1) گزارش مسائل آموزش و پرورش ایران، حاصل گفتوگوهای مستمر و فشرده جمعی از صاحبنظران، محققان، كارشناسان، مدیران عالی حوزه آموزش و پرورش، معلمان و كنشگران مدنی این حوزه است كه همگی در حضور رییس دولت اصلاحات كوشیدند تا مسائل و بحرانها، داشتهها و نداشتههای این حوزه و در عین حال ظرفیتهای نهفته در جامعه ایرانی برای گذار به فرآیند حل این مسائل را مورد بازنگری قرار دهند. این گزارش كارشناسانه در واقع زمینهای است برای دعوت به گفتوگوی ملی و فراگیر در راستای بازاندیشی در مساله مدرسه و مسائل آموزش و پرورش و اقدام برای فهم و حل آنها.
2) این جمع در پی آن بودند تا فارغ از منازعات روز بتوانند زمینهساز گفتوگوی فراگیرتر درباره آموزش و پرورش شوند. بنابراین در این گزارش ابتدا به طرح نگرشهای بنیادین درباره آموزش و پرورش میپردازند. در هر گفتوگویی ابتدا باید روشن كرد كه از كدام منظر به ماجرا نگاه میشود به همین جهت قبل از هر توصیف و تحلیلی ۶ نگرش بنیادین برشمرده شده كه سایر بحثهای این متن درباره آموزش و پرورش بر اساس این نگرشها و ارزشها بنابر بخش نخست: نگرشهای بنیادین شده است. بحث از حق و كرامت انسان شروع شده و سپس به اهمیت آموزش در توسعه آموزش برای تربیت شهروند آگاه مسوول پذیرش تنوع فرهنگی حق دسترسی همه به آموزش نگاه معطوف به آینده و نه گذشته و یادگیری مادامالعمر پرداخته شده است.
3) بر اساس این نگرشهای بنیادین 3بحران غالب بر ساختار آموزش و پرورش مطرح شده كه شامل 3بحران كیفیت، بحران عدالت و بحران مشروعیت است. در تحلیل علل ناكارآمدی نظام آموزش و پرورش و مزمن شدن مسائل و مشكلات آن، 6 علت آورده شده كه بیشتر آنها معطوف به رویكردهای حكمرانی و سیاستگذاری در این حوزه است. به این معنا سیاستگذاریها در این حوزه ماموریت روشن ندارد. نهادهای مختلف در امر آموزش و پرورش دخالت میكنند و این حوزه سیاستزده است.
4) در عین همه كاستیها، تنگناها و حتی بحرانها، ظرفیتهای بسیار بزرگی در ایران برای تغییر نظام آموزش و پرورش است كه در این بخش، در قالب ۸ ظرفیت، زمینه اصلی را میتوان برشمرد: دانشآموزان ایرانی خانوادههایشان، معلمان، كنشگران مدنی، محتواهای آموزشی غیررسمی و خود نظام آموزش و پرورش چه ظرفیتهای بالایی برای ایجاد تحول دارند كه معطل مانده است.
5) گام نهادن در فرآیند حل مساله موضوع مهم بعدی است. بر این اساس، از ارایه راهحل خاص و تمركز برای احكام قطعی، آمرانه و سیاسی پرهیز شده است. جهتگیریهای اصلی این بوده است كه گام نهادن در مسیر حل مساله از طریق جلسات اداری و پشت درهای بسته و بخشنامهها و درك سیستم متصلب از بالا به پایین میسر نیست. رسیدن به هر راهحلی نیازمند مشاركت جامعه مدنی و نظام حكمرانی است. (12 نقش برای حاكمیت و ۵ نقش برای جامعه مدنی) تا بتوانند ضمن رمزگشایی از ناكامی مزمن آموزش و پرورش، فرآیند حل مساله را آغاز كنند.
سخن آخر: سخن پایانی این گزارش فراخوان گفتوگو و هماندیشی ملی است. به این معنا، بحران آموزش و پرورش غامضتر و پیچیدهتر از آن است كه راهحلهای تكخطی به حل مساله كمكی كند. نجات آموزش و پرورش ایران نیازمند مشاركت و عزم همگانی است و مدرسه جایی است كه میتواند بستر بینظیری برای گفتوگو و تعامل اجتماعی معطوف به حل مساله باشد. سپس این سوال در قالب دعوت به یك كنش گفتوگویی طرح شده است ما از نظام آموزش و پرورش خود چه انتظاری داریم؟ و نخستین گزارههایی كه همه اعم از دانشآموزان، والدین، معلمان جامعه مدنی و حاكمیت میتوانند روی آن توافق كرده و قدم مشتركی بردارند.
گفتنی است گزارش كامل این محتوا در 35 صفحه در كانال ارتباطی خاتمی مدیا در دسترس عموم قرار گرفته است.