سیاستمداران ایرانی به ویژه سیاسیون گردهمآمده در دولت و مجلس مستقر که خود را مردمی و انقلابی نام نهادهاند و لابد دولت و مجلس قبلی را دولتهای نامردمی و ناانقلابی میدانند در اوج شکستهای اقتصادی و بیتصمیمی درباره مهمترین مسائل، هر روز دستاورد تازهای را برای خود جور میکنند و رسانههای هوادار دولت مردمی و مجلس انقلابی نیز دیگر رسانهها را متهم میکنند که این دستاوردها را نمیبینند و اتهام میزنند که سیاهنمایی میکنند.
این رسانههای افراطی و سیاستمداران ایستاده در صف آنها، انگار فرصت نکردهاند به فاجعه رخداده در بازار سهام عنایت کنند و این رخداد را نیز به زلف اصلاحات گره بزنند و لابد همین امروز و فرداست که این کار را انجام دهند و رسانههایی که سقوط بورس را بازتاب گستردهتری میدادند را به انواع اتهامها آلوده کنند و برایشان حرف در بیاورند. واقعیت تلخ این است که سقوط ۲۰۰ هزار واحدی شاخص کل در دو روز از رخدادهای نادر در تاریخ بورس تهران به حساب میآید و باید درباره دلایل آن واکاوی کارشناسانه و غیرطرفدارانه شود. باید به طور مثال مشخص شود آیا در حوزه سیاست خارجی قرار است سخن و حرف تازهای زده شود و بازیگران بازار سرمایه از آن آگاه شوند و سرمایه خود را از این بازار بیرون ببرند یا اتفاق فنی رخ داده و سیاستهای تازه اقتصادی برای اداره اقتصاد طراحی شده است.
برخی رسانهها که قبل از سقوط حیرتآور بازار سهام چنان با آب و تاب از رشدهای بهتآور بازار سهام خبر و گزارش میدادند و تحلیل میکردند که این رشد همانند رشد ۱۳۹۹ نیست و اساس کار این بار استحکام دارد که سهامداران حقیقی و حقوقی باور کردند و بار دیگر این بازار داغ شد، اما حالا خودشان در بهت و حیرت به سر میبرند و از رخداد فاجعهبار چیزی نمینویسند. آیا رخداد سقوط بازار سهام ادامهدار نیست و بازارهای دیگر را متاثر نمیکند و در همین بازار میماند؟ واقعیت این نیست و برخی رسانههای دیگر باور دارند که این سقوط اولا مرموز است و ثانیا به همین دلیل بازتاب گستردهای در حوزه مسائل سیاسی خواهد داشت و بزرگترین اتفاق فرو ریختن اعتماد شهروندانی است که بار دیگر به تبلیغات دولتی دل خوش کردند و به بازار سهام روی آوردند. فاجعه بزرگی که رخ داده و هیچکس حاضر نیست درباره آن چیزی بگوید سقوط اعتماد است.