چرا آمریکا روابط حماس با قطر را تحمل می کند؟
از میزبانی از پایگاه نظامی "العدید" تا فراهم کردن مکانی امن برای رهبران حماس به منظور تماشای حمله به اسرائیل

چرا آمریکا روابط حماس با قطر را تحمل می کند؟

دیدگاه های متناقض واشنگتن در مورد قطر م بازتاب دهنده کننده محدودیت های سیاست ایالات متحده و خاورمیانه است. ترکیب رویکرد قطری‌ها نسبت به فلسطینی‌ ها، گروه‌ هایی که در سوریه از آنان حمایت مالی کرده بود و نحوه استقبال آنان از انباشت قدرت سیاسی اسلامگرایان پس از قیام‌های عربی همراه با تفسیر رویدادها توسط الجزیره و حمایت از جریان اخوان المسلمین مدت‌هاست که شبهه‌ ها را در منطقه و در میان ناظران در این منطقه نسبت به نقش قطر افزایش داده است.

 استیون کوک، پژوهشگر ارشد مطالعات خاورمیانه و آفریقا در شورای روابط خارجی، ستون‌نویس فارین پالسی

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، از جمله سوالاتی که در بحث بی وقفه حمله تماشایی حماس به اسرائیل در هفته گذشته مطرح می‌شود این است: "نقش قطر در این میان چه بوده است"؟ اندکی پس از حمله حماس به اسرائیل وزارت امور خارجه قطر بیانیه‌ای منتشر کرد و اسرائیل را مسئول حمله حماس دانست. این بیانیه می‌توانست برای امریکا تکان دهنده باشد. عربستان سعودی که رابطه‌ای با اسرائیل ایجاد کرده و دست کم پیش از حمله حماس رویکردی بازتر نسبت به اسرائیل داشت نیز انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نشانه گرفت، اما بیانیه منتشر شده آن کشور ظریف‌تر و کم‌تر خصمانه بود. هر دو موضع‌گیری، اما در تضاد شدید با واکنش امارات متحده عربی نزدیک‌ترین شریک اسرائیل در جهان عرب بودند که حمله حماس را "حمله‌ای شدید" و باعث "تشدید تنش" خواند و افزوده بود از گزارش‌ها مبنی بر به گروگان گرفته شدن غیر نظامیان اسرائیلی از درون خانه‌های شان توسط اعضای حماس "متعجب" شده است.

دوشنبه گذشته خبرگزاری "رویترز" گزارش داد که میانجی‌های قطری در حال مذاکره با مقام‌های حماس و اسرائیل برای آزادی زنان و کودکانی هستند که آن گروه شبه نظامی فلسطینی در جریان حمله خود به گروگان گرفته اند. از زمان آغاز جنگ در تاریخ ۷ اکتبر این یک خبر خوب بود. به نظر می‌رسید علیرغم آن چه وزارت خارجه قطر چند روز پیش از آن ذکر کرده بود "تمیم بن حمد آل ثانی" امیر قطر هر کاری که می‌توانست برای سازنده بودن انجام می‌داد. نقش آن کشور به عنوان شریک ایالات متحده و متحد اصلی غیر عضو در ناتو ممکن است موفقیت آمیز نباشد، اما نتیجه هر چه که باشد تلاش قطر در این زمینه شایسته تقدیر است. بسیاری در واشنگتن از تلاش قطر استقبال کردند. با این وجود، تلاش دوحه از سوی خانواده‌های اسرائیلی با استقبال چندانی مواجه نشد و این موضوع نشان می‌دهد از دید برخی در جهان خارج قطر خود آتش افروز منطقه‌ای است. برخی، اما باور دارند قطری آتش نشان منطقه است. نتیجه این تناقض موجود واقعی آن است که دیدگاه‌های متضاد واشنگتن در مورد قطر کم‌تر به نبوغ استراتژیک از سوی رهبران قطر مرتبط است و بیش‌تر با محدودیت‌های سیاست امریکا در قبال خاورمیانه ارتباط دارد.

از یک منظر واضح است که قطر برای کمک به واشنگتن بیش از وزن خود تلاش می‌کند. در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی زمانی که روابط بین ایالات متحده و عربستان سعودی در محک آزمون قرار گرفت و تعداد زیادی از نیرو‌های آمریکایی دیگر در آن پادشاهی مورد استقبال قرار نگرفتند قطری‌ها به سرعت در‌های خود را به سوی نیرو‌های امریکایی باز کردند و میزبانی از فرماندهی مرکزی ایالات متحده را پذیرفتند. پایگاه عملیاتی امریکا در خلیج فارس که نیروی هوایی قطر مالک آن است و "العدید" نام دارد مکانی است که پنتاگون جنگ‌های افغانستان و عراق و هم چنین عملیات بی شمار ضد تروریستی را از آنجا اداره می‌کند و از چند سال پیش حدود ۱۰۰۰۰ پرسنل خدماتی ایالات متحده را در خود جای داده بود که تعداد زیادی محسوب می‌شدند، اما تعداد پرسنل امریکایی در آنجا نسبت به زمان اوج خود در دهه ۲۰۱۰ میلادی به میزان قابل توجهی کاهش یافت. البته امیر حمد بن خلیفه آل ثانی پدر امیر فعلی قطر در انجام آن کار کاملا خیرخواهانه عمل نکرد بلکه اعطای پایگاه به نیرو‌های امریکایی از سوی او راهی برای جلب سرمایه گذاری واشنگتن به منظور تضمین تداوم حکمرانی اش بود زمامداری‌ای که نتیجه کودتای او علیه پدرش محسوب می‌شد. تعداد زیادی نیرو‌های امریکایی حاضر در قطر به نوعی پوشش محافظتی برای امیر قطر در برابر اعضای انتقام جوی خاندان سلطنتی و هم چنین در برابر همسایگانی مانند عربسان سعودی محسوب می‌شوند که روند استقلال دوحه را دوست نداشتند.

العدید در آگوست ۲۰۲۱ میلادی زمانی که نیرو‌های آمریکایی از افغانستان خارج شدند و هزاران افغان را با خود آوردند اهمیت زیادی داشت. در آن زمان سایر کشور‌ها از جمله امارات متحده عربی نیز نقش مهی ایفا کردند، اما قطر اولین مقصد بسیاری از پناهجویان بود. هنگامی که صحبت از حمله روسیه به اوکراین در زمستان پس از آن به میان آمد رهبر قطر بر خلاف دیگر شرکای ایالات متحده در منطقه از جمله اسرائیل در محکوم کردن اقدام کرملین صریح بود. زمانی که روس‌ها با توافقی با میانجی گری سازمان ملل و ترکیه که صادرات محصولات کشاورزی اوکراین را تسهیل کرد موافقت نمودند محصولاتی که برای تامین غذای جهانی حیاتی هستند قطری‌ها با ترکیه و روس‌ها برای یافتن راه حل کار کردند. دیپلمات‌های قطری در این زمینه نقش موفقیت آمیز چشمگیری نداشتند، اما دست کم حاضر شدند و سعی کردند قدم مثبتی را بردارند.

قطری‌ها نه تنها در خارج از کشورشان برای امریکایی‌ها مفید هستند بلکه در داخل امریکا نیز اقدامات مثبتی را انجام می‌دهند. من پیش از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس از سفارت قطر دعوتنامه‌ای دریافت کردم که در آن نوشته شده بود برای پنجمین جشن سالانه آن سفارتخانه برای در حمایت از انجمن اوتیسم آمریکا دعوت شده ام. هنگامی که طوفان کاترینا در سال ۲۰۰۵ میلادی نیواورلئان را ویران کرد قطری‌ها ۱۰۰ میلیون دلار برای کمک به مردم نیازمند آنجا متعهد شدند. با این وجود، علیرغم آن که قطری‌ها در برخی زمینه‌ها مثبت و سازنده بوده اند همزمان شریک دردسرساز نیز بوده اند. در همان سالی که ساخت پایگاه هوایی العدید آغاز شد قطری‌ها شبکه خبری الجزیره را راه اندازی کردند. با گذشت زمان مشخص شد رویکرد مفسران و روزنامه نگاران آن شبکه خبری عربی تبلیغ به نفع اسلام گرایان و طرح مسائل اسرائیل ستیزانه و امریکا ستیزانه است. وقتی صحبت از فلسطینیان به میان می‌آید قطری‌ها به اصول خود در حمایت از عدالت و حقوق فلسطین پایبند هستند و این امر می‌تواند برای میانجی گری صلح مفید باشد، اما همان گونه که دیدیم در مورد محکوم نکردن حمله حماس قطر موضعی متفاوتی اتخاذ کرد. این شاید به بهترین وجه در سخنرانی امیر قطر در مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۰۲۳ در ۱۹ سپتامبر بیان شده باشد. رهبر قطر اعلام کرد:"برای مردم فلسطین قابل قبول نیست که اسیر خودسری‌های اشغالگران شهرک نشینان اسرائیلی باقی بمانند. رد هرگونه راه حل سیاسی عادلانه مطابق با اصول مشروعیت بین المللی توسط دولت‌های پیاپی اسرائیل". در واقع، تمیم از تصاحب اموال و املاک توسط اسرائیل در بیت المقدس شرقی انتقاد نکرد یلکه "یهودی سازی بیت المقدس" را محکوم کرد. این تمایزگذاری‌ای است که نباید نادیده بگیریم.

می‌دانیم که امیر قطر از گروه‌های شبه نظامی و مسلح سوری در جریان جنگ داخلی سوریه نیز حمایت کرده بود و احتمالا قصد دارد همان تاکتیک را در مورد اقدامات حماس تکرار کند. ترکیب رویکرد قطری‌ها نسبت به فلسطینی ها، گروه‌هایی که در سوریه از آنان حمایت مالی کرده بود و نحوه استقبال آنان از انباشت قدرت سیاسی اسلامگرایان پس از قیام‌های عربی همراه با تفسیر رویداد‌ها توسط الجزیره و حمایت از جریان اخوان المسلمین مدت‌هاست که شبهه‌ها را در منطقه و در میان ناظران در این منطقه نسبت به نقش قطر افزایش داده است.

قطر از اخوان المسلمین در سال ۲۰۱۳ میلادی استقبال کرد و رهبران ارشد حماس که شاخه فلسطینی اخوان المسلمین را در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی ایجاد کرد برای بیش از یک دهه حضور خود را در دوحه حفظ کرده اند.

سپس رابطه راهبردی قطر با حزب عدالت و توسعه در ترکیه موضوع بحث است حزبی که بخشی از گروه‌های وابسته به اخوان در منطقه نیست، اما در یک دهه گذشته با آنان به اهداف مشترکی دست یافته است. با ذکر تمام این موارد ادعا‌هایی مطرح می‌شوند مبنی بر آن که قطری‌ها از طریق کمک‌هایی که در ظاهر برای حمایت از مدم فقیر غزه است در اصل به حماس کمک مالی می‌کنند.

این دیدگاه وجود دارد که حضور اسلامگرایان در دوحه برای ایالات متحده مفید است. قطری‌ها محل و واسطه‌هایی را برای واشنگتن فراهم می‌کنند تا با افرادی که نمی‌خواهند و نمی‌توانند با آنان ارتباط برقرار کنند ارتباط برقرار نمایند.

این استدلال تا حدودی منطقی و قابل پذیرش است. با این وجود، این استدلال یک تناقض را برطرف نمی‌سازد: اگر قطری‌ها رهبران حماس و اخوان المسلمین را صرفا در بطری‌های شان در دوحه نگه می‌داشتند و به آنان اجازه می‌دادند در آنجا چای بنوشند و از پیاده روی‌های طولانی لذت ببرند یک موضوع بود، اما گر به آنان اجازه می‌دهند آشکارا فعالیت کنند و به نظر می‌رسد بدون محدودیت برای پیگیری برنامه‌های خود خواه برای تضعیف دولت مصر یا اقدام علیه اسرائیل کار کنند یک موضوع دیگر است. گفته می‌شود که رهبران حماس حملات به اسرائیل و پیامد‌های آن را از مکان‌های امن شان در قطر تماشا کرده اند.

اگر قطری‌ها از شخصیت‌های حماس در پایتخت خود استقبال کرده اند می‌توانستند آنان را تحت نظر گرفته و محدود سازند و یا دست کم هشدار‌هایی درباره حمله ۷ اکتبر ارائه کرده و از بروز پیامد‌های بعدی آن جلوگیری کنند. با این وجود، تا آنجا که می‌دانیم رهبران قطر توجهی به این حمله نداشتند و یا اصلا اطلاعی از آنان نداشتند. مسئله آن است که چرا دولت‌های متوالی امریکا اجازه می‌دهند قطر با همه بازیگران در حال بازی باشد و با این موضوع کنار آمده اند.

بخشی از آن به ماهیت سیاست خارجی مربوط می‌شود که مجموعه‌ای از انتخاب‌های بد است. مقام‌های ایالات متحده تمایل دارند رفتار بد قطر را در یک بعد نادیده بگیرند، زیرا می‌دانند یا امیدوار هستند که قطر به عنوان شریک شان در ابعاد دیگر مفید خواهد بود. با چنین دیدگاهی از دید امریکایی‌ها ارزش ندارد که تمیم را به طور علنی در مورد سخنرانی اش در سازمان ملل متحد سرزنش کنیم، زیرا او می‌تواند در زمینه‌های دیگر از جمله تلاش برای آزاد کردن گروگان‌های زن و کودک اسرائیلی توسط حماس مفید باشد. سپس مشکل خاص قطر وجود دارد: از آنجا که ایالات متحده در العدید سرمایه گذاری زیادی انجام داده سیاستگذاران امریکایی تمایلی به پرداختن به کمترین جنبه‌های رویکرد دوحه نسبت به مشکلات منطقه‌ای ندارند.

علیرغم مورد ذکر شده دشوار است که تقصیر را به طور کامل به گردن قطری‌ها بیاندازیم. سیاست خارجی آنان برای شان منبع قدرت، نفوذ و اعتبار بوده است. مشکل این است که واشنگتن به قطر اجازه می‌دهد چنین سیاستی را اتخاذ کند.

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.