شاید کمتر کسی پیدا شود که در پستهای مهمی حضور داشته باشد اما در عین حال بتواند در تمامی حوزهها نگاه فراجناحی داشته باشد و صرفا ملی به همه مسائل بنگرد. آن هم در شرایطی سالهای سال است در جامعه شاهد تندرویهایی از سوی جریانهای مختلف و طرز تفکراتشان هستیم که تلاش میکنند جامعه را با خود همراه کنند و نظر و نگاه خود را به کلیت جامعه تعمیم دهند. در چنین فضایی صرفا اشخاصی میتوانند تاثیرگذار ظاهر شوند که نخست از جایگاه بالایی در جامعه برخوردار باشند و سپس با رویکردهای فراجناحی و توانایی پذیرش همه طیفها و نظرات را داشته باشند. سردارشهید حاج قاسم سلیمانی از جمله معدود افرادی بود که چنین خصلتی داشت و هیچکس را از خود نمیراند. نگاهی به مواضع شهید سلیمانی در خصوص جامعه و مردم به خوبی موید این گفته است. جایی که در جمعی میگوید: «من اصلا قبول ندارم در بین بچه حزباللهیها بگوییم این آدم با آن شکل و طور دیگری است. همان آدم و دختر کم حجاب دختر من است دختر ما و شماست. نه دختر خاص من و شماست، اما جامعه ماست. ما باید به او توجه کنیم باید با او با رابطه صمیمی برخورد کنیم. فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی که معنا ندارد. رابطه حزباللهی با کسی که دینش ضعیفتر است موضوعیت دارد و باید این کار را بکنیم.» همین رویکرد نیز بود که حاج قاسم را در میان اقشار مختلف جامعه و همه جناحهای سیاسی شخصیتی ملیگرا، فراجناحی بر مبنای حرکت در راستای منافع ملی نشان میداد. چنانکه در بخشی از وصیتنامه آن شهید نیز خطاب به اصلاحطلبان و اصولگرایان به عنوان دو جریان مطرح کشور آمده است: «نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی که اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجملات را شیوه خود قرار دهند. دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.» جملهای است که میگویند باید سالها بگذرد تا جای خالی برخی افراد به چشم بیاید که چه میزان تاثیرگذار بودهاند. اما در مورد حاج قاسم در همین سه سالی که آسمانی شده میتوان به اندازه سالها تاثیر جای خالیاش را مشاهده کرد. حاج قاسم خود را سرباز ملت میدانست یک چهره سیاسی اصلاحطلب در ارتباط با ابعاد شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: حاج قاسم شخصیتی کاریزماگریز داشت یعنی همواره سعی میکرد که متفاوت از دیگران نباشد. شما لباس ایشان، طرز نشستنش، صحبت کردنش و کار کردنش را اگر میدیدید و قبلا او را نمیشناختید، متوجه نمیشدید که ایشان سردار سلیمانی است. این نوع تواضع و کاریزماستیزی نوعی جذابیت و محبوبیت معنوی برای انسان به ارمغان میآورد که حاج قاسم نماد برجسته آن بود، اگر بخواهیم دو صفت ممتاز در حاج قاسم نام ببریم که در کمتر شخصیتی در انقلاب سراغ داریم، اخلاص وتواضع ایشان بود. محسن هاشمی رفسنجانی در خصوص دلیل جناحی نبودن حاج قاسم گفت: حاج قاسم خود را سرباز ملت و همه مردم میدانست و یک سرباز نمیتواند رنگ حزبی و جناحی داشته باشد؛ چرا که باید از همه کشور و همه مردم با هر گرایش و مذهب و سلیقه سیاسی دفاع کند، به همین دلیل نیز امام خمینی(ره) در وصیتنامه خود نظامیان را از دخالت در سیاست منع کرده است. رئیس شورای پنجم شهر تهران در ارتباط با پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم بیان کرد: پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم، انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی(ره) و در حیطه عمل فرامین رهبری بود. مکتبی که با افراط وتفریط، با انحراف و تحجر، با غربزدگی و شرقزدگی مرزبندی داشت و به هیچ قدرتی جز خدا و مردم وابسته نبود. وی ادامه داد: نگاه حاج قاسم به همه دختران ایران به عنوان فرزندان خود، صرف نظر از نوع پوششان یا نگاهش، به همه گروهها و رجال سیاسی صرف نظر از گرایششان، برخاسته از همین بینش بود که همه را به نوعی بندگان خداوند و برابر میدانست و بهخاطر انسانیتشان صرف نظر از عقایدشان شایسته کرامت میدید. منبع: آرمان ملی