کد خبر : 182228 تاریخ : ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ آبان - 20:00
اسید روی زخم عباس عبدی

ماجرای جانكاه انفجار معدن طبس برای افكار عمومی و دولت با مرگ ۵۰ معدنكار و پرداخت حق و حقوق و تحویل كلید خانه و رسیدگی‌های بعدی شاید خاتمه یافته تلقی شود. در حالی كه برای بازماندگان و همسران و فرزندان آنان چنین نیست و شاید در میانه و حتی آغاز ماجرا باشد. این آغازی است از دردهای جدید برای زنان و كودكان این جامعه كه در پیچ و خم قوانین و مقرراتی كه موجود است تناسبی با وضعیت جامعه ندارد و اغلب مسوولان هم زحمت فكر كردن آن را به خود نمی‌دهند و در بند این مشكل هم نیستند.  برای توضیح بیشتر باید به گزارش خوب خانم مرزوقی، همكار روزنامه‌نگار در فرهیختگان از مساله حضانت فرزندان به جا مانده از كارگرانی بپردازیم كه در معدن طبس جان به جان‌آفرین تسلیم كردند. مساله‌ای كه برای بازماندگان، بدتر از ریختن اسید روی زخم ایجاد شده از مرگ پدران و همسران‌شان است. از قول یكی از زنانی كه همسرش را از دست داده نوشته است كه: «پدربزرگ‌هایی كه اصلا نمی‌دانستند ما با چه سختی این بچه‌ها را بزرگ كردیم، حالا به ‌خاطر پرداختی‌ها، كمك‌هزینه‌ها و دیه و مستمری می‌خواهند بچه‌های‌مان را بگیرند!» یكی از همسران این معدنكاران می‌گفت كه پدربزرگ پدری فرزندان یك معدنكار، نوه‌ها را از عروسش گرفته است. پدر همسر مرحوم خودش هم در تلاش است تا پسر ۱۴ ساله‌اش را بگیرد و عموها هم جداگانه در تلاشند تا سرپرستی را از او بگیرند. یكی دیگر می‌گفت كه مسوولان استانی چیزی دست‌شان نیست. شما صدای‌مان را به مسوولانی برسانید كه می‌توانند مشكل حضانت فرزندان‌مان را حل كنند. «پدربزرگ‌هایی كه اصلا نمی‌دانستند ما با چه سختی این بچه‌ها را بزرگ كردیم، حالا به ‌خاطر پرداختی‌ها، كمك‌هزینه‌ها و دیه و مستمری می‌خواهند بچه‌های‌مان را بگیرند. به رفت‌وآمدم گیر می‌دهند. مگر آنها پسرم را بیشتر از خودم دوست دارند؟» مساله روشن است؛ كسانی كه باید در این مورد اقدام كنند توجهی به تحولات اجتماعی و متناسب كردن قانون با مقتضیات جامعه ندارند. در ساختار سنتی و روستایی گذشته، ازدواج‌ها و حقوق زن و مرد به گونه‌ای بود كه حضانت برای مردان و پدربزرگ پدری امری معقول می‌نمود.  

حتی می‌توان گفت در آن ساختار این مساله كمابیش و از زاویه‌ای به سود زنان هم بود. چون قطع رابطه فرزند و مادر رخ نمی‌داد و فقط مسوولیت حقوقی و مالی آن منتقل می‌شد و همه نیز اغلب زیر یك سقف زندگی می‌كردند و روابط عاطفی و اخلاقی مادر با فرزندان پایدار می‌ماند و عموما هم در خانواده گسترده با پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ زندگی می‌كردند.
در حالی كه اكنون همه ‌چیز تغییر كرده است. ازدواج‌ها خارج از روابط سنتی است و حتی اغلب خانواده‌ها به دور از خانواده اجدادی زندگی می‌كنند. خانواده هسته‌ای است و حالت برابر حقوقی میان زن و مرد برقرار است. چه بسا اقتدار زنان بیش از مردان باشد. در آخرین پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان كه سال گذشته انجام شد بیش از ۶۵ درصد افراد از تصمیم‌گیری مشاركتی در امور خانواده شامل زن و شوهر یا با فرزندان دفاع می‌كنند و مخالف پدرسالاری محض هستند چه برسد به اینكه برای پدربزرگ چنین حقی را قائل شوند. به‌ طور كلی و در حال حاضر روابط خانوادگی و نقش‌های اعضای خانواده چون گذشته تعریف نمی‌شود. اكنون زنان خانواده از سطح تحصیلات بسیار بالاتری نسبت به پدران شوهران خود برخوردارند. پدرانی كه از نسل قبل هستند و معمولا سواد پایینی دارند. اینها اجازه نمی‌دهند كه تربیت فرزندان به دست پدربزرگانی بیفتد كه برای استفاده از حقوق بازنشستگی و سایر امكانات دنبال حضانت نوه‌ها هستند.

آقای رییس‌جمهور كه هفته پیش به قم رفتند باید مطالبات روشنی از طرف مردم را طرح می‌كردند. شما نمی‌توانید در برابر این قانون بی‌تفاوت باشید. قانون مدنی و همه قوانین مشابه از جمله قانون خانواده باید مطابق شرایط زمان و مكان اجتهاد و به‌روز شود. قاعده منطقی هر كس غنیمت می‌برد باید غرامت هم بدهد. این قاعده در گذشته درباره حق حضانت جد پدری صدق می‌كرد ولی اكنون مادران هستند كه غرامت می‌دهند و نباید آنان را از حق حضانت محروم كرد. انجام این تغییرات بسیار ساده است. انجامش مهم‌تر و ساده‌تر از مطالباتی كه دیگران از دولت طرح می‌كنند. حكومت باید به اصلاح قوانین بپردازد نه اینكه نمایندگانش پشت درهای بسته و غیرعلنی برای پوشش زنان قانون بنویسند. نتیجه چنین قوانینی همین واكنش‌هایی است كه در جامعه می‌بینیم. به‌ طور قطع تعدادی از پدربزرگان بر اساس اخلاق و خیرخواهی از حق حضانت خود می‌گذرند ولی این كافی نیست. حقوق مادران و زنان را نباید به اخلاق این و آن گره زد. باید حقوق زنان را با وضعیت جدید جامعه و نقش آفرینی زنان متناسب كرد.
باید از مسوولان كشور پرسید اگر دختران منسوب به خودشان دچار چنین وضعی شوند، آیا رضایت می‌دهند كه نوه را از دخترشان بگیرند و به حضانت پدربزرگی كه اغلب دور از فضای خانواده است، داده شود؟ آیا با چنین قوانینی می‌خواهیم فرزندآوری را ترویج كنیم؟ یكی از دلایلی كه زنان طبقه متوسط و تحصیلكرده از ازدواج و فرزندآوری گریزان هستند وجود قوانین ناسازگار با واقعیت نقش زنان در جامعه جدید است.