از وقتی شلیر از پنجره طبقه دوم آن خانه در خیابان طالقانی محله محمدیه مریوان به بیرون پرتاب شده سلام شهیدی، حتی نتوانسته یك شب در خانه بخوابد و ساعتها همان اطراف قدم میزند. در طایفه رسولی و شهیدی همه شوكه شدهاند، مژگان، دختر ۱۱ ساله شلیر چند باری زیر سرم رفته و یكبار هم او را برای دیدن روانشناس به سنندج بردهاند و هنوز بغض وسط گلوی مبین پسر 17 ساله شلیر مانده است. شش روز پیش حدود ساعت یك و نیم نیمه شب، شلیر در حالی كه گوران را با اسلحه پشت سر خود میدید سرانجام جلوی چشم همسایهها و بچههایش به پایین پرت شد. چند ساعت قبل مرد همسایه از او برای همسر خود كمك خواسته بود و شلیر پس از اصرارهای زیاد او با بچهها به دم در خانهاش رفته بود.«وقتی به دم در خانه او رسیدند بچهها را هل داده بود و در را بسته بود. خانمم هم كه در بالای پله بود تازه متوجه شده بود همسر گوران در خانه نیست و همه چیز كلاهبرداری است. شلیر در آن لحظه خیلی ترسیده بود و آن نامرد حتی سعی نكرده بود كاری كند همسرم خود را پرتاب نكند و حتی او را هل داده بود.»
اینها حرفهای سلام، همسر شلیر است كه در گفتوگو با «اعتماد» گفته است. شلیر 36 ساله در یك خانواده روستایی و تحت پوشش كمیته امداد بزرگ شده است و 6 خواهر و برادر دارد. پدرش را در كودكی از دست داده است بنابراین هیچگاه نتوانسته به مدرسه برود. او دختردایی مادر سلام شهیدی است. 21 سال پیش وقتی ماجرای ازدواج آنها در میان بود؛ تمام طایفه میدانستند آنها دلداده یكدیگرند. در تمام این سالها هیچگاه از هم دور نبودهاند جز همین یكبار كه سلام پس از دو، سه ماه بیكاری، دو روز پیش از حادثه با برادر شلیر برای كارگری به عراق رفت تا صبح شنبه این خبر را از همسفرش شنید: «گفت باید برویم مریوان، فكر كردم شوخی میكند. خندیدم و او در جوابم گفت كه نخند راست میگم، خانمت از پله افتاده و حالش خوب نیست. خودت را جمع و جور كن برویم. شوكه شدم گفتم راستش را بگو. گفت همسایه روبهرویی اسلحه گرفته برای شلیر و او هم خودش را... كشته و بعد با پسرم تماس گرفتم و او گفت كه همسایهمون گوران دنبال مادرم آمد و از او خواست كه كمك كند تا زن او را كه بیهوش شده از پلهها پایین بیاورد و به بیمارستان ببرد. چندین بار آمده و حتی خانمم گفته؛ نمیام شوهرم تو راهه و داره میاد و باز او التماس كرده و گفته اگه باور نداری بچهها را با خودت بیار. خانمم آخر دلش به رحم آمده بود؛ خیلی معصوم و پاك بود. درخواستم این است كه حق بچههایم از بین نرود اگر هم شد همسرم شهید عفاف و حجاب شود. واقعا حق او است كه شهید محسوب شود.» آنها به سمت ایران حركت كردند و در همان ساعتها شلیر را با سطح هوشیاری پایین از بیمارستان مریوان به بیمارستان كوثر سنندج برده بودند. 17 شهریور هم حوالی 11 و 12 ظهر قطعی شد كه شلیر دیگر چشم باز نمیكند و و بعد هم مراسم خاكسپاری او برگزار شد. روابط عمومی دادگستری كردستان همان روزها در اطلاعیهای در این باره نوشت: «یكی از اراذل و اوباش این شهر، اقدام به گروگانگیری و قصد تعرض به یك زن ۳۶ ساله به هویت «شلیر رسولی» اهل روستای چشمیدر از توابع شهرستان سروآباد را میكند و او را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت میكند.» گوران قادری كه حالا در بازداشت به سر میبرد تا به حال چندین بار زندان رفته و در دوران نوجوانی هم سابقه شرارت و اخراج از مدرسه را داشته است و در مریوان هم خیلیها او را میشناسند. همسر گوران هم در شب حادثه پس از دعوایی كه داشتند، با قهر به خانه پدری رفته بود. حالا تمام نگرانی همسر شلیر این است كه او به نحوی از زندان و مجازات فرار كند: «الان در زندان است احتمالا مثل هتل است و به او خوش میگذرد و راحت است. فكر نمیكنم مجازات سختی برایش در نظر گرفته شود، چون بار اولی نیست كه به زندان میرود و هر بار هم رفته و آزاد شده است. دادستان گفته است كه كمك میكند و ما امیدواریم كه حق ما ضایع نشود، چون این پرونده برای همه واضح و مشخص است و نباید داخل نوبت برود و رسیدگی به آن طولانی شود.» گوران البته از همان ابتدا قصد فرار داشته و با همین قصد فرار از روی دیوار و داخل حیاط چند خانه میپرد و در نهایت با تماس یكی از همین همسایهها لو رفته و دستگیر میشود.
خلأهای حقوقی درباره تعرض و تجاوز تجاوز و خشونت علیه زنان ماجرای تازهای نیست، ابعاد گوناگونی دارد و از سالها پیش تلاشهای زیادی برای تعدیل شرایط موجود صورت گرفت؛ تلاشهایی كه اغلب ناموفق بود چه پیش از انقلاب كه دادگاه خانواده تشكیل شد یا همین حالا كه لایحه تامین امنیت زنان با آن همه تغییر و تعدیل و حذف دوباره در صحن مجلس ماند. زن خشونت دیده به هر شكل از كمترین حمایتها در جامعه برخوردار است و در هر صورت قربانی است چه زمانی كه مقاومت كند در مقابل خشونت بایستد یا در نهایت ناتوان در برابر خشونت به امید شكایت راهی دادخواهی شود. از نظر شیما قوشه، حقوقدان در بحث تجاوز قوانین سختگیرانهای وجود دارد بهطوری كه اگر زن یا هر قربانی تجاوزی بخواهد از خود دفاع كند در صورت آسیب به آن شخص، شرایط دفاع مشروع و اثبات آن بسیار سخت است، چون عنصر ضرورت و تناسب باید رعایت شود. قوشه به «اعتماد» گفت: «اگر بحث قتل مطرح شود ممكن است زن قربانی محكوم به قصاص شود. كیسهای متعددی داشتیم مانند افسانه نوروزی در كیش. اگر شخص به این امید كه بعدا شكایت كند، نخواهد از خود دفاع كند، بزرگترین مشكل را همانجا دارد، چراكه قانونگذار به قدری راه اثبات آن را سخت گرفته است و پروسه قضایی سخت عمل میكند زنان خیلی از مواقع عطایش را به لقایش میبخشند.» او از تروما و آسیبهایی میگوید كه شخص در صورت دفاع نكردن از خود به آن دچار میشود.«این دقیقا حدفاصل بین دفاع همان لحظه یا شكایت كیفری است. این فاصله زمانی ممكن است سالها طول بكشد تا به نتیجه برسد كه اغلب موارد هم متاسفانه به نتیجه نمیرسد و اینجاست كه زنی مانند شلیر رسولی همان لحظه شاید فكر كند كه اگر به من آسیبی وارد شود، نمیتوانم به خود او آسیب وارد كنم و اگر آسیب وارد كنم نمیتوانم اثبات كنم، اگر هم به امید دادخواهی بعدی مقاومت نكنم آنجا هم احتمالا نمیتوانم اثبات كنم. بنابراین شاید همان موقع كه تصمیم به قربانی كردن خود میگیرد، ضمن اینكه اینگونه جرمها در خفا اتفاق میافتد و ادلهای كه مورد نظر قانونگذار است وجود ندارد، چون شاهدی وجود ندارد كه ماجرا را با جزییات تعریف كند. اقرار هم كه قطعا وجود ندارد بنابراین اگر قربانی در این شرایط زنده بماند فارغ از مسائل حقوقی و خلأهای قانونی مساله عرف ما هم هست؛ نگاه پدرسالارانهای كه در بسیاری مواقع زن را مقصر میداند و خیلی از زنها وقتی در چنین موقعیتی قرار میگیرند سكوت میكنند و هیچ جا حرف نمیزنند و در نهایت خودشان را میكشند. شاید این دلیلی است كه اتفاق میافتد و جامعه اطراف در نهایت آنها را مقصر میدانند؛ در هر صورت و حتی اگر خانواده هم مطمئن باشند كه مقصر نیست به خاطر نگاه ضد زنی كه در جامعه وجود دارد در نهایت ممكن است به آن زن آسیب بزنند. در بسیاری موارد این زنان دست به خودكشی میزنند وقتی جویا شویم، متوجه میشویم چند روز قبل چنین اتفاقی برای او افتاده است.» قوشه میگوید: در برخی موارد فرد متجاوز ممكن است قربانی را تهدید كند به انتشار عكس یا فیلمهایی كه تهیه كرده بنابراین قربانی از ترس عملی شدن تهدیدها مجبور به خودكشی میشود: «هر جای دیگر دنیا قانون از این زن حمایت میكند و افراد متجاوز از اینكه در دام قانون بیفتند، میترسند به این دلیل كه قانونگذار مشخصا از قربانی حمایت میكند و مجازاتهای بسیار سختگیرانهای برای متجاوز دارد كه حتما هم اعمال میشود اما ما مجازات سنگین اعدام را پیشبینی كردیم كه اصلا اجرا نمیشود. اصلا حكمی صادر نمیشود و همه مردها هم این را میدانند بنابراین به رفتار قلدرمآبانه خود ادامه میدهند و هیچ وقت هم از این مجازات سنگین نترسیدهاند ضمن اینكه اصلا جرم اثبات نمیشود پس به كار خود ادامه میدهند، چون مجازات پیشبینی شده در قانون خالی از فایده است.» یكی از اهداف مجازاتها جلوگیری از انجام آن جرم و ترس افراد است ولی قوانین ترسی ایجاد نكردهاند و در این چند سال هم بیشتر پروندههای تجاوزی به نتیجه رسیدهاند كه با آدمربایی و قتل همراه بودند مانند پرونده خفاش شب كه به علت قصاص محكوم شد نه برای تجاوزاتش یا بیجه و سعید حنایی همینطور كه باز هم حكم آنها به دلیل قتل اجرا شد نه تجاوز.«قانون باید تغییر كند و مجرم هم باید بداند كه جرمش با روشهای علمی قابل اثبات است و مجازات هم اجرا میشود.»
چه تغییراتی لازم است؟ به نظر میرسد بنبستی درباره خشونت علیه زنان و مشكلات مربوط به آن وجود دارد كه از نظر شیما قوشه، حقوقدان خارج شدن از آن نیاز به افزایش آگاهی و مطالبهگری برای تغییر قوانین به نفع زنان وجود دارد: «باید جامعه را آگاه كرد و مطالبه انجام داد. قربانی زن و مرد و پیر و كودك ندارد و حتی سالمندان هم قربانی میشوند و حتی نوجوان اوتیسم. قبلا میگفتند زنان آرایش نكنند، لباس تنگ نپوشند، چون ممكن است متجاوز تحریك شود در عمل اما اینطور نیست و یكسری افراد حتی به پسر اوتیسم هم رحم نمیكنند در حالی كه او آن المانهای رفتاری و زیبایی ظاهری مدنظر را قطعا نداشته است. در بحث تجاوز و بقیه مصادیق خشونت علیه زنان نیاز به تغییر بنیادین داریم از جمله در بحث ماهیتی، جرمانگاری برخی جرایم یا تغییر مجازاتها. نباید نوع مجازات طوری باشد كه از طرح شكایت جلوگیری كند، چون مجازات تجاوز اعدام است، در طرح شكایت درباره تجاوز به ویژه درباره زنای با محارم (پدر، عمو، برادر، دایی) از زنان میشنویم كه به علت احتمال اعدام متجاوز شكایت نمیكنند، چراكه رابطه و علقه خانوادگی بین آن افراد وجود دارد. بنابراین مجازاتها باید با نیازهای روز جامعه و جایگاه امروز زنان جامعه، هم در بحث آیین دادرسی و هم كیفری بازنگری شود به ویژه درباره ادله و اثبات این دعاوی، چون این جرایم در خفا اتفاق میافتد.»
بازنگری در روشهای تشخیصی پزشكی قانونی در بحث اثبات ادله انتقادهایی هم به پزشكی قانونی و بهروز نبودن آنها در كشف چنین جرایمی وارد است از جمله اینكه پاسخهایی كه اغلب داده میشود، دو پهلو است و صراحت لازم را ندارد. این حقوقدان میگوید: «ما در بحث كشف علمی این جرایم در پزشكی قانونی ایراد داریم و پزشكی قانونی اصلا آموزش لازم را در این باره ندیده و جوابها كاملا دو پهلو و غیرعلمی است. این اتفاق یا ناشی از عدم آموزش است یا به این دلیل است كه اگر صریح بنویسد شاید اثبات و در نهایت منجر به اعدام شود آن هم در شرایطی كه بسیاری در جامعه امروز ما مخالف اعدام هستند، بنابراین برای اثبات آن سنگی جلوی پای قربانی میاندازند. در حالی كه به نظر میرسد علم امروز پزشكی قانونی به قطعیتی رسیده است تا بتواند بگوید چنین آسیبی میتواند بر اثر چه چیزی باشد بنابراین یك پكیج كامل است و حتی نیاز به قانون خاص هست.»
درباره لایحه تامین امنیت زنان البته لایحه تامین امنیت زنان 5 سال پس از اینكه به مرحله نهایی تدوین رسید هنوز در مجلس مانده است و در روزهای گذشته آذر منصوری هم در مواجهه با خودكشی شلیر رسولی نسبت به تعلل درباره آن انتقاد كرد ولی شیما قوشه میگوید حتی اگر این لایحه هم تصویب شود خالی از فایده است، چراكه قوه قضاییه تغییرات زیادی در آن ایجاد كرده است و برخی موارد آن را حذف كرد به ویژه در بخشهای مرتبط با جرایم جنسی: «در واقع گفته بودند در قانون مجازات این موارد را داریم و چرا باید دوباره قانونگذاری كنیم در حالی كه موارد مترقی در میان آنها بود. اگر روزی تصویب شود كه البته به نظر من قرار هم نیست تصویب شود به قدری دستكاری شده كه خالی از فایده است و اگر همان خروجی آخر تصویب شود درباره جرایم جنسی هیچ كمكی به ما نمیكند.»
فهم ریشههای مقاومت شلیر نیاز به فهم بستری 60 ساله دارد سیامك زندرضوی به عنوان یك جامعهشناس نگاه عمیقتری به ماجرای شلیر رسولی دارد و معتقد است كه مقاومت او در برابر خشونت نكته بسیار مهمی است و فهم ریشههای آن مستلزم فهم بستری 60 ساله است.«ما بهتر است اول درباره یك مقوله كلی تفاهم كنیم اینكه خشونت علیه زنان همیشه در تاریخ به شكلهای مختلف جنسی، جسمی، عاطفی و غیره بوده؛ در گذشتههای دور احتمالا بیشتر جنسی بوده است و حالا به شكلهای دیگر. نكتهای كه الان درباره ماجرای شلیر مهم است مقوله مقاومت در برابر خشونت است. اگر او مقاومت نمیكرد به فرض اینكه تعرض به هر درجه انجام میشد. ممكن بود جانش حفظ شود ولی سوال این است كه چرا ایشان و افرادی مثل ایشان در برابر خشونت مقاومت میكنند این مقاومت از كجاست؟ تقریبا میشود گفت پیامدهای دردناك خشونت مردانه علیه زنان در عصر ما بخش مهمی از آن حاصل مقاومت تا پای جان زنان است و شاید اگر مقاومت نمیكردند خشونت به قیمت جانشان تمام نمیشد. فهم ریشههای مقاومت، مستلزم فهم بستری 60 ساله است. باید برگردیم به دهه 40 كه سواد آموزی به ویژه برای دختران عمومی شد نه تنها در شهرها كه در روستاها و این سواد در قلب هر انسانی امید ایجاد میكند كه با اتكا به سوادم میتوانم خارج از محیط خانه اشتغال پیدا كنم و از آن درآمد كسب كنم و درباره زنان در یك نظام پدرسالاری استقلال اقتصادی اهمیت ویژهای داشته و دارد. اشتغال خارج از خانه امكان ازدواج خارج از مناسبات خویشاوندی را ممكن میكند، چون فرد با فضاهای دیگری مرتبط میشود و پایه ازدواج زن، دیگر سنت و اجبار پدر و مادر نیست و در مقابل میتواند پایه آن عشق و مهر باشد كه به درجهای استقلال فرزندان را در الگوی فرزندپروری آن خانواده به دنبال دارد.» فرآیند الگوی فرزندپروری از نظر او كامل نمیشود مگر اینكه امكان فاصلهگذاری فرزندان را به وسیله دانش پزشكی در این فرآیند 60 ساله در نظر بگیریم: «از دهه 50 شمسی زنان در مقیاس اجتماعی میتوانستند از دانش پزشكی برای تنظیم زمان و فاصلهگذاری فرزندآوری استفاده كنند تا بتوانند فراغت بیشتری داشته باشند و بهتر بچهها را تربیت كنند. این رویا در نسل بعد هم استمرار یافته است كه انسانی هستم كه میتوانم سواد و اشتغال و استقلال مالی داشته باشم و همسرم را خودم انتخاب كنم. همزمان در این 60 سال جنبش برابری حقوقی زنان با مردان در جهان هم گسترش یافت و به ایران هم رسید و در این بستر جذب شد. بعد از دو دهه میرسیم به سال 57 و 58 كه یك دفعه دستاوردی كه زنان به نام قانون دادگاه خانواده به دست آورده بودند از بین میرود. قانون چند نكته مثبت داشت؛ اول اینكه مردان حق طلاق زنان را از دست دادند و هر مردی نمیتوانست برود دفترخانه همسر خود را طلاق بدهد و باید به دادگاه میرفت و دادگاه در این باره تصمیم میگرفت.دوم همسر دوم گرفتن ممنوع شد مگر به رضایت همسر اول و از آن مهمتر سن قانونی برای ازدواج زنان در آن زمان 18 سال اعلام شد. اما شورای انقلاب همه این موارد را لغو كرد در نتیجه سن ازدواج به 13 سال برگشت و مردان دوباره به همان نگاه پدرسالارانه كه در حقوق هم منعكس شده بود، برگشتند اینكه بتوانند، كودكی را به همسری بگیرند، همسر خود را طلاق دهند و بتوانند همسر دوم اختیار كنند.» اما چرا توجه به این بستر برای فهم وضعیت امروز مهم است؟ زندرضوی پاسخ میدهد: «در چهل سال اخیر این دستاوردها و رویای جامعهای برابر و عاری از خشونت برای زنان مطالبهای دایمی است به عنوان مثال دخترها از دورترین مناطق روستایی با هزینههای سنگین به دانشگاه آزاد میروند برای اینكه به وضعیت مطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی برسند كه از دوره مادربزرگهایشان كموبیش در دسترس بوده است. در این بستر برای مردانی كه قدرت و ثروتی را به واسطه بندگی صاحبان سرمایه به چنگ آوردهاند، فرصت مهیا میشود كه علاوه بر سازماندهی و سوءاستفاده از نیروی كار كولبران و محكوم كردن آنان به حداقل معاش و كار پرخطر، در سنت مردسالاری به خود حق میدهند كه این تاریخ 60 ساله تلاش زنان را نادیده بگیرند و از هر زنی بخواهند كه به آنها تسلیم شود. اینجاست كه مقاومت خارج از انتظار آن تبهكار شكل میگیرد كه ممكن است در مواردی این مقاومت به كشته شدن مرد منجر شود در حالی كه قوانین پدرسالاری ما آن زن را معمولا به اعدام محكوم میكند. هر چند كه این مقاومت، مقاومتی تا پای جان باشد.این تحلیلی است از منظر جامعهشناسی مردممدار كه پدیدهها را در بستر تاریخ آن و ارتباط قدرت و بازار از یك طرف و مقاومت شهروندان از طرف دیگر تحلیل میكند.در جامعه فعلی قوانین پدرسالای نه تنها تثبیت شده بلكه بازگشت به گذشته هم داریم مثلا سن ازدواج كه 18 سال بود به 13 سال برگشت و تلاشهایی كه گروههایی انجام دادند تا آن را به 16 سال بیاورند، ناموفق ماند، بنابراین از همین جا باید شروع كنیم و از قوانینی كه زنان را به عنوان بخشی از خانواده تلقی میكند نه به عنوان یك فرد مستقل.» وجه دیگر ماجرا درباره نگاه مردسالارانه به گفته او حتی قربانیان بیشتری دارد: «آن جوانی هم كه سر همسر خود را بریده و به خیابان آورده بود در بستر یك نگاه مردسالارانه عمل میكرد نه تنها آن دختر كه در 12 سالگی به شوهر داده شده بود با اقدامات خود در ماههای آخر زندگیاش احتمالا به گمانی در برابر اتحاد مردسالارانه (پدر، پدرهمسر، شوهر) مقاومت كرده است. از نگاه من شوهر او هم قربانی این سیستم پدرسالار است كه به درجهای مجوز خشونتهای ناموسی را در قانون پیشبینی كرده است.» پیماننامه حقوق كودك كه سال 73 به تصویب رسید در طول این سه دهه آموزش عمومی داده نشده در حالی كه ماده 42 آن آموزش عمومی پیماننامه را اجباری كرده است و بر مبنای آن میتوان برابری حقوقی و همراهی و همكاری و احترام متقابل دختر و پسر را به بچهها یاد داد، اما هیچگاه این بحث جدی گرفته نشد در حالی كه زندرضوی میگوید وقتی قانونی كه پذیرفتیم را پنهان كردیم دختر و پسر در این وضعیتی كه میبینید قرار میگیرند.«دولتها مسوولیت پایهای در ایجاد چنین وضعیتی را دارند. اگر در سه دهه اخیر پیماننامه را به دانشآموزان و خانوادهها آموزش میدادند، امكانات تحقق آن را فراهم میكردند، پدرسالاری كمرنگتر میشد و مقاومتهای زنان محترم شمرده میشد و حتی اگر مردی به یك زن حمله میكرد یك لحظه توقف میكرد كه این مقاومت حاصل حقوقی است كه ایشان دارد و به این ترتیب اشتباه به فاجعه منجر نمیشد.»
درخواست اشد مجازات گوران شلیر و داستان خودكشی او ابعاد پیچیدهای دارد؛ زنی كه در نبود دوراندیشیهای اجتماعی در معرض تعرض قرار گرفته و در واقع قربانی نگاه مردسالارانه شده است و حالا انسیه خزعلی به عنوان معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری به جای بررسی ریشهای موضوع و تلاش برای حذف عواملی كه به رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان دامن میزند، در توییتی تنها درباره شرافت و پاكدامنی حرف میزند و هیچ اشارهای به وحشت و رنجی كه این زن تجربه كرده است، ندارد. همین چند روز پیش احمد وحیدی، وزیر كشور هم در گفتوگویی شلیر را الگویی برای دختران و زنان ایران اسلامی دانست و گفت: «بانوان كردستانی بانوانی عفیف و پاكدامن هستند. مرگ این بانوی مریوانی یك مرگ شهادتگونه است.» با این حال شیوا قاسمیپور، نماینده مردم مریوان در مجلس دیروز خواستار برگزاری فوری و خارج از نوبت دادگاه فرد متجاوز به بانوی غیرتمند مریوانی شد و به خبرگزاری خانه ملت گفت: «در حال حاضر افكار عمومی پاكدامنی بانوی مریوانی را میستایند در حالی كه باید قانون ضمن حمایت از زنان قربانی، برخورد قاطع با عامل این واقعه تلخ را نیز پیشبینی كند تا چنین اتفاقی دیگر تكرار نشود. فراكسیون زنان مجلس هفته آینده در همین راستا نشستی را با دستگاههای انتظامی و قضایی برگزار میكند.لایحه حفظ كرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت پس از هفته سركشی به حوزه انتخابیه به فوریت در كمیسیون اجتماعی مجلس بررسی و نهایی خواهد شد، ضرورت دارد با اصلاح قوانین پیشین شرایط را برای متجاوزان به گونهای كرد كه اشد مجازات برای آنان در نظر گرفته شود.» در روز خاكسپاری شلیر رسولی اما بسیاری از مردم و تشكلها و نهادهای مردمی در مریوان نسبت به ضعف قوانین در حوزه خشونت علیه زنان اعتراض كردند و خواستار بازنگری قوانین در این باره شدند. آنها به زبان كردی این شعار را تكرار میكردند: «مردسالاری و سرمایه عامل این جنایت» برخی كاربران توییتر نیز نسبت به رویكرد انسیه خزعلی، تنها زن دولت سیزدهم درباره خودكشی شلیر انتقاد كردند؛ زنی كه باید از حقوق زنان دفاع كند و به راهكارهای قانونی برای رسیدگی به اینگونه جرایم فكر كند ولی درباره خودكشی شلیر نگاه تشویقی دارد.
شیما قوشه: هر جای دیگر دنیا قانون از این زن حمایت میكند و افراد متجاوز از اینكه در دام قانون بیفتند، میترسند به این دلیل كه قانونگذار مشخصا از قربانی حمایت میكند و مجازاتهای بسیار سختگیرانهای برای متجاوز دارد كه حتما هم اعمال میشود اما ما مجازات سنگین اعدام را پیشبینی كردیم كه اصلا اجرا نمیشود. اصلا حكمی صادر نمیشود و همه مردها هم این را میدانند بنابراین به رفتار قلدرمآبانه خود ادامه میدهند و هیچ وقت هم از این مجازات سنگین نترسیدهاند ضمن اینكه اصلا جرم اثبات نمیشود پس به كار خود ادامه میدهند، چون مجازات پیشبینی شده در قانون خالی از فایده است.
سیامك زندرضوی : فهم ریشههای مقاومت، مستلزم فهم بستری 60 ساله است. باید برگردیم به دهه 40 كه سواد آموزی به ویژه برای دختران عمومی شد نه تنها در شهرها كه در روستاها و این سواد در قلب هر انسانی امید ایجاد میكند كه با اتكا به سوادم میتوانم خارج از محیط خانه اشتغال پیدا كنم و از آن درآمد كسب كنم و درباره زنان در یك نظام پدرسالاری استقلال اقتصادی اهمیت ویژهای داشته و دارد. اشتغال خارج از خانه امكان ازدواج خارج از مناسبات خویشاوندی را ممكن میكند، چون فرد با فضاهای دیگری مرتبط میشود و پایه ازدواج زن، دیگر سنت و اجبار پدر و مادر نیست و در مقابل میتواند پایه آن عشق و مهر باشد كه به درجهای استقلال فرزندان را در الگوی فرزندپروری آن خانواده به دنبال دارد. منبع: اعتماد