به خصوص درباره برخورد با دانشگاه‌ها) در واقع در آن زمان، نگاه دولت و نظام تصمیم‌سازی این بود كه دانشگاه، رسانه و فعالان سیاسی و فرهنگی را باید تحت انقیاد خود در آورد. موضوع ستاره‌دار كردن دانشجویان، بورسیه‌های غیرمتعارف، بازنشسته كردن پیش از موعد اساتید صاحب نام، ردصلاحیت‌ها و لغو قراردادهای پیمانی استادان و... از این دوران شروع شد و ابعاد وسیع‌تری پیدا كرد. البته با تشكیل دولت حسن روحانی این روند سلبی دچار اخلال شد، چرا كه روحانی و دولتش موافق این رویكردهای سلبی نبودند. بنابراین پرونده ستاره‌دار كردن دانشجویان متوقف شد و برخوردهایی با بورسیه‌های غیر متعارف صورت گرفت. پس از وقفه‌ای چند ساله، (92 تا 1400) یك بار دیگر در دولت ابراهیم رییسی، این روند آغاز شد. در این برهه هم سیاست‌گذاری و هم اجرا را از دانشگاه‌ها گرفتند و به نهادهای دیگری سپردند. در این دوران تلاش شد دانشگاه‌ها صرفا موظف شوند ابلاغیه‌ها را در عرصه قواعد و مقررات و جذب اساتید و... اجرایی كنند. در بسیاری از دانشگاه‌ها این اختیارات حتی از اختیارات وزارت علوم هم سلب شد و با این بهانه كه قصد داریم تدریس در دانشگاه‌ها به افراد متعهد و انقلابی سپرده شود برخی ارگان‌ها و نهادهای خاص این نقشه راه را طراحی كردند. به گونه‌ای كه دانشگاه آزاد رسما اعلام كرد جایگزین بسیاری از استادان حق‌التدریس 18هزار جوان انقلابی هستند كه قرار است جذب شوند!

كدام جریان بود كه این نقشه راه را طراحی می‌كرد و با تكیه بر چه دامنه نفوذی؟

این سیاست‌ها در این دوره توسط انحصار طلب‌ترین جریان میان اصولگرایان برنامه‌ریزی شد. جبهه پایداری و اعوان و انصارش به زعم خود اعلام كردند قرار است ناخالصی را از ساحت نظام دیوان سالاری كشور بزدایند. بر این اساس روند تسفیه از چند هزار مدیر و مدیر كل و معاون و...تا خالص‌سازی در سطح دانشگاه‌ها و دانشجویان دكترا را در بر می‌گیرد. نوع خاصی گزینش ویژه در ارتباط با دانشجویان دكترا در این برهه اتفاق می‌افتد. در سطح گسترده‌تر، علاوه بر آموزش عالی، همین شیوه‌های خالص ساز را در سطح معلمان هم مشاهده می‌كنیم. این تصور برای این انحصارطلبان وجود دارد كه از طریق خالص‌سازی‌هاست كه نظام می‌تواند وارد گام 40ساله دوم انقلاب شود و با اطمینان بیشتری حركت كند.

این روند خالص‌سازی‌ها در حوزه سیاسی به شكل ردصلاحیت‌های گسترده ظهور و بروز پیدا كرده است. به‌طوری‌كه عملا به جز برخی طیف‌های محدود جناح راست سایر گروه‌های میانه رو و اصلاح‌طلب امكان مشاركت در انتخابات را پیدا نمی‌كنند. روند ردصلاحیت‌ها را چطور تحلیل می‌كنید؟

در شرایطی كه نظام در انتخابات نیازمند ایجاد فضایی است كه مشاركت افزایش یافته و اقبال عمومی شكل بگیرد باز هم روند خالص‌سازی‌ها تغییری پیدا نكرده و حذف نیروهای متخصص با سرعت بیشتری انجام می‌گیرد. این روند آثار نگران‌كننده‌ای در كشور ایجاد می‌كند چرا كه حاصل این گزیده‌گزینی، خالص‌سازی و ایجاد یك اقلیت برگزیده، قطعا به بخش عظیمی از سرمایه‌های كشور كه ظرفیت‌های انسانی كشور است، آسیب می‌زند. گزارش‌ها، آمارها و اسناد حاكی از رشد و افزایش مهاجرت و فرار مغزهاست. در گذشته این گزارش‌ها تنها مختص دانشجویان و نخبگان كشور بودند، اما امروز گزارش‌های نگران كننده‌ای در خصوص مهاجرت اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها داریم كه احساس می‌كنند در این فرآیند مساله توسعه علمی به حاشیه رفته و مسائل دیگری نقش اصلی را ایفا می‌كنند. نخبه‌های كشور وقتی احساس كنند ظرفیت‌ها و توانمندی‌های علمی آنها اینجا خریداری ندارد، ظرفیت‌ها، توانایی‌ها و معلومات خود را در جای دیگری ارایه كرده به كار می‌گیرند.

خروجی این خالص‌سازی‌ها كه اغلب از سوی طیف رادیكال جناح راست، اعمال می‌شود، نگران كننده بوده است. از زمان دولت مهرورز احمدی‌نژاد تا دولت عدالت‌گرای رییسی، همواره مشكلاتی چون فسادهای نجومی، مهاجرت نخبگان، اخلال در توسعه كشور و... ظهور و بروز داشته است. شما خروجی این خالص‌سازی‌ها را چطور می‌بینید؟

ما با یك جامعه متنوع و متكثر در ایران روبه رو هستیم. از گذشته هم اینگونه بوده است. ایران همواره سپهر ملی و معنویت دینی را در كنار هم داشته، اما در عین حال به لحاظ سلیقه، رویكردها، نژادها، سبك زندگی و... جامعه‌ای متنوع و متكثر بوده است. دنیای هوش مصنوعی، اسمارت فون‌ها و دنیای مجازی هم این تنوع و تكثر را تقویت كرده است. در جامعه‌ای كه از یك چنین تنوع و تكثری برخوردار است، وقتی یك نوع سلیقه، انگاره، نگاه و سبك زندگی مورد توجه قرار می‌گیرد و سایر شیوه‌ها و انگاره‌ها حذف می‌شوند، این لباس تنگ و اندازه‌های نامناسب در قواره‌های این جامعه نخواهد نشست. بخش زیادی از این جامعه كه به كشور، ارزش‌ها و تاریخ‌شان عشق می‌ورزند به حاشیه رانده شده و طرد می‌شود. خود این طردشدگی‌ها باعث تولید شهروندان عاصی، ناراضیان جدی و اعتمادهای آسیب دیده می‌شود. ضمن اینكه تجربه تاریخی و تجربه زیسته اكنون جامعه ایرانی نشان می‌دهد، گزینه‌ها نه از نظر تخصص و نه از منظر اعتبار كمكی به جامعه نمی‌كنند. اقلیت شكل‌گرفته شده از خالص‌سازی هم نهایتا فاقد توانایی برای مدیریت اكثریت متكثر جامعه ایرانی است. بر این اساس بخش زیادی از ظرفیت‌های جامعه یا به بیرون پرتاب می‌شود یا در درونش هم نمی‌تواند هم‌افزایی‌های لازم برای حل مسائل و بحران‌ها را داشته باشد. اندیشه‌های خالص ساز نمی‌تواند به كمك جامعه‌ای بیاید كه با ده‌ها مساله و ابر مساله روبه‌روست. این روند باعث می‌شود تا در راهبردها، ایده‌ها و... با نوعی از ایده‌های مخدوش و غیر كاربردی مواجه شویم.

این نوع خالص سازی‌ها چگونه فساد را بیشتر كرده است؟

خود این عامل، زمینه ساز وقوع فسادهای گسترده‌ای می‌شود. چون مسائل حل نمی‌شوند بلكه انباشت مسائل شكل می‌گیرد. از طرف دیگر تجربه 2دهه اخیر نشان می‌دهد، به‌رغم ذهنیت توهم‌زده تمامیت‌خواه‌ها كه تصور می‌كنند با خالص‌سازی‌ها می‌توان نوعی پاكسازی صورت داد، نه تنها فساد، رانت خواری و ویژه خواری در جامعه ایرانی كم نشده است، بلكه اتفاقا به دلیل اینكه نگاه و نظارت جامعه را از دولت كم كرده یا حذف كرده‌اند، زمینه بروز فساد بسیار بیشتر نیز شده است. مشاركت بالای مردم در بزنگاه‌ها باعث شكل‌گیری نوع خاصی از نظارت عمومی نیز می‌شود. شكل‌گیری یك دولت مردمی از طریق مشاركت بالا، زمینه ایجاد شفافیت و آزادی بیان را فراهم می‌سازد و این روند باعث كاهش فساد نیز می‌شود. حذف مردم و كاهش مشاركت در انتخابات تاریكخانه‌ها را بیشتر كرده و باعث رشد فساد می‌شود.

اما رادیكال‌های جناح راست، رخدادهای مفسده‌زای اخیر را چندان مهم ارزیابی نمی‌كنند و آن را بی اهمیت می‌دانند.

درست است؛ اخیرا وزیر ارشاد دولت احمدی‌نژاد كه در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور دارد در واكنش به ماجرای فساد 3.37میلیارد دلاری واردات چای، به راحتی می‌گوید، چرا اسم این فساد نجومی را فساد می‌گذارید، این یك تخلف عادی است. درواقع از رسانه‌ها انتقاد می‌كند چرا به این خبر می‌پردازند و فساد فساد می‌كنند! طبیعتا تجربه زیسته ایران نشان می‌دهد این نگاه كمكی به سالم‌سازی جامعه نمی‌كند. ما باید به جامعه با همه تنوع و تكثرش اعتماد كنیم. اعتماد به مردم و بازگشت به مردم و بازگشت به آرمان‌های اصلی انقلاب كه مهم‌ترین آن خدمت به جمهور مردم، توزیع عادله قدرت (و نه فقط ثروت) بود. به این معنا كه همه آحاد ملت بتوانند بر سرنوشت سیاسی خود نقش تعیین كننده داشته باشند. اگر این نگاه سلب می‌شود، اولا به بنیان‌هایی كه 98 درصد ایرانی از اقوام، ادیان، مذاهب، گرایش‌های مختلف و... به آن رای داده بود؛ پشت شده است. این میثاق‌نامه میان جمهوری اسلامی و 98 درصد مردم منعقد شده بود و هر زمان قرار باشد روند و رویكردهای میثاق‌نامه تغییر كند، باز هم باید به همین مردم مراجعه كرد و نظر آنان را جویا شد. خالص‌سازان این بنیان‌ها و اصول را نفی كرده و اعلام می‌كنند ما صلاح و خیر مردم را بهتر از خودشان می‌دانیم. خود این نگاه قوم برگزیده در بطن خود فساد بزرگی دارد كه از دورن این فساد بزرگ ده‌ها فساد بزرگ فكری، اعتقادی، مالی، سیاسی و امنیتی بروز پیدا می‌كند.

   وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد در واکنش به فساد 3.37میلیارد دلاری  می گوید، چرا اسم این فساد نجومی را فساد می گذارید، این یک تخلف عادی است
  خالص سازان  بنیان ها و اصول قانون اساسی را نفی کرده و اعلام می کنند ما صلاح و خیر مردم را بهتر از خودشان می دانیم
  خالص سازی زمینه ساز وقوع فسادهای گسترده ای می شود. چون مسائل حل نمی شوند بلکه انباشت مسائل شکل می گیرد
  برخوردهای سلبی با اهالی دانشگاه، فعالان سیاسی منتقد، اهالی فرهنگ و هنر و...پدیده جدیدی نیست، بلکه امروز این برخوردهای حذفی به اوج رسیده است
  در شرایطی که نظام در انتخابات نیازمند ایجاد فضایی است که مشارکت افزایش یافته و اقبال عمومی شکل بگیرد باز هم روند خالص سازی ها تغییری پیدا نکرده
  وقتی یک نوع سلیقه، انگاره، نگاه و سبک زندگی مورد توجه قرار می گیرد، این لباس تنگ و اندازه های نامناسب در قواره های این جامعه نخواهد نشست
منبع: اعتماد

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.