«تراز دریاچه ارومیه در 13 خرداد 1402، كمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال 1343 تاكنون بوده است و حالا حجم آب از سال ۹۴ هم كمتر شده است»؛ دو گزاره بالا كه به خوبی شرایط بهشدت بحرانی اینروزهای بزرگترین دریاچه داخلی ایران و یكی از ۲۵ دریاچه بزرگ دنیا را نشان میدهد، بخشی از نتایج پژوهشی تازه است كه نسخهای از آن هم در اختیار خبرنگار اعتماد قرار گرفته است. اگرچه این نتایج از آغاز یك بحران زیستمحیطی و اجتماعی در آینده نزدیك ایران و به خصوص منطقه شمال غرب كشور حكایت دارد اما از جهتی دیگر هم اهمیت آنها دوچندان است؛ این یافتههای تازه با آنچه مسوولان مرتبط میگویند در تعارض آشكار است و شاید همین یافتهها هم دلیل اصلی انتشارنیافتن عمومی و شفاف آمار و اعداد مربوط به دریاچه باشد. پیشتر و در یك نشست خصوصی خبرنگاران با وزیر نیرو، خبرنگار اعتماد همین موضوع را از «علیاكبر محرابیان» به پرسش گذاشت اما پاسخ آن روز وزیر صحبت با مسوول دفترش و درخواست ترتیبدادن جلسهای برای تشریح این موضوع بود؛ جلسهای كه با وجود تلاش مداوم خبرنگار اعتماد و ارسال چندین نامه تاكنون محقق نشده و همچنان هم آمار و اعداد مربوط به دریاچه شفاف منتشر نمیشود. كاهش تراز دریاچه و رسیدن آن به پایینترین اندازه در ۶۰ ساله گذشته براساس این پژوهش تازه درحالی است كه همین دو هفته پیش و در ۱۳ تیر امسال دبیر كارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه كه حالا استاندار آذربایجان غربی است، گفته بود كه «بسیاری از تالابهایی كه سالیان سال خشك شده بود احیا شد و نشاط اجتماعی خوبی را شاهد هستیم.» ادعای تكمیل پروژههای نیمهتمام مرتبط با احیای دریاچه و همچنین بهبود شرایط آن از سوی مسوولان كنونی اگرچه با نتایج این پژوهش تازه همخوانی ندارد، گویا از سوی مسوولان مرتبط هم با شك و شبهه همراه است، چراكه خود این مسوولان حاضر به انتشار مداوم آمار و اعداد به شیوه پیشین نیستند و این موضوع حتی صدای اعتراض پژوهشگران را هم بالا برده است. اطلاعات تازه اما دقیقا چه میگوید و اگر یافتههای آن دقیق باشد، چرا اینهمه هزینه و بودجه نتوانسته راه به جایی ببرد؟ در سمت دیگر اما یك پرسش مهم به آینده این منطقه برمیگردد؛ اگر خشكشدن دریاچه حتمی است، چگونه میتوان آثار سوء این بحران را ساماندهی كرد و فشارهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را به كمترین حالت رساند؟
پژوهش تازه دقیقا چه میگوید؟
پیش از اشاره به نتایج و بررسی آنها، خوب است نخست نگاهی به روش این پژوهش داشته باشیم؛ آنطور كه نویسندگان و پژوهشگران در نخستین گزارش مترتب با این پژوهش نوشتند، این پژوهش با هدف ارایه دادههای قابل اتكا نسبت به روند تغییرات دریاچه ارومیه طی سالهای اخیر و پیشبینی وضعیت دریاچه ارومیه در پایان سال آبی جاری (شهریور 1402) از سوی طرح تحقیقاتی دریاچه ارومیه و همكاری مركز سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف تهیه شده است. بخشی از این بررسی به این صورت بوده كه با استفاده از تصاویر ماهوارهای Landsat و توسعه كد GEE، مساحت دریاچه ارومیه در تاریخ 13 خردادماه سالهای 1392 تا 1402 جمعآوری شده است. پژوهشگران این كار، برای كالیبراسیون كد توسعه داده شده در GEE نزدیكترین دادهها از نظر تاریخی به تاریخ مدنظر را برای تعیین مساحت دریاچه از پژوهشهای قبل استخراج كردند و با نتایج به دست آمده از مطالعه خود برای همان تاریخ مقایسه كردند. با استفاده از روش خطایابی به روش RMSE نتایج این بررسی قابل قبول و قابل توسعه برای سه سال گذشته بوده است. چندجمله بالا را میتوان به این صورت سادهسازی و خلاصهسازی كرد كه پژوهشگران این پژوهش، نخست با استفاده از اطلاعات موجود به یك روش محاسبه رسیدند و در مرحله بعد برای سنجش صحت این روش، اطلاعات در دسترس چندسال گذشته را با روش تازه خود به دست آوردند كه خطای آن نسبت به اطلاعات واقعی قابل چشمپوشی بود؛ این البته یكی از مراحل هر بررسی علمی است كه به نام «ولیدیشن» یا همان صحتسنجی خوانده میشد. فارغ از این جزییات كه تنها برای اطمینان از صحت بررسی و موردتاییدبودن نتایج به آنها اشاره شد، سراغ نتایج برویم.
وقتی همه خوابیم؛ رسیدن تراز دریاچه به پایینترین عدد ۶۰سال گذشته
یكی از مهمترین نتایج این پژوهش هم اطلاعاتی درباره تراز دریاچه است كه میگوید این عدد به پایینترین مقدار آن در ۶۰ سال گذشته رسیده است. پژوهشگران این بررسی البته در گزارش خود نوشتند كه با توجه به انتشارنیافتن دادههای زمینی ثبت تراز دریاچه ارومیه در یك سال اخیر، با بهرهگیری از ترازهای برداشتشده زمینی در سنوات قبل و داشتن مساحت معادل آنها و یافتن مساحت دریاچه ارومیه در تاریخ مدنظر در بازه سالهای 1392 تا 1401 كه با استفاده از سنجش از دور گردآوری شدند، ترسیم نمودار تراز دریاچه ممكن شد. آنها همچنین در گزارش خود نوشتند كه همبستگی قابل قبول نتایج با دادههای زمینی تا سال 1401 نمایانگر صحت الگوریتم پیادهسازی شده و قابلیت اعتماد به تراز محاسبه شده برای سیزدهم خرداد 1402 است. اما با لحاظ كردن چنین جزییاتی، نتیجه دقیقا چه میگوید؟ یكی از نتایج مهم میگوید كه «تراز دریاچه ارومیه در 13 خرداد 1402 كمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال 1343 تاكنون بوده است.» به عبارت سادهتر، نخست نكتهای گزارش از رسید تراز این دریاچه به پایینترین عدد در ۶۰ سال گذشته حكایت دارد؛ حتی پایینتر از روزهایی كه عملا اعلام شدهبود این دریاچه درحال مرگ است و هنوز ستاد احیا و نجات دریاچه هم شكل نگرفته بود.
تغییرات حجم دریاچه؛ حجم آب از سال ۹۴ هم كمتر شده است
بخش مهم دیگر نتایج این پژوهش كه حاصل همكاری«طرح تحقیقاتی دریاچه ارومیه با همكاری مركز سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف» است به موضوع حجم دریاچه میپردازد كه دراین مولفه هم نتایج از یك بحران بزرگ حكایت دارد. گراف مرتبط با این بخش میگوید كه حجم دریاچه ارومیه به پایینترین مقدار خود در یك دهه گذشته رسیده و حتی از سال ۹۴ هم كمتر است. گزارش میگوید «تا پیش از سال جاری كمترین میزان حجم ثبت شده آب برای خردادماه در دریاچه ارومیه مربوط به سال 1394 بوده است. ولیكن با توجه بهشدت افت تراز دریاچه ارومیه در دوسال اخیر، حجم كنونی آب داخل دریاچه ارومیه كمتر از میزان آن در تاریخ مشابه سال 1394 شده است.»
پیشبینی مرگ دریاچه در شهریور 1402
بخش نگرانكننده این گزارش اما هشدار درباره فرارسیدن ابربحرانی است كه پیشتر كارشناسان فراوانی در شیپور هشدار آن دمیده بودند؛ خشكشدن دریاچهای كه دهها كیلومتر اطراف آن باید خالی از سكنه شود و نمك آن به چشم هر جنبندهای در شمال غرب ایران خواهد رفت. گزارش میگوید «ویژگی طبیعی تمامی تالابها و دریاچهها تغییرات درونسالی پیكره آبی آنهاست. دریاچه ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همهساله تراز این دریاچه بین روزهای مختلف سال متغیر بوده است.» با این توضیح اما نتایج این بررسی نكات مهمی دربردارد و میگوید:
«۱- بنا بر روند افت تراز دریاچه ارومیه در فصل تابستان، تراز آب دریاچه ارومیه در پایان شهریور سال آبی جاری به عدد بین 1269.80 تا 1269.90 متر از سطح دریاهای آزاد خواهد رسید. ۲- پیشبینی انجام شده برای محدوده قرارگیری تراز دریاچه ارومیه در پایان شهریور 1402، بیانگر ثبت كمترین میزان تراز این دریاچه در 60 سال گذشته خواهد بود.»
كلانتری: اعداد و ارقام میگوید دریاچه شهریور امسال خشك میشود
«عیسی كلانتری» رییس پیشین سازمان محیطزیست ایران كه از سال ۱۳۹۲ تا اواخر تیر پارسال مدیر اجرایی ستاد احیای دریاچه ارومیه بود و یكی از آگاهترین كارشناسان نسبت به اعداد و ارقام مرتبط به این دریاچه است، هم در گفتوگو با «اعتماد» از نزدیك بودن مرگ این دریاچه به «اعتماد» میگوید. او معتقد است كه آثار سوء ناشی از این بحران زیستمحیطی چنان هولناك خواهد بود كه زندگی در كلانشهری مانند تبریز عملا ناممكن خواهد بود و میگوید با همه این بحرانهای پیشرو، دولت كنونی توان علمی درك این بحران و آثار وحشتناك ناشی از آن را ندارد. كلانتری در این باره به «اعتماد» میگوید: «در دو سال گذشته یعنی روزهایی كه دولت جدید سر كار آمده است، ارتفاع دریاچه ۹۷ سانتیمتر پایین آمده است. دو سال پیش دریاچه ارومیه ۳/۹۳ میلیارد مترمكعب آب داشت اما الان حجم آب آن به ۷۰۰ میلیون مترمكعب رسیده است. علاوهبراین سطح آب دریاچه دو سال پیش در همین موقع ۳۱۰۰ كیلومتر مربع بوده و الان به۹۲۰ كیلومترمربع رسیده است؛ یعنی با این حساب تا پایان تابستان در دریاچه آبی نخواهد بود و دریاچه احتمالا تبدیل به باتلاق خواهد شد.»
این اعداد و ارقام و تغییرات آنها برای هر فرد غیركارشناس هم نشان از آغاز یك بحران دارد اما چرا دولت كنونی چندان توجهی به آنها ندارد و نه تنها به سادگی از كنار چنین ارقام هشداردهندهای میگذرد كه حتی از «شرایط مطلوب» دریاچه هم سخن میگوید؟ رییس پیشین سازمان محیطزیست ایران در پاسخ به این پرسش «اعتماد» هم میگوید: «من نمیدانم این دولت چه كاری انجام میدهد و با وجود اینكه چندین ماه است آب رودخانه زاب وارد دریاچه شده، شرایط كلی دریاچه تا ایناندازه بحرانی شده است؟ حقیقتا نمیدانیم اینها مشغول چه هستند؟ اما میدانیم كه نه حقابهها را دادند و نه به دنبال كاهش كشاورزی هستند و عملا هیچ كاری نكردند و سطح زیركشت آبی كه قرار بود منع شود در آذربایجان غربی حتی توسعه هم پیدا كرده است. به نظر میآید دولت تسلیم نمایندگان شده است.
هیچ چیزی پیگیری نمیشود و همهچیز رها شده است. بیشك یك فاجعه زیستمحیطی در راه است كه به هیچشكلی قابل جبران نیست و ملت آذربایجان باید حتما رییسجمهوری را بازخواست كنند و این قابل چشمپوشی نیست. همهشان (مسوولان دولت درباره دریاچه) هم دروغ میگویند. مثلا در فروردین امسال ارتفاع دریاچه را با شهریور پارسال مقایسه كردند و مدعی شدند كه وضعیت دریاچه بهتر شده درحالی كه همه میدانیم دریاچه همیشه ۱۵ فروردین بیشترین آب را دارد و در شهریور به كمترین مقدار آب میرسد. یعنی اینها آمدند بیشترین مقدار آب دریاچه در دوره خودشان را به كمترین حالت دریاچه در دولت قبل مقایسه كردند!» یك بحث مهم دیگر اما به وضعیت آمار و اطلاعات مرتبط با دریاچه برمیگردد كه در دولت جدید به صورت مداوم و شفاف منتشر نمیشود و همین موضوع باعث اعتراض فعالان محیطزیست و پژوهشگران مرتبط با حوزه دریاچه هم شده است؛ كلانتری درباره این موضوع هم میگوید: «بله، هیچ اطلاعاتی منتشر نمیكنند و وزارت نیرو هم هیچ اطلاعی نمیدهد. سازمان محیطزیست هم كه باید مدعی دریاچه باشد، مرده و هیچ كاری نمیكند. نمیدانم در كشور چه میگذرد؟»
با این اوصاف و در چنین شرایطی بهنظر میآید مرگ دریاچه چندان هم دور از انتظار نیست؛ اگر این اتفاق رخ دهد چه شرایطی در انتظار شمالغرب ایران و مردم منطقه خواهد بود؟ كلانتری در این باره هم میگوید: «اگر دریاچه خشك شود اولین قربانیان مردم تبریز و حاشیه شرقی دریاچه هستند. كشاورزی از بین خواهد رفت، به اختلاف درجه حرارت تابستان و زمستان ۷ درجه اضافه میشود كه ژنتیك انسان، حیوان، گیاه و میكروب را دچار تغییر و جهش میكند. این جهش یعنی سرطان و دهها بیماری و مساله دیگر. به عنوان مثال در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ كه اوج خشك شدن دریاچه بود سرطان پوست در حیوانات شمالغرب دریاچه ارومیه ۲۰ برابر شده بود و حالا فكر كنید در صورت خشكی كامل دریاچه چه رخ خواهد داد؟ شهر تبریز در 6-5 سال آینده با آن غبار نمكی امكان زندگی نخواهد داشت.» اما مگر میشود مسوولان كنونی نسبت به بحرانی مانند خالی از سكنه شدن كلانشهری مانند تبریز بیتفاوت باشند؛ واقعا مسوولان كنونی چه فكری میكنند و چرا این مساله را جدی نمیگیرند؟ كلانتری در این باره هم میگوید: «به نظر من دولت نمیفهمد كه خشكشدن دریاچه یعنی چه و توان علمی درك مطلب را ندارند. به مردم هم اطلاعات غلط میدهند.»
حتی حساسیت مردم نسبت به خشكی دریاچه را از بین بردند
اگرچه آمار و اطلاعات و همچنین نتایج یك پژوهش علمی و قابلاعتنا از احتمال یك بحران بزرگ حكایت دارد و بهنظر میآید حالا خشكی دریاچه هم چندان دور از ذهن نیست اما یك فعال حوزه اجتماعی ساكن در منطقه از بحرانی دیگر سخن میگوید و آن از بین رفتن حساسیت مردم نسبت به دریاچه در یكدهه گذشته است. «محمدحسین حسنزاده» فعال محیطزیست و رییس كمیته مردمنهاد ستاد احیای دریاچه ارومیه در این باره به «اعتماد» میگوید: «واقعیت این است كه دریاچه اصلا شرایط خوبی ندارد و آنچه بر عمق فاجعه دریاچه میافزاید اینكه قبلا یك حساسیت مردمی بود كه در بین مسوولان هم وجود داشت اما رفتهرفته این موضوع عادی شده و هیچ خروجی هم ندارد. الان شرایط دریاچه از قبل هم بدتر شده و در مشكلات بزرگتر جامعه كمپیدا و گم شده است.» او در توضیح این تغییر در حساسیت مردم، هم میگوید: «بحث دریاچه و ستاد احیا هر مشكلی كه داشت یك نتیجه داشت و آنهم اعلام عمومی تراز دریاچه است اما الان و بعد از اینكه ستاد از حالت قبلی خارج شده و دیدگاه متفاوتی ایجاد شده دیگر اعداد و ارقام شفاف به مردم اعلام نمیشود یا بهموقع اعلام نمیشود. نكته دیگر اینكه هنوز برخی دستگاهها و عمدتا حقوقی نگاهشان این است كه این بحران را پاكسازی كنند و حتی كوچكشدن را به عنوان یك اصل برای خود پذیرفته و دنبال شعارهای خودشان هستند.»
بخش مهم سخنان این فعال اجتماعی، تاكید بر كاهش حساسیت عمومی نسبت به این بحران پیشرو است؛ او میگوید كه راهكار این بحران در همكاری مردمی بود اما روند فعالیت مسوولان بهگونهای بوده كه حالا نه تنها شاهد همكاری نیستیم كه حتی در برخی موارد میزان كشاورزی و حتی حفر چاه هم افزایش یافته است.
بهنظر میآید در یك سمت آمار و اطلاعات از مرگ زودرس یك دریاچه تاریخی حكایت دارد و در سمت دیگر هم دماسنجهای مرتبط با مسائل اجتماعی از كاهش حساسیت مردمی میگویند و همه اینها یعنی اینكه اگر نخواهیم بگوییم بحران بزرگ فرارسیده، دستكم باید پذیرفت كه سیاهی در راه شمال غرب ایران است. منبع: اعتماد