علیرضا علوی‌تبار در جمع جوانان توسعه‌گرا درباره اهمیت تشكیلات: کارحزبی تمام وقت است

علیرضا علوی‌تبار در جمع جوانان توسعه‌گرا درباره اهمیت تشكیلات: کارحزبی تمام وقت است

من به این نتیجه رسیده‌ام که کار حزبی باید حرفه‌ای باشد. یعنی مدیریت پاره‌وقت که افراد اوقات فراغت خودشان را صرف آن می‌کنند معمولا ناموفق است

چرا كار سیاسی گروهی، به ‌عبارت دقیق‌تر كار تشكیلاتی در ایران اینقدر ضعیف است؟ موضوع هم برای گروه‌های منتقد و مخالف صدق می‌كند و هم برای طرفداران تمام قد حكومت. تنها كمی دید تاریخی یا تجربه شخصی در فعالیت سیاسی كافی است تا هر كسی اهمیت سازماندهی سیاسی را لمس كند. پرسش اینجاست كه اساسا چقدر از ایراد به ما كنشگران برمی‌گردد و چقدر از مشكل ساختاری است؟ اما چرا این پرسش مهم است؛ پیش از آنكه بخواهیم درباره پرسش‌هایی چون «چه می‌توان كرد؟» فكر كنیم، باید در خصوص امكانات و محدودیت‌ها صحبت كنیم كه اقدامات قرار است در آن انجام شود. با این پرسش‌ها سراغ علیرضا علوی‌تبار رفتیم. كسی كه همیشه بر اهمیت كار تشكیلاتی تاكید داشته و در این خصوص صاحب‌نظر است. او تلاش‌هایی هم برای پیاده‌سازی ایده‌های جدیدی در طیف پیش‌روی اصلاح‌طلبان انجام داد كه كم‌و‌بیش راه به‌ جایی نبردند. در ادامه گزارش گفت‌وگوی چند ساعته دكتر علوی‌تبار با جمع‌ مختصری از جوانان توسعه را می‌خوانید.

 

فعالیت غیرحرفه‌ای

«من به این نتیجه رسیده‌ام كه كار حزبی باید حرفه‌ای باشد. یعنی مدیریت پاره‌وقت كه افراد اوقات فراغت خودشان را صرف آن می‌كنند معمولا ناموفق است.» از نگاه درونی این مهم‌ترین ‌آسیب‌شناسی علوی‌تبار در خصوص احزاب منتقد است. او در توضیح این نكته افزود: «احزاب در دیگر كشورها، حتی كشورهایی نزدیك‌تر به ما چون تركیه، نیروهای تمام وقت دارند. در آنجا وقتی حزب شما به قدرت می‌رسد شما اجازه دارید مرخصی بدون حقوق بگیرید و حزب حقوق شما را می‌دهد. این برای آن است كه تمام ذهن و توجه‌تان را صرف حزب كنید. اینجا كه اصلا این‌طور نیست. آدم‌ها در حاشیه ده‌ها كاری كه دارند كار حزبی هم انجام می‌دهند. عملا ما نیروی تمام وقت نداریم. برای همین حزب‌های ما معمولا حزب‌های از ساعت شش به بعد است. همه از سركار خسته می‌آیند و در حزب می‌نشینند و گپ می‌زنند.»

علوی‌تبار با شرح فضای بعضی جلسات نیروهای اصلاح‌طلب وضعیت فاجعه‌بار و غیرحرفه‌ای برخی از این نشست‌ها را این‌گونه شرح داد: «بسیاری حتی مقاله‌های همدیگر را هم نمی‌خوانند. یعنی در جلسه كه می‌روید، می‌گویید: «همان‌طور كه نوشته‌ام» بعد كسی آن را نخوانده است. تا آن بحث را توضیح می‌دهید وقت جلسه تمام می‌شود. بعد خیلی جالب است انگار همه در جلسات تازه فكر می‌كنند. یعنی با صدای بلند و در حین حرف زدن فكر می‌كنند. بعضی وقت‌ها در جلسات می‌گویم اگر من امروز حرف نزده بودم شما می‌خواستید چه را نقد كنید!»

او این بخش از صحبت‌هایش را این‌طور جمع‌بندی كرد: «نمی‌خواهم بگویم ما باید مثل یك حزب صد ساله در فرانسه باشیم، اما درجاتی از آن واجب است. حرفه‌ای نبودن اولین مشكل احزاب ماست.»

 

«تداوم» حلقه مفقوده بعدی

نگاهی به موارد نسبتا موفق‌تر كار تشكیلاتی می‌تواند فهم بهتری از منطق‌های حاكم بر كار سیاسی سازمان‌یافته در ایران فراهم كند. بالاخره در میان پرشمار حزبی كه در ایران، دست‌كم روی كاغذ، وجود دارند، برخی حرفه‌ای‌تر عمل كردند. آنها به چه سرنوشتی دچار شده‌اند؟

علوی‌تبار در این بخش توضیح داد: در برهه‌ای به نظر می‌آمد احزابی چون «مجاهدین انقلاب اسلامی» بیشتر و «مشاركت» كمتر داشتند به سمت حرفه‌ای‌گری و تربیت نیرو پیش می‌رفتند: «فرق بود، بچه‌های مجاهدین انقلاب كه سابقه كار تشكیلاتی داشتند از همه اصلاح‌طلبان منضبط‌تر بودند. مثلا یكی از نكات مهم در تشكیلات این است كه شما حق عضویت بدهی و این را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داشت. حق عضویت را به اصرار می‌گرفتند. وقتی می‌خواستند ساختمان جدیدش را بسازند حتی از آنهایی كه عضو نبودند، اما دوست سازمان بودند، كمك گرفتند. به اصرار و پیگیری گرفتند؛ یعنی با رودربایستی. آخرش هم با همان پول‌ها ساختمان‌شان را ساختند. صرفه‌جویی عجیبی هم در خرج ‌كردن داشتند. حسابدار آقای عرب‌سرخی بود به ‌شدت كنترل می‌كرد.» غم‌انگیز جایی است كه چنین تشكیلاتی نتوانست تا انتهای منطقی خودش پیش‌ برود و میوه‌هایش كامل شود: «مساله تداوم خیلی مهم است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آستانه تبدیل شدن به یك حزب سراسری بود. شعب استانی خودشان را آماده كرده بودند. جزوه‌های آموزشی‌شان آماده بود كه یك ‌دفعه در ۸۸ پلمب شد. تداوم خیلی مهم است. مثلا در مورد روزنامه‌ها، آنها هم در آستانه یك تحول عظیم بودند. مثلا صبح امروز قرار بود همه‌ چیزش عوض شود كه بسته شد. حتی صفحه‌‌آرایی قرار بود تغییر كند و روزنامه در سه نوبت چاپ شود.»

 

با این اوصاف بی‌خیال كار تشكیلاتی بشویم بهتر نیست؟

می‌توان این‌طور جمع‌بندی كرد كه ما كنشگران مدنی و سیاسی مشكلات فردی و گروهی زیادی داریم، اما اگر احیانا بتوانیم از آنها فراتر برویم و كمی حرفه‌ای‌تر كار تشكیلاتی كنیم، هیچ تضمینی برای اینكه بتوانیم تجربه و زحمات انباشته شده خود را حفظ كنیم، وجود ندارد. به زبان علوم اجتماعی، فقدان حاكمیت قانون باعث می‌شود امنیت و ثبات لازم برای سرمایه‌گذاری انرژی و توان در كار تشكیلاتی به وجود نیاید. با این اوصاف می‌توان پرسید آیا كلا بهتر نیست كه لقای كار حزبی در ایران را تا اطلاع ثانوی به عطایش ببخشیم و در حد محافل كوچكی كه هر كدام در اطراف خود داریم به فعالیت ادامه دهیم؟

علوی‌تبار در پاسخ به این منطق گفت: «ببینید محفل‌هایی كه اغلب فعالان سیاسی در ایران دارند خوب است اما ناكافی. آنها شاید ایده‌ای را بپرورانند اما اگر بخواهند آن را اثرگذار كنند باید از محفل خود فراتر بروند. از طرف دیگر آنها باید اجازه بدهند ایده‌شان به محك نقد دیگران هم بخورد. به نظر من وقت بگذاریم روی تشكیلات. هزینه و تلاش می‌خواهد اما بعدا ثمره می‌دهد. ما وقتی در مركز بررسی‌های استراتژیك یك‌سال كار كردیم تا ده سال از آن تغذیه فكری كردیم. خیلی از افرادی چون امثال حجاریان و عبدی و دیگران نیز در همین گروه‌ها و بحث‌های جمعی پرورش یافته‌اند و امروز بسیار اثرگذارند.» او در تایید حرف خودش به نمونه‌ای نزدیك‌تر نیز اشاره كرد: «ببینید همین كارگزاران دو، سه تا نیروی دست ‌به ‌قلم كه پیدا كرد، بیشتر حزب شد. این نشان می‌دهد كه افراد و گروه‌های كوچك و محافل در یك بستر بزرگ‌تر چطور می‌توانند موثر باشند.»

 

پیشنهاد علوی‌تبار به محافل سیاسی: با حفظ محفلات وارد احزاب رسمی شوید

با این نمونه، او به جوانان طیف میانه كه دوست دارند در آینده كشور نقشی ایفا كنند، پیشنهاد داد: «به ‌نظر من، اگر جوانان محفل‌های موفق دارند وارد احزابی شوند كه به آنها نزدیك‌تر هستند. البته محفل خودشان را منحل نكنند. اما با آمدن در حزب خواهند دید كه شبیه به خودشان زیاد است. محفل خودشان را هم از بین نبرند كه اگر فعالیت حزبی موفق نبود، برگردند به همان محفل‌شان. فكر می‌كنم احزاب ما هم استقبال می‌كنند.»

علوی‌تبار البته خوب می‌داند كه فعالیت در احزاب فعلی به هیچ‌ وجه دلچسب جوانان نیست‌: «اغلب [افراد] دنبال حزبی هستند كه بی‌نقص باشد، چنین حزبی هیچ‌ جا وجود نداشته. در ایران گروه‌ها دایما به فكر ایجاد حزب جدید می‌افتند. هر وقت كسی با چنین ایده پیش من آمده است به او گفته‌ام كه اصلا چنین كاری نكنید، چون تمام انرژی و وقت محدود خودتان را صرف تشكیل سازمانی می‌كنید كه نهایتا خواهید دید كه به تمام عیب‌هایی كه دیگران داشتند، دچار می‌شود. پیشنهاد من این است كه اگر می‌توانید، بروید به عنوان یك فراكسیون در احزاب نقش ایفا كنید.»

 

مشكل تامین مالی كار تشكیلاتی

اینجای بحث بود كه علوی‌تبار در خصوص اهمیت كارگروهی و سازمانی، حتی در مقام ایده‌پردازی گفت: «این بحث‌ها فقط به حزب هم برنمی‌گردد. شما به توسعه نگاه كنید. هر وقت به خودمان و افراد فرصت داده‌ایم كه درباره آن فكر كنند، ایده‌های خوبی درباره‌اش به وجود آمده است.» بحث درباره توسعه، باعث شد كه حاضرین از دكتر بخواهند این مورد را بازتر كند: «یكی، دوبار فرصت شد ما برای توسعه كار جمعی سازمان‌یافته انجام بدهیم. یكی مركز تحقیقات استراتژیك بود و یكی هم بعد از فوت آقای عظیمی و با آمدن آقای راغفر در موسسه عالی آموزش و پژوهش، البته در دوره آقای عظیمی هم كار آغاز شده بود.» نكته قابل توجه در خصوص هر دو مورد موفقی كه آقای علوی‌تبار به عنوان نمونه برشمرد، دولتی بودن آنها بود. به عبارتی سازمانی به پشتوانه مالی دولتی در برهه‌ای توانست با جذب متخصصان درجه یك و ایجاد یك برنامه پژوهشی، گام‌های بلندی در گفتارسازی و ایده‌پردازی انجام دهد. پرسش اینجاست چرا مورد مشابهی را در بخش مدنی و خصوصی نداشته‌ایم و اینقدر به بودجه دولتی وابسته بوده‌ایم؟ علوی‌تبار این ایراد را به نیروهای اصلاح‌طلب وارد دانست و گفت: «یكی از تلاش‌های زیادی كه ما كردیم، این بود كه احزاب اصلاح‌طلب را راضی كنیم یك مركز مطالعات public policy (خط‌مشی‌گذاری عمومی) تاسیس كنند. همه احزاب جهان از این موسسات دارند.» او ادامه داد: «این بحث مهمی است كه چرا ایده‌های ما جنبه عملیاتی پیدا نمی‌كند. یك‌بار همین حزب حاكم تركیه سمیناری درباره نواندیشی دینی برگزار كرده بود. حرف بدی هست اما انصافا ایرانی‌ها، به ‌لحاظ نظری، یك‌ سروگردن از آنها بالاتر بودند. اصلا قابل مقایسه نبودند. ایرانی‌ها خیلی ایده‌های خوبی داشتند، اما همه از بررسی آن جلسه به این نتیجه رسیدیم كه آنها در عمل از ما جلوتر هستند. خیلی جالب بود. ما خیلی حرف برای گفتن داریم. اما وقتی بحث دستاورد می‌شد آنها با همان ایده‌های ساده‌ای كه داشتند خیلی كارها كرده بودند و ما هیچی نداریم. آنها با پول بخش خصوصی ده‌ها مركز تحقیقاتی راه ‌انداخته بودند. ما اما اینجا وقتی از موسسات دولتی بیرون می‌شویم جایی نداریم. البته چند باری سعی كردیم. یكیش موسسه آینده بود كه آقای عبدی برای آن پنج سال زندان رفتند. مثلا pilot study [بررسی اولیه] را اینها فكر می‌كردند مطالعه درباره خلبان‌هاست. برای دفاع مجبور شدند بروند دانشگاه تهران از اساتید مشهور امضا بگیرند كه این pilot study ربطی به خلبان‌ها ندارد. واقعیتش بهانه زیاد است، اما به نظرم به هر حال اینها بهانه است. احزاب كه می‌توانستند.» علوی‌تبار در ادامه به یكی از تلاش‌های اخیر برای پیاده‌سازی چنین ایده‌ای اشاره كرد: «یك مدتی من فكر كردم شاید انرژی من كم است و از یكی از دوستان جوان و با دانش و انرژی كمك گرفتم كه بیاید موسسه تحقیقات خط‌مشی عمومی راه بیندازیم. همه هم می‌گفتند چقدر ایده خوبی است اما به تامین مالی كه می‌رسید همه ‌چیز متوقف می‌شد. البته این باعث خجالت است برای ما كه نمی‌توانیم فعالیت‌های خودمان را تامین مالی كنیم. همیشه درگیر كوچك‌ترین مشكلات هستیم. در انتخابات ۱۴۰۰ می‌خواستیم نظرسنجی كنیم. ۳۰۰ میلیون تومان پول لازم داشتیم. كل جبهه اصلاحات برای اینكه تامین پول كند، مشكل داشت. عاقبت با كمك شخصی بعضی اعضا تامین شد.» او در ادامه این ایراد را به اصلاح‌طلبان وارد دانست و گفت: «ببینید نهضت آزادی به محض تشكیل منابع مالی برای خودش ایجاد كرد. شركت‌هایی راه انداخت و درصدی از سود آن را به فعالیت اختصاص داد. مجاهدین خلق مرغداری داشتند! اصلاح‌طلبان شاید به شكل شخصی امكاناتی داشته باشند اما هیچ ‌وقت به این فكر نكرده بودند كه منابع مالی پایدار غیرشخصی ایجاد كنند.»

 

آدم‌ها از آنچه به ‌نظر می‌رسد كمتر از خود مایه می‌گذارند

بعد از نقدهای علوی‌تبار بر جریان سیاسی اصلاح‌طلب، او روی دیگری هم از سكه را توضیح داد. اینكه بسیاری تا فقط حرف است، می‌خواهند زمین را به آسمان بدوزند، اما وقتی پای عمل و هزینه وسط می‌آید دیگر خبری از آنها نیست: «مثلا سال ۸۸ خیلی بین اصلاح‌طلبان و بخش بزرگی از مردم همدلی بود. اما وقتی گرفتن‌ها شروع شد نیاز به حمایت مالی بود تا از خانواده‌هایی كه نان‌آوران‌شان دستگیر شده بودند حمایت شود، وقتی از این خیل عظیم حامیان التماس می‌شد كه كمك مالی كنند، دریغ می‌كردند از پرداخت ماهی ۲۰۰ هزار تومان. به هر كدام كه می‌گفتیم، می‌گفتند اصلاح‌طلبان كه پول دارند، خودشان بدهند. ما به ‌شدت مردم بدبینی هستیم و دنبال آدم مطلق می‌گردیم.» او ادامه داد: «مثلا آدم‌هایی هستند كه از بیان تندترین نظرات پرهیزی ندارند اما تا به پول رسیدن می‌رسد، حتی وقتی مطمئن است كه كسی متوجه نخواهد شد و دردسری برای‌شان به وجود نمی‌آید، پولی نمی‌دهند.»

   من به این نتیجه رسیده‌ام که کار حزبی باید حرفه‌ای باشد. یعنی مدیریت پاره‌وقت که افراد اوقات فراغت خودشان را صرف آن می‌کنند معمولا ناموفق است
   فرق بود،‌ بچه‌های مجاهدین انقلاب که سابقه کار تشکیلاتی داشتند از همه اصلاح‌طلبان منضبط‌تر بودند. مثلا یکی از نکات مهم در تشکیلات این است که شما حق عضویت بدهی و این را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داشت
   ما وقتی در مرکز بررسی‌های استراتژیک یک سال کار کردیم تا ده سال از آن تغذیه فکری کردیم. خیلی از افرادی چون امثال حجاریان و عبدی و دیگران نیز در همین گروه‌ها و بحث‌های جمعی پرورش یافته‌اند و امروز بسیا اثرگذارند
   اغلب [افراد] دنبال حزبی هستند که بی‌نقص باشد، چنین حزبی هیچ‌ جا وجود نداشته. در ایران گروه‌ها دایما به فکر ایجاد حزب جدید می‌افتند
   انتخابات ۱۴۰۰ می‌خواستیم نظرسنجی کنیم. ۳۰۰ میلیون تومان پول لازم داشتیم. کل جبهه اصلاحات برای اینکه تامین پول  کندمشکل داشت. عاقبت باکمک شخصی بعضی اعضا تامین شد
   ببینید نهضت آزادی به محض تشکیل منابع مالی برای خودش ایجاد کرد. شرکت‌هایی راه انداخت و درصدی از سود آن را به فعالیت اختصاص داد. مجاهدین خلق مرغداری داشتند! اصلاح‌طلبان هیچ وقت به این فکر نکرده بودند که منابع مالی پایدار غیر شخصی ایجاد کنند

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.