بارها نوشتهام كه اصلاح جامعه ما بدون اصلاح نظام رسانهای آن ممكن نیست. باید رویكرد رسمی نسبت به رسانه تغییر كند. 30 سال پیش در مقدمه پژوهشی كه انجام شده بود، نوشتم در ایران هیچ پدیده مدرنی به اندازه رسانه مورد استفاده به شیوه سنتی قرار نمیگیرد. ذهنیت رسمی نسبت به رسانه همواره سنتی و منبرگونه بوده است و این امر جدیدی نیست. از ابتدای ظهور رسانه در ایران چنین نگاهی غالب بوده است. هر گاه مردم توانستهاند رسانه دیگری را جایگزین انحصار رسانهای كنند، عوارض و ناتواناییهای این نحوه استفاده از رسانه را آشكار كردهاند. اگر 30 سال پیش عوارض چنین رویكردی كمتر دیده میشد و بیشتر پنهان میماند، امروز به بركت وجود ماهوارهها و اینترنت این رویكرد زمینگیر شده است. در هفته گذشته دو نمونه از این نوع برخورد را شاهد بودیم. در اولین مورد رییس مجلس گفت: «ما در هر مراسم عمومی که مردم را میدیدیم، از وضعیت دارو گله داشتند و میگفتند تا همین دو ماه قبل اینگونه نبوده است.» در مورد دیگر سردبیر ارشد معاونت سیاسی صداوسیما درباره پوشش خبری حادثه كرمان گفت: «به ما گفتند چرا دارید اطلاعرسانی میكنید؟ متاسفانه مشكلاتی در اطلاعرسانی در شرایط بحران داریم. پیگیر بودیم كه از دبیر شورای امنیت اطلاعات كسب كنیم و حتی پشت تلفن حاضر بشوند و توضیح دهند و تماسهایی داشتند با رییس سازمان كه چرا حادثه را اطلاعرسانی میكنید؟ ما وظیفه واقعنمایی داریم. دوستانی كه در وزارت كشور حضور داشتند، تماس داشتند كه اجازه بدهید ما بررسی كنیم بعدا اطلاعرسانی بشود ولی زمانش مشخص نبود. منابع ما محلی بود.» واقعیت این است كه این دو شاهد به نحوی مكمل یكدیگرند. در مورد اول آقای رییس مجلس كه روابط عمومی و مركز پژوهشها دارد اطلاعات خود را از برخوردهای حضوری در چند جمع محدود گرفته است. در حالی كه در این مجامع حداكثر با چند ده نفر میتوان گفتوگو كرد. آنها هم از اقشار محدودی هستند و چه بسا طرفدارانی هستند كه به سود آقایان شعار میدهند. ولی مدیران در جامعه جدید اطلاعات خود را از روشهای دیگری میگیرند. اول از طریق كارشناسان.
كسانی كه اطلاعات و آمارهای ثبتی را مطالعه میكنند و گزارشهای دقیقی از آن را تهیه و همراه تحولات جامعه و مردم به مقامات میدهند. برای مثال درباره فقر فقط با دیدن آمار سفرهای مردم در روزهای تعطیلات نمیتوان داوری كرد كه وضع خوب شده است. باید همه مردم را دید و این از طریق مطالعه خط فقر و رشد اقتصادی و نرخ تورم و... انجام میشود. در این زمینه دادههای كافی وجود دارد. دوم از طریق انجام پژوهش و نظرسنجی است. موسسات مناسب برای این كار هستند و اگر اجازه پیدا كنند، نتایج را هم منتشر میكنند. میتوان هر مسالهای را به آنان سفارش داد تا برحسب مورد از مردم یا اقشار خاص نظرسنجی كنند و به جای نظر چند ده نفر، نظرات همه مردم را با دقت بالا ارایه دهند. راه سوم نیز حضور عمومی است كه مردم نسبت به هر چیزی كه میخواهند چه در حمایت یا در مخالفت، حق اعتراض عمومی داشته باشند. چهارم و مهمتر از همه كه روزانه و لحظهای است، نگاه كردن به گزارشهای رسانههای گوناگون و البته حرفهای و مستقل است كه بازتابدهنده واقعیتهای جامعه هستند. این چهارمی اگر آزاد باشد، موارد قبلی را هم منتشر میكند و بازتاب میدهد. نقل قول دوم به خوبی نشان میدهد كه هیچ اعتباری برای رسانه مستقل قائل نیستند، در نتیجه با دستان خود رسانه را دفن كردهاند و سپس انتظار دارند كه سایر رسانهها چیزی نگویند یا اگر گفتند، ناشی از خباثت و بدخواهی آنان است. حتی حاضر نیستند یا توان آن را ندارند كه برای چنین حوادثی سخنگو بگذارند. در نتیجه هر كس كه از راه میرسد چیزی میگوید كه معمولا فكر نشده و تعارضات عجیب و غریبی در آنهاست و طی كمتر از یك ساعت اخبار انفجار كرمان از تركیدن كپسول گاز رسید به عملیات انتحاری. بعد هم مسوولان مربوط تعجب میكنند كه چرا این همه اخبار ضد و نقیض و غیرواقعی منتشر شده است؟ تقریبا در همه حوادث امنیتی شاهد نوعی بلبشوی خبری هستیم كه اعتماد جامعه را نسبت به اخبار رسمی از میان میبرد. اگر رسانه آزاد باشد و كسی مانع آن نشود یا بهتر است بگوییم كه كسی نتواند مانع شود و رسانه مستقل باشد، آنگاه خواهید دید كه با دنیای دیگری مواجه خواهیم شد. ما دركی تجربی از ویژگیهای چنین فضایی را نداریم. این فضا چنان همه افراد را منسجم و قاعدهمند میكند كه دیگر كسی نمیتواند هر خبری و نظری را بدهد. همه نسبت به آنچه میگویند متعهد و مسوول خواهند بود. بدون اصلاح سیاست رسانهای هیچ اصلاحی در كشور رخ نخواهد داد. خلاص.