دولت از وضعیت فعلی اقتصاد ایران دچار ترس شده است و همین باعث می شود که در مواجهه با قرنطینه رفتار منطقی نداشته باشد. در واقع باید بگویم که سیاست های دولت برای مهار کرونا سردرگم و پریشان بوده و علت آن شرایط آشفته اقتصاد کشور است که همزمان تحریم های سنگین و تبعات شیوع کرونا را تجربه می کند.
در حال حاضر کشتار سهمگین کرونا در ایران به وضعیتی مشابه کشتار سالهای جنگ رسیده است و مهار این وضعیت، یعنی پشتیبانی از کادر درمان و تامین تجهیزات پزشکی انرژی زیادی می برد. همزمان با این پدیده، گرفتاری های پیچیده اقتصادی موجب فرسایش توان دولت برای حل ایم معضلات شده است.
اقتصاد ایران که عمده درآمد آن از نفت تامین می شد حالا نفت را به ناچار و به دلیل تحریم حذف کرده است. از آن سمت درآمد ارزی ناشی از صادرات غیرنفتی هم به دلیل مرزهای نیمه تعطیل و تحریم دچار مشکل است و در نیمه اول امسال نزدیک به 40 درصد درآمدهای غیرنفتی کاهش داشته است.
سوی دیگر این ماجرا درآمدهای مالیاتی است که به دلیل فعالیت نصفه و نیمه کسب و کارها امکان تحقق کامل آن وجود ندارد. از طرف دیگر کرونا هزینه درمانی مضاعفی به کشور تحمیل کرده است که پازل مشکلات اقتصادی ایران را تکمیل می کند.
در این وضعیت دولت تصمیم گرفت برای جلوگیری از چاپ پول و تورم بیشتر، بخشی از کسری بودجه را از بازار سرمایه تامین کند اما در این بازار هم به مشکل خورده و اعتراض و نارضایتی سهامداران را به دنبال داشته است.
ضمن اینکه ناتوانی در کنترل این شرایط سخت و شکست دولت در مهار ریزش ارزش ریال موجب گرانی افسارگسیخته و کمبود برخی انواع کالا در بازار مصرف کنندگان شده است. بنابراین دولت در این بخش هم با نارضایتی مردم مواجه است.
حالا تصور کنید که در این وضعیت کابینه حسن روحانی، با ریسک قرنطینه و تعطیلی کامل کسب و کارها مواجه شده است. بدون شک تصمیم گیری در این مورد، بسیار دشوار است و نگرانی دولت را بیشتر و بیشتر می کند.
در اینجا باید اشاره کنم که ناتوانی دولت برای مهار وضعیت فعلی اقتصاد ایران، تنها سهم کابینه روحانی نیست و این دولت میراث دار کوهی از مشکلات و کارشکنی هایی است که از دولت های قبل در اقتصاد به جا مانده و آن را تا این حد آسیب پذیر کرده است. ضمن اینکه باید تاکید کنم هرگونه تعلل در اعمال قرنطینه خسارات به جا مانده بر اقتصاد را سنگین و سنگین تر و مهار آن را دورتر و دورتر می کند. بنابراین و با وجود آنکه از نگرانی ها و ترس های دولت آگاه هستم، باید بگویم که چنانچه سیر ابتلا به کرونا به هر وسیله ممکن کنترل نشود، تبعات اقتصادی آن بسیار سنگین تر از اعمال قرنطینه خواهد بود. ضمن اینکه تبعات مرگ و میر مکرر و تالمات روحی جامعه هزینه دیگری به دولت و حاکمیت تحمیل می کند که ممکن است آثار سو آن ناگوارتر از مشکلات اقتصادی باشد.
بنابراین بهتر است که دولت به نگرانی اش غلبه کند و در اعمال قرنطینه و مهار این بیماری سرکش هرکاری را که در توان دارد انجام دهد.