پیشتر درباره برجام نوشته بودم كه به نظر بنده ایران یا بهتر است گفته شود اكثریت قاطع صاحبان قدرت تصمیم خود را برای امضای برجام گرفتهاند، البته با این توضیح كه مسائل فنی و پادمانی با آژانس و نیز سیاست ایالات متحده در این باره را نمیدانم و معتقد بودم كه اگر اختلالی در امضا و احیای برجام رخ دهد، بیش از آنكه از جانب ایران باشد، ناشی از مشكلات پادمانی و خواست امریكاییها است كه طبعا اسراییل نیز در این میان آتشبیار معركه است، ولی طی چند هفته اخیر تحولاتی در ایران رخ داده كه ماجرا را قدری تغییر داده است. در این یادداشت به تاكتیك جدید یك گروه بسیار كوچك ولی پرنفوذ و البته غیرمسوول در ساختار قدرت پرداخته میشود كه همسو با اسراییل مخالف توافق برجام هستند. هرچند آنان به ظاهر از موضع ضدیت با اسراییل مخالف برجام هستند، ولی درنهایت آب این سود مخالفتخوانی در یك جوی مشترك با اسراییل روان خواهد شد.
این گروه كوچك، مدتی است كه در كنار مخالفت گاه و بیگاه خود با برجام مسیر جدیدی را ریلگذاری كردهاند. مسیری كه میتوان آن را «سراب زمستانی» نامید. هدف آنان این است كه با به تاخیر انداختن توافق برجام، مدعی شوند كه توافق بهتری در زمستان در انتظار ایران است و این سرابی بیش نیست. خودشان هم میدانند كه این سراب و دروغ است، ولی آنان گمان میكنند كه با گذشت زمان منافع برجام برای هر دو طرف ایران و امریكا كمتر میشود و اگر به زمستان برسد و انتخابات كنگره نیز برگزار شود، عملا دو طرف به ویژه طرف امریكایی انگیزه خود را از دست میدهد، به علاوه ممكن است كه دموكراتها با وضعیت ضعیفتری در كنگره و سنا مواجه بشوند و كفه مخالفان برجام قویتر شود و این آقایان به هدف اصلی خود كه لغو نهایی برجام است میرسند و ایران را وارد یك چالش بسیار مهم كنند و قطعنامههای شورای امنیت را دوباره برقرار نمایند و الی آخر... گرچه این هدف اصلی است ولی ادعای آنان این است كه به علت جنگ اوكراین، اروپا با بحران انرژی مواجه شده و برای عبور از این وضع امتیازات بیشتری در مذاكرات خواهد داد. این تحلیل به كلی نادرست است. چرا؟ اولا فرض كنیم كه اروپا با بحران انرژی مواجه شود، ایران چه كمكی میتواند به آن بنماید؟ ایران خودش هم در زمستان گاز ندارد و گاز صنایع را قطع میكند تا مردم اعتراض نكنند. سال گذشته حدود ۷۰۰ میلیون دلار خسارت صنایع ناشی از قطع گاز زمستانی بود. حتی در صادرات گاز متعهد شده خود نیز دچار مشكل میشود. به علاوه مگر ایران میتواند به اروپا گاز صادر كند؟ با كدام لوله؟ ایران كه تكنولوژی مایع كردن گاز را ندارد كه گاز مایع صادر كند.
حالا فرض كنیم كه همه اینها حل شود كه حل شدنی نیست، این آقایان كه متاسفانه گرایشهای روسی دارند، چگونه مجاز خواهند شد كه علیه منافع روسیه و به سود اروپا وارد این چالش شوند؟! این ادعا شوخی است. شاید بگویند فروش نفت ایران آزاد میشود و مشكل انرژی اروپا حل میشود. اروپا مشكل نفت ندارد كه با آزاد كردن نفت ایران حل شود. از همه اینها گذشته، اروپا در این ماجرا كجای معادله قرار دارد؟ مگر اروپاییها میتوانند علیه سیاستهای امریكا اقدامی كنند؟ اگر میتوانستند جنگ اوكراین اینقدر ادامه نمییافت و روابط آنان با روسیه متشنج نمیشد. اكنون چگونه میخواهند به امریكا فشار آورند كه زیر بار توافق بهتری به سود ایران برود؟
اتفاقا امریكاییها دنبال این هستند كه اروپا روابط و وابستگیهای خود به روسیه را كم كند، لذا از این وضعیت استقبال میكنند نه اینكه بخواهند مشكل اروپا را حل كنند. اگر چنین قصدی داشتند در ماجرای اوكراین چنین میكردند.
آقای رییسی و دولت تحتتاثیر این تحلیلهای فریبكارانه و بولتننویسان فریبكار قرار نگیرند. حتما یادتان است كه میگفتند كسی جرات تحریم نفت ایران را ندارد چون نفت به ۲۰۰ دلار میرسد. تحریم كردند ارزان هم شد و خسارات ماند برای مردم و تورم ۵۰درصدی. شما حتی اگر قصدی برای تصویب و احیای برجام ندارند، این را مستقل از این «سراب زمستانی» پیش ببرید. اروپاییها به مسائل خودشان بهتر از ما واقف هستند و اگر چنین خطری آنان را تهدید كند و توان تاثیرگذاری داشته باشند، حتما اكنون آن را انجام میدهند و نمیگذارند برای زمستان.