در باب واکسن‌ستیزی و حقوق انسانی در برابر اجبار واکسیناسیون

در باب واکسن‌ستیزی و حقوق انسانی در برابر اجبار واکسیناسیون

سابقه سیاسی- تاریخی دولت‌ها به ما نشان می‌دهد هرکجا دولت سیاست انقباضی و رادیکالی در پیش گرفته، مخالفان سیاست، قدرت بیشتری پیدا کرده‌اند. در واقع، رابطه دولت و مردم مانند یک طناب است که یک سرش را دولت و سر دیگرش را مردم گرفته‌اند؛ هرچه دولت بیشتر طناب را سمت خود بکشد، گروه‌های مخالف نیز سر دیگر را به سمت خود خواهند کشید و هواداران بیشتری پیدا خواهند کرد.

 حالا دیگر یک ماهی از آغاز واکسیناسیون به‌طور جدی و گسترده در ایران می‌گذرد و هر روز آماری نزدیک به یک میلیون نفر در ایران واکسن کرونا را دریافت می‌کنند. با وجود این، هنوز کمپین‌های مخالفان واکسیناسیون نه‌تنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان فعالیت دارند و مصرانه معتقدند هیچ نهادی حق ندارد آنها را مجبور به این کار کند. در مقابل اما عده‌ای می‌گویند وقتی موضوع بیماری واگیردار در میان است، انتخاب فردی اولویتی ندارد و سلامت جمعی است که باید هدف نخست دولتمردان و البته مردم قرار گیرد؛ بااین‌حال، واکسن‌ستیزی با قدرت در میان جمعی از مردم برقرار است. اما پرسش اینجاست که آیا واقعا باید انسان‌ها را مجبور کرد که واکسن دریافت کنند؟ مبانی حقوق‌بشری چه موضعی دراین‌باره می‌گیرد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها سراغ «نفیسه حبیبی»، کارشناس ارشد حقوق بشر رفتیم. مشروح این گزارش را در ادامه می‌خوانید.

‌‌چرا گروه‌های ضد واکسیناسیون شکل می‌گیرد؟
سابقه سیاسی- تاریخی دولت‌ها به ما نشان می‌دهد هرکجا دولت سیاست انقباضی و رادیکالی در پیش گرفته، مخالفان سیاست، قدرت بیشتری پیدا کرده‌اند. در واقع، رابطه دولت و مردم مانند یک طناب است که یک سرش را دولت و سر دیگرش را مردم گرفته‌اند؛ هرچه دولت بیشتر طناب را سمت خود بکشد، گروه‌های مخالف نیز سر دیگر را به سمت خود خواهند کشید و هواداران بیشتری پیدا خواهند کرد. سیاست واکسیناسیون اجباری نیز همان‌طور که از اسمش پیداست مبتنی‌ بر تحدید حقوق فرد به نفع جمع بوده و با اجبار همراه است؛ بنابراین هیچ غیره‌منتظره نیست که افراد مخالف، مقابل این تصمیم دولت بایستند. برای نمونه می‌توان به سیاست واکسیناسیون اجباری علیه آبله در انگلستان در قرن 19 اشاره کرد که منجر به تشکیل گروه‌های ضد واکسیناسیونی شد که ‌به تصمیم دولت بر اجبارسازی اعتراض داشتند.
البته فقط همین نیست؛ در طول تاریخ بارها شده که علم، خصوصا علم پزشکی، با سیاست آمیخته شده و ملعبه دست دولت قرار گرفته است. مثلا در جریان جنگ سرد، نه‌تنها دولت‌ها آزمایشگاه‌های یکدیگر را تخریب می‌کردند، بلکه نسبت ‌به منشأ بیماری‌هایی مانند ایدز اطلاعات غلط نیز پخش می‌کردند.
حضورنداشتن در تصمیم‌گیری‌های سیاسی هم باعث ایجاد شبهات و عدم پیروی از سیاست‌های دولت می‌شود. معمولا در یک کشور گروه‌هایی که در جایگاه اقلیت قرار می‌گیرند از زمره گروه‌هایی هستند که به‌سبب تجربه تبعیض و ظلم‌های فراوان از جانب دولت، به اهداف و نیت دولت با دیده تردید می‌نگرند و این باعث می‌شود درصد کمی از این گروه‌ها تمایل به قبول سیاست‌های بهداشت و درمان دولت داشته باشند.
‌‌آیا تابه‌حال اجبار مؤثر بوده است؟
درحال‌حاضر دولت‌ها نسبت‌به اجباری‌کردن امری محتاطانه عمل می‌کنند؛ چون نه‌تنها از شکل‌گیری و قدرت‌گیری گروه‌های مختلف در هراس‌اند، بلکه امروزه با پدیده‌ای به نام رسانه مواجهه هستند که می‌تواند صدای مخالفان را بازتاب بیشتری دهد. شاید اصلا به همین دلیل است که هنوز خیلی از کشورها واکسن کووید19 را اجباری نکرده و تنها سعی دارند با تشویق یا محدودکردن حوزه اختیارات فردی، مردم را به سمت نیاز به واکسن سوق دهند. این ایجاد نیاز غیرمحتمل نیست. در سال 1953، زمانی که واکسن فلج اطفال کشف شد، مردم به اهمیت دریافت این واکسن پی برده بودند و به همین دلیل والدین به‌سرعت و بدون اجبار خارجی فرزندانشان را واکسینه می‌کردند. درحال‌حاضر نیز در کشور ما دریافت واکسن فلج اطفال در دوران کودکی الزامی است و مخالفان بسیار اندکی دارد.
‌‌چند نمونه از سیاست‌های تشویقی را نام می‌برید؟
مثلا در هند علاوه ‌بر کمک‌های مالیاتی دولت، در برخی از رستوران‌ها برای افرادی که واکسن زده باشند، غذا با تخفیف سرو می‌شود. در اتحادیه اروپا افرادی که واکسن دریافت کنند، می‌توانند گواهینامه سبز دیجیتال دریافت کرده و به سایر کشورها سفر کنند. در برخی ایالات آمریکا مبلغ صد دلار برای کسانی که واکسن می‌زنند در نظر گرفته شده است. در اخبار ایران نیز آمده که افرادی که واکسن زده‌اند لازم نیست محدودیت تردد شبانه را رعایت کنند.
‌‌آیا تشویق به‌منزله محرومیت است؟
قطعا همین‌گونه است. محرومیت از حقوق روی دیگر تشویق است. طبق قانون استرالیا، کارفرما نمی‌تواند به دلیل سلیقه یا عقاید فردی شخصی را از فرصت کاری محروم کند. اما این حمایت از آزادی عقاید شامل حال واکسیناسیون نمی‌شود؛ یعنی چنانچه فردی به دلیل سلیقه شخصی واکسن کووید19 نزده باشد، کارفرما می‌تواند او را دعوت به کار نکند و این دیگر در زمره موارد تبعیض محسوب نمی‌شود. به بیان دیگر، قانون استرالیا فقط از کسانی که واکسن زده‌اند، حمایت می‌کند و این باعث می‌شود که فرصت شغلی برای همه شهروندان وجود نداشته باشد.
در امارات متحده عربی دریافت واکسن برای بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه الزامی است. اما نکته حائز اهمیت آن است که حیطه اجبار تنها در مکان‌های عمومی و دولتی باقی نمی‌ماند، برخی از شرکت‌های خصوصی نیز با وضع مقرراتی از کارمندان خود خواسته‌اند تا واکسن بزنند مثلا شرکت گوگل شرط بازگشت به شرکت را واکسن‌زدن اعضا اعلام کرده است.
‌‌آیا دولت می‌تواند هر واکسنی را برای هر کسی اجباری کند؟
مسلما خیر! یکی از استراتژی‌هایی که دولت باید برای اجبارسازی واکسن درنظر بگیرد، اصل تناسب است. این تناسب از چندین وجه قابل بررسی است. از یک ‌سو دولت باید تناسب میان شدت مرگ‌ومیر و واکسن اجباری را در نظر بگیرد؛ یعنی اجبار واکسن‌زدن تنها برای کسانی باشد که در معرض خطر هستند. مثلا شدت بیماری سرخچه یا فلج اطفال در کودکان بیشتر از بزرگسالان است، به همین دلیل واکسیناسیون کودکان علیه این دو بیماری اجباری است، درحالی‌که در بیماری کرونا، میزان مرگ‌ومیر بزرگسالان بیشتر از کودکان بوده و این بیماری در کودکان به‌صورت خفیف بروز می‌کند. پس آیا با این تفاسیر لازم است که واکسیناسیون کودکان نیز اجباری باشد یا خیر؟
از سوی دیگر، دولت‌ها باید در میزان اجبار به واکسن و محدودیت تناسب را رعایت کنند. به بیان دیگر، دولت باید در میزان محرومیت افرادی که واکسن نمی‌زنند، تناسب را رعایت کند. آیا به صرف واکسن‌نزدن می‌توان کودکی را از تحصیل محروم کرد یا این تناسب به هم می‌ریزد؟ آیا شخصی که از واکسن‌زدن سر باز می‌زند زندانی خواهد شد یا بهتر است برای حفظ تناسب تنها جریمه نقدی پرداخت کند؟
همچنین باید اصل تناسب میان اجبار و استثنائات وجود داشته باشد. مسلما در یک کشور افرادی هستند که ممکن است بدنشان واکنش بسیار شدیدی نسبت به واکسن که اجباری شده، داشته باشد؛ مثلا ممکن است اشخاصی آلرژی داشته باشند و به دلیل تزریق واکسن فوت کنند یا ممکن است واکسن روی جنین زنان باردار تأثیرات منفی بگذارد، در اینجا اجباری‌بودن واکسن برای همه اصل تناسب را به هم می‌ریزد؛ زیرا استثنائات را در نظر نگرفته است.
‌‌پاسخ‌گویی دولت درباره اجباری‌بودن به چه شکل باید باشد؟
علاوه‌ بر انتشار اطلاعات شفاف و درست از مراحل تولید، توزیع و اجرای واکسن، دولت باید اجازه بدهد سازمان‌های نظارتی، رسانه‌ها و مردم بر کار او نظارت داشته باشند تا به این ترتیب بتواند حسن‌نیت و پاسخ‌گویی خود را نشان دهد. همچنین باید برای جبران عارضه‌ها و صدمات ناشی از واکسن نیز خسارات و غرامت در نظر بگیرد؛ یعنی اگر واکسنی باعث ایجاد عوارض جدی در فرد شود، باید تأمین اجتماعی آن کشور قابلیت حمایت از فرد را در طول روند درمان داشته باشد. عملکرد ضعیف دولت در زمینه بیمه و تأمین اجتماعی باعث می‌شود نه‌تنها دولت پاسخ‌گو به نظر نرسد، بلکه افراد رغبت‌شان را به واکسن‌زدن از دست بدهند.
‌‌ در نهایت اینکه آیا راهکاری بهتر از اجبار وجود دارد؟
قطعا راهکار بهتری وجود دارد. درست است که رویکرد اجبار می‌تواند به کنترل یا حتی ریشه‌کن‌کردن بیماری‌ای مانند کرونا کمک شایانی کند، اما این رویکرد یک سیاست سطحی است. اگر سال‌ها بعد دوباره بیماری مسری‌ای مانند کرونا شیوع پیدا کند، دوباره دولت‌ها مجبور به تحدید حقوق فردی و اجباری‌کردن واکسیناسیون هستند که این در تقابل با اصول حقوق بشر است؛ بنابراین بهترین جایگزین اجبار، اقناع است که رویکرد ریشه‌ای‌تری است. همان‌طورکه در ماده 13 نظریه عمومی 14 آمده است، دولت باید اطلاعات علمی و شفاف منتشر کند و در اقناع افراد ضد‌واکسن کوشش کند. وجود این ماده به آن معناست که در کنار تمامی رویکردهایی که دولت می‌تواند برای کنترل یک بیماری انجام دهد، مانند ایجاد قرنطینه، او تعهد مثبت دارد تا با انتشار اطلاعات درست، فرهنگی‌سازی و گفت‌وگو افراد ضدواکسن را قانع کند. این امر بدیهی است که دولتی که اطلاعاتی از پروسه آزمایش واکسن و نتایج هر مرحله منتشر نمی‌کند، نه‌تنها بذر بی‌اعتمادی شهروندان را نسبت ‌به واکسن تولیدی بارور خواهد کرد، بلکه این تردید نسبت به سیاست‌های بهداشت و درمان را به نسل‌های بعدی منتقل خواهد کرد. درحال‌حاضر، خانه‌های بهداشت در مناطق روستایی آمریکا سعی دارند با گفت‌وگو و آموزش، فرهنگ واکسن‌زدن را میان روستایان ایجاد کنند یا حتی یک قسمت از سریال انیمیشنی فامیلی گای که در سراسر جهان طرفدار دارد، به توضیح واکسن کووید اختصاص دارد که افراد را به واکسن‌زدن ترغیب می‌کند. اعتراض، ایستادگی و صدای مخالف از زمره مواردی هستند که در حقوق بشر پذیرفته شده است؛ بنابراین به جای چسباندن برچسب غیرمتمدن، ضدعلم و... به افراد ضد‌واکسن، بهترین راهکار به‌رسمیت‌شناختن صدای مخالف و ایجاد فرایند گفت‌وگو برای درک‌کردن نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها و کوشش برای رفع این موارد پیش‌گفته است. در آخر گرچه اقناع فرایندی طولانی است اما با اصول حقوق بشر تطابق بیشتری داشته و می‌تواند اعتماد ازبین‌رفته را برگرداند.

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.