کد خبر : 182423 تاریخ : ۱۴۰۴ جمعه ۴ مرداد - 23:26
محمد درویش، فعال محیط زیست درباره دریاچه ارومیه: احیای بی‌نتیجه حوضه آبریز دریاچه ارومیه با چندین كشور مرز مشترك دارد یا خیلی به آنها نزدیك است و جمهوری آذریایجان، ارمنستان، نخجوان، تركیه و سلیمانیه در عراق از جمله این كشورها هستند. این مرزهای مشترك مزیت تجاری خارق‌العاده‌ای برای این حوضه فراهم كرده است.

تازه‌ترین تصویر ماهواره‌ای از دریاچه ارومیه كه روز جمعه ۲۷ تیرماه ثبت شده است، نشان می‌دهد كه دریاچه ارومیه به‌طور كامل در حال خشك شدن است. افت تراز و مساحت این دریاچه از حدود سال ۱۳۷۴ خورشیدی شروع شد، طی بیست سال سطح دریاچه بیش از ۸ متر كاهش یافت تا جایی كه در سال ۹۳ بخش جنوبی آن به‌طور كاملا خشك شد. چنین روندی باعث شد كه ایده ستاد احیای دریاچه ارومیه شكل بگیرد و نقشه راه آن از سال ۸۹ تا ۹۳ برای نجات دریاچه ترسیم شد. بررسی‌های كارشناسی نشان می‌داد كه ایجاد سد‌، مصارف كشاورزی و حفر چاه‌های غیرمجاز، گرم‌شدن هوا و ایجاد پل میان‌گذر از وسط دریاچه از مهم‌ترین دلایل وقوع چنین فاجعه‌ای است؛ بنابراین ۲۷ پروژه در ستاد برای اجرای عملیات نجات تعریف شد اما به نظر می‌رسد آنطور كه باید اقدامات نتیجه نداشته و حالا تصاویر ماهواره‌ای و مشاهدات میدانی از شرایط وخیم در این منطقه خبر می‌دهد. دكتر حجت جباری، مدیركل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی هم به تازگی گفته است كه در بخش شمالی دریاچه ارومیه كه حدودا نیمی از مساحت آن است، آب بسیار كمی در مساحت ۱۰۰ كیلومترمربع باقی مانده است؛ شاید فقط لایه‌ای به‌ضخامت چهار یا پنج سانتی‌متر كه در واقع می‌توان گفت دیگر آبی وجود ندارد: «برای نخستین‌بار است كه احتمال می‌دهیم طی پنج یا شش روز آینده، بخش شمالی دریاچه به‌طور كامل خشك شود، البته از نظر محیط‌زیستی، همین الآن هم فقط یك لایه بسیار نازك و پراكنده در شمال باقی مانده است و به‌سختی می‌توان گفت آبی وجود دارد، فعلا در این عرصه وضعیت بحرانی است.» در مواجهه با این سخنان اما سعید عیسی‌پور، عضو دبیرخانه كارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، سال جاری را یك سال استثنایی از نظر اقلیمی خوانده و به نوعی از عملكرد این ستاد دفاع كرده است.« برخلاف برخی اظهارنظرهای غیركارشناسی كه با بزرگنمایی مشكلات به جای ارایه راهكار، نگرانی‌های بی‌اساس ایجاد می‌كنند، واقعیت‌ها نشان می‌دهد احیای دریاچه ارومیه یك فرآیند تدریجی اما پایدار است.»او خشكی اخیر دریاچه ارومیه را به شرایط اقلیمی حال حاضر ربط داده و گفته است: «كاهش ۳۰‌درصدی بارش‌ها نسبت به میانگین درازمدت و افزایش ۱.۵ تا ۲ درجه‌ای دما (طبق آمار رسمی) در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشان می‌دهد سال جاری یك سال استثنایی از نظر اقلیمی است، در چنین شرایطی، اولویت‌دهی به تأمین آب شرب شهرهای پایین دست سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه از جمله سدهای بوكان، مهاباد، زولا و شهرچای یك تصمیم اجتناب ناپذیر و انسانی بوده است.» اما آیا همینطور است و تنها شرایط اقلیمی حال حاضر چنین شرایطی را برای دریاچه رقم زده است؟ اساسا ستاد احیای دریاچه ارومیه كه ریشه‌های شكل‌گیری آن به سال ۱۳۸۹ بر می‌گردد تاكنون توانسته‌ است به هدف اصلی خود دست یاید؟ اگر پاسخ منفی است، دلیل آن چیست؟ محمد درویش، كارشناس، فعال و پژوهشگر حوزه محیط زیست در پاسخ به سوالات « اعتماد» در این باره می‌گوید كه خشكسالی و ترسالی چندان تاثیری در این شرایط نداشته است:
« امسال ریزش‌های آسمانی آذربایجان غربی ۱۸ درصد كمتر از میانگین كشوری بوده است. بارش‌ها در آذربایجان شرقی ۲۳ درصد كمتر از میانگین بوده و در كردستان ۲۲‌درصد كمتر از میانگین در صورتی‌كه امسال میزان بارش‌های كل كشور ۳۹ درصد كمتر از میانگین بوده است. ما پیش از این به مراتب سال‌های بدتری هم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما هرگز چنین خشكی در دریاچه وجود نداشته است. از طرف دیگر سال گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ترسالی داشتیم و چند سال قبل از آن هم ترسالی داشتیم اما حتی در زمانی هم كه با ترسالی مواجه بودیم، متولیان ستاد دریاچه ارومیه و مسوولان استان نتوانسته‌اند دریاچه را نجات دهند و در واقع دریاچه چه در زمان ترسالی و چه در زمان خشكسالی؛ هیچ‌وقت نتوانسته است به شرایط نرمال خود حتی نزدیك شود. نكته مهم اینكه عزم لازم برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد.»

در روزهای گذشته یك بار دیگر تصاویری از روند خشكی دریاچه ارومیه منتشر شد. مدیركل محیط زیست استان آذربایجان غربی هم گفت كه شرایط در این دریاچه بحرانی است ولی یكی از اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه به نوعی این حرف‌ها را رد كرده و موضوع را به شرایط اقلیمی مرتبط دانسته است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا شرایط اقلیمی و خشكسالی حال حاضر تنها دلیل بروز چنین شرایطی در دریاچه ارومیه است؟
وضعیت بارش‌های آسمانی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از متوسط كشوری خیلی بهتر بوده است. امسال ریزش‌های آسمانی آذربایجان غربی ۱۸ درصد كمتر از میانگین كشوری بوده است. بارش‌ها در آذربایجان شرقی ۲۳ درصد كمتر از میانگین بوده و در كردستان ۲۲‌درصد كمتر از میانگین در صورتی‌كه امسال میزان بارش‌های كل كشور ۳۹ درصد كمتر از میانگین بوده است. ما پیش از این به مراتب سال‌های بدتری هم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما هرگز چنین خشكی در دریاچه وجود نداشته است. از طرف دیگر سال گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ترسالی داشتیم و چند سال قبل از آن هم ترسالی داشتیم اما حتی در زمانی هم كه با ترسالی مواجه بودیم، متولیان ستاد دریاچه ارومیه و مسوولان استان نتوانسته‌اند دریاچه را نجات دهند و در واقع دریاچه چه در زمان ترسالی و چه در زمان خشكسالی؛ هیچ‌وقت نتوانسته است به شرایط نرمال خود حتی نزدیك شود. نكته مهم اینكه عزم لازم برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد. پارسال میانگین بارندگی‌ها بیشتر بوده است یعنی امسال دریاچه ارومیه نسبت به پارسال ۳۲ درصد و نسبت به میانگین ۱۸ درصد كمتر بارندگی داشته است و این یعنی چه؟ یعنی سال پیش حدود ۱۴ درصد بیشتر از میانگین در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بارندگی داشتیم. وقتی كه ۱۴ درصد بیشتر بارندگی داریم یا كمتر داریم، دریاچه ارومیه خشك است یعنی چه؟ یعنی باران ببارد و نبارد ما اجازه نمی‌دهیم یك قطره آب وارد دریاچه شود. آب را پشت سدها نگه می‌داریم و به توسعه اراضی كشاورزی كمك می‌كنیم. مساله این است كه عزمی برای نجات دریاچه ارومیه وجود ندارد كه اقتصاد دریاچه بر مبنای یك اقتصادی كه آب محور نیست، تنظیم شود و تا زمانی كه افتخارات مدیران استان همچنان به صادرات آب مجازی و صادرات محصولات كشاورزی و سیب و هندوانه است دریاچه احیا نخواهد شد.
عزمی كه برای احیای دریاچه ارومیه مورد نیاز است دقیقا باید در چه اقداماتی دیده شود؟
ستاد احیای دریاچه ارومیه در سال‌های گذشته یك منشور ۲۷ ماده‌ای صادر كرد و گفت كه ما باید در ۲۷ ماده به موفقیت برسیم تا دریاچه احیا شود. اولین ماده این منشور چه بود؟ اینكه ما باید به سمت «نكاشت» برویم و این یعنی باید توسعه اراضی كشاورزی را متوقف كنیم و به سمت معرفی تولید و معیشت‌های جایگزین برویم.
همان سال دوم توسعه «نكاشت» را حذف كردند و گفتند كه امكان آن وجود ندارد. گفتیم سدها باید به میزان ۳ و ۴ دهم میلیارد متر مكعب حق‌آبه دریاچه را اولویت قرار دهند اما از دولت دوم حسن روحانی، یعنی زمانی كه دكتر رضا اردكانیان به عنوان وزیر نیرو انتخاب شد آن را هم ندادند. معلوم است كه وقتی حق‌آبه دریاچه داده نمی‌شود، بعد از آب شرب، اولویت با حق‌آبه دریاچه ارومیه نیست و ما آب را به بخش كشاورزی و صنعت می‌فروشیم و بخش كشاورزی و صنعت را اولویت قرار می‌دهیم، دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد و وقتی هم كه دریاچه ارومیه احیا نشود اولین ضربه آن اتفاقا به بخش كشاورزی و صنعت خواهد خورد.
همانطور كه شما هم از نكاشت و بحث‌های مرتبط با كشاورزی گفتید، یكی از مهم‌ترین مسائل در این زمینه كشاورزی است و از آن مهم‌تر مجاب كردن كشاورزان در زمینه اشتغال و معیشت است كه در آن منشور هم بحث‌های مرتبط به آن وجود داشت. با توجه به شرایط محلی دریاچه ارومیه، چه مواردی را می‌توانیم به عنوان معیشت جایگزین كشاورزان و مردم محلی در نظر بگیریم؟
حوضه آبریز دریاچه ارومیه با چندین كشور مرز مشترك دارد یا خیلی به آنها نزدیك است و جمهوری آذریایجان، ارمنستان، نخجوان، تركیه و سلیمانیه در عراق از جمله این كشورها هستند. این مرزهای مشترك مزیت تجاری خارق‌العاده‌ای برای این حوضه فراهم كرده است. میانگین نزولات آسمانی و كیفیت اقلیمی حوضه آبریز دریاچه ارومیه دو و نیم برابر بیشتر از كشور است و مواهب و جذابیت‌های طبیعی خارق‌العاده‌ای هم برای رونق گردشگری طبیعی دارد. همچنین این منطقه از كهن‌بوم‌های تاریخی زیادی برخوردار است؛ كلیساهای متعددی در این حوزه وجود دارد و تنوع فرهنگی و قومیتی فوق‌العاده جذاب آن می‌توانند از نظر گردشگری مزیت محسوب شوند و تولید پول داشته باشد. با توجه  به اینكه غبارآلودگی منطقه با توجه به بارندگی آن كم است، راندمان پنل‌های خورشیدی در آن بسیار بالاست و انرژی خورشیدی خیلی خوبی در آنجا قابلیت تولید دارد. همچنین منطقه پتانسیل استحصال انرژی گرمایی و بادی را دارد و در این حوزه می‌تواند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد و مخصوصا با توجه به دانشگاه‌های خوبی كه در تبریز و ارومیه هست در صنایع هایتك، استارتاپ‌های سبز توان فعالیت‌های زیادی دارد و اینها مزیت‌های حوضه آبریز دریاچه ارومیه است كه احیای آنها نیاز به خراشیدن بیشتر منابع آبی منطقه را ندارد.
بنابراین آنطور كه می‌گویید، ستاد احیای دریاچه ارومیه در این سال‌ها نتوانسته است به اهداف خود برسد.
ستاد بعد از دوره اول دوره حسن روحانی و زمانی كه عیسی كلانتری رییس سازمان محیط زیست شد شكست خورد. كسی كه رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه است به قدری مسوولیت سنگینی دارد كه نباید مسوولیت دیگری را ب‍پذیرد و عیسی كلانتری با پذیرفتن مسوولیت این سازمان و رودربایستی كه با بقیه همكاران خود در كابینه داشت، عملا به وظایف خود نتوانست عمل كند. در دوره ابراهیم رییسی ضربه كاری وارد شد و ستاد را به استاندار آذربایجان غربی سپردند. آذربایجان غربی خود به دنبال صادرات محصولات كشاورزی، توسعه كشاورزی و توسعه پول است و اصلا برایش مهم نیست كه دریاچه ارومیه خشك شود یا نشود بعد مدیریت آن را به دست همان سیستم می‌سپارید؟ معلوم است كه در این شرایط تضاد منافع پیدا می‌كند بنابراین دریاچه ارومیه عملا در دوران سه‌ساله ابراهیم رییسی متاسفانه به بدترین وضعیت ممكن دچار شد الان در دوره آقای پزشكیان هم همچنان رییس این ستاد استاندار است و ما در این یك سال هیچ تحول و عزم جدی برای احیای دریاچه ارومیه به رغم حرف‌های قشنگ نمی‌بینیم. رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه باید یك شخصیت مقتدر و قدرتمند باشد نه اینكه استاندار یكی از استان‌ها را به عنوان رییس ستاد دریاچه ارومیه انتخاب كنند. رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه باید یك نفر در حد وزیر یا معاون رییس‌جمهور باشد.
یكی از اعضای ستاد احیا در روزهای گذشته اعلام كرد كه تأمین و انتقال بخشی از حقابه دریاچه از طریق سد كانی‌سیب و سایر منابع، نشان‌دهنده عزم جدی برای حفظ دریاچه است. آیا آنطور كه گفته می‌شود این سد در تامین منابع آبی موثر است؟
جالب است كه در بوق و كرنا گفته شد كه آب را از طریق سد كانی‌سیب به دریاچه منتقل كردیم اما متاسفانه هیچ آماری از اینكه تاكنون چه مقدار آب از این طریق وارد دریاچه ارومیه شده است منتشر نشده است اما گزارش‌های متعددی وجود دارد كه آب در مسیر رسیدن به دریاچه ارومیه با موتور پمپ‌هایی كه كشاورزان می‌گذارند برداشت می‌شود و باز به توسعه كشاورزی در اطراف دریاچه منجر می‌شود. به صورت علنی موتور پمپ گذاشته‌اند و برای توسعه كشاورزی، آب را از كانال كانی سیب برداشت می‌كنند.