کارزار جنگ با ایران ادامه دارد. تندروها و جنگطلبان آمریکایی بار دیگر از ارتش آمریکا میخواهند تا برنامههایی را برای حمله همه جانبه به زیرساختهای هستهای ایران آماده کند. مارک دوبوویتز، مدیر عامل بنیاد دفاع از دموکراسیها و متیو کرونیگ، عضو شواری آتلانتیک – از حامیان دیرین جنگ پیشگیرانه با ایران – هفته گذشته در دیدگاهی در وال استریت ژورنال تاکید کردند که «خط قرمز برای اقدام نظامی زمانی فرا خواهد رسید که زمانبندی ایران برای دستیابی به سلاح هستهای پرشتاب به کمتر از زمان پاسخ پنتاگون نزدیک میشود».
آنها ادعا کردند که احتمال دارد ایران «در اوایل سال جاری» به این توانمندی دست پیدا کند: «اگر این اتفاق بیفتد، رئیس جمهوری باید به ارتش دستور حمله علیه تاسیسات هستهای ایران را بدهد تا بتوان از ساخت بمب توسط تهران پیشگیری کرد».
این دو نویسنده علاوه بر فراخوان غیررسمی برای جنگ پیشگیرانه دیگر در خاورمیانه، با تحریف واقعیتها و نادیده گرفتن راهبردهای صحیح نظامی به چنین نتیجهای رسیدهاند. برای متقاعد کردن سیاستگذاران به بررسی یک ماجراجویی نظامی دیگر در منطقه، طرفداران جنگ با ایران باید دو دروغ بزرگ را ترویج کنند: اینکه دیپلماسی نمی تواند بحران را حل کند و یا اینکه جنگ می تواند.
از این رو، دوبوویتز و کرونیگ مبحثشان را با ادعای «شکست گفت وگوها» شروع میکنند. درست است که روند گفت وگو با ایرانیها کند است و آنها اکنون غنیسازی اورانیوم را فراتر از محدودیتهای برجام انجام میدهند، اما نباید فراموش کرد که آمریکا در دوران ترامپ برجام را نقض کرد، بیش از هزار تحریم فلجکننده جدید علیه ایران اعمال کرد و آشکارا فرمانده نظامی ارشد ایران را ترور کرد. جو بایدن در حالی گفت وگوها برای بازگشت متقابل به توافق هستهای را آغاز کرده که تمام تحریم های ترامپ پابرجاست. بنابراین، عجیب نیست که روند گفت وگوها کند و ایرانیها محتاط هستند.
با این حال، گفت وگوها نهتنها شکست نخورده است، بلکه نشانههایی از پیشرفت دیده میشود و دیپلماتهای غربی و ایرانی نسبت به نهایی شدن توافق در هفته های آینده محتاطانه ابراز خوشبینی کردهاند. چهبسا همین چشمانداز بازگرداندن توافق است که باعث شده منتقدان بار دیگر در رسانهها هیاهوی توهم یک «معامله بهتر» را به راه اندازند.
برجام یکی از قویترین توافقهای عدم اشاعه است. این توافق برای دههها تمام راههای ایران به سوی ساخت بمب را بسته بود. ایران با کاهش دو سوم از سانتریفیوژها، ارسال بخش بزرگی از ذخایر عظیم گاز اورانیوم به خارج از کشور، خارج کردن هسته راکتور پلوتونیوم و پر کردن جای آن با بتن و قرار دادن کل برنامه هستهای خود تحت سختگیرانهترین نظام بازرسی موافقت کرد.
بسیاری از این محدودیتها پس از 15، 20 یا 25 سال منقضی میشوند، اما بازرسیها و تعهد برای عدمدستیابی به سلاح هستهای، مانند الماس، محکم و همیشگی هستند. همچنین درها برای مذاکره درباره محدودیتهای بعدی باز است، همان طور که در اکثر توافقهای کنترل تسلیحات، از جمله همه توافقهای هستهای راهبردی بین آمریکا و روسیه، معمول است.
برای شکستن این رکورد از موفقیتها، طرفداران جنگ باید ادعا کنند که حملات نظامی آمریکا تقریبا راه حلی جادویی خواهد بود، که به حداقل تلاش نیاز دارد اما حداکثر اثربخشی را خواهد داشت. دوبوویتز و کرونیگ سال ها از این دیدگاه حمایت می کنند.
هرچند مقامات دفاعی آمریکا اعلام کردهاند که ایالات متحده میتواند به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، اما به رغم ادعای تندروهایی مانند کرونیگ، آنها هرگز نگفتهاند که این گزینه هوشمندانهترین ایده است. مثلا، رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین آمریکا در دولت بوش و اوباما، در سال 2007 تاکید کرد که «حمله به ایران فاجعهای راهبردی خواهد بود» و چنین حملهای حداکثر دو سال برنامه هستهای ایران را به تعویق میاندازد. وی گفت: «اگر میپندارید جنگ در عراق دشوار بود، به باور من، حمله به ایران فاجعه خواهد بود».
آدمیرال مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، نیز در 2015 گفت: «هر حملهای، حتی موفقیتآمیز، از هر نظر توانمندی گریز هستهای (تهران) را تنها یک تا سه سال به تاخیر میاندازد و در عین حال مردم ایران را به طور کامل علیه ایالات متحده و به نفع تولید سلاح های هستهای تحریک می کند».
حتی جیمز ماتیس، وزیر دفاع ترامپ، در اظهارنظری که بازتاب بسیاری داشت، گفت که وقتی صحبت از ایران است، «آمریکا باید برای حفظ صلح و ثبات زمان بخرد و به دیپلماتها اجازه بدهد که از طریق دیپلماسی برای یافتن راه حفظ صلح حتی برای یک ساعت یا یک روز یا یک هفته یا یک ماه یا یک سال دیگر تلاش کنند... ارتش باید برای دیپلماتها زمان بخرد تا جادوی خود را عملی کنند».
دوبوویتز و کرونیگ ادعا میکنند که بایدن باید «اوایل سال جاری» حمله نظامی انجام دهد زیرا «ایران به سوی ساخت بمب گام برمی دارد». اما همانطور که ویلیامز برنز، رئیس سیا ماه گذشته بار دیگر گفت، جامعه اطلاعاتی آمریکا «هیچ مدرکی ندارد که نشان بدهد رهبر ایران [آیت الله سید علی خامنهای] تصمیم دارد برنامه هستهای کشور را تسلیحاتی کند».
همزمان، شمار فزایندهای از مقامات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و همچنین رقبای منطقهای ایران در شورای همکاری خلیج فارس از بازگشت به برجام حمایت میکنند. همانطور که ایهود باراک، نخست وزیر و وزیر دفاع اسبق اسرائیل گفت، نقض برجام توسط ترامپ، در منطقه «تصمیمی توهمزا» تلقی میشود. این تصمیم به جای اینکه ایران را به فروپاشی یا پیروی از خواستههای آمریکا سوق دهد، «به ایرانیها اجازه داد تا بهسرعت در مسیر تبدیل شدن به کشوری در آستانه هستهای پیش بروند».
دوبوویتز و کرونیگ با نادیده گرفتن تمام این ارزیابیهای کارشناسانه، (همانند حامیان جنگ با عراق) روی دیدگاه خیالی و موهوم اقدامات نظامی کمهزینه تاکید و ادعا میکنند که «تهران احتمالا هیچ واکنشی نشان نخواهد داد و خاموش خواهد شد».
آنتونی زینی، فرمانده پیشین سنتکام و ژنرال چهار ستاره تفنگداران دریایی، با رد این ادعا جزئیات پاسخ احتمالی ایران به حملات نظامی آمریکا را این گونه شرح میدهد: «بعد از اینکه بمبها را روی تاسیسات مستحکم ایران انداختید، اگر آنها تصمیم بگیرند در پناهگاههای امن مجهز به موشکهای متحرک خود، شروع به حمله کنند، چه خواهید کرد؟ اگر این موشکها را به پایگاههای آمریکا در آن سوی خلیج فارس پرتاب کنند چه خواهید کرد؟ اگر این موشکها را به سوی اسرائیل یا مناطقی مانند میادین نفتی عربستان یا راس لافان، با آن همه گاز طبیعی موجود در آن، پرتاب کنند، چه خواهید کرد؟ اگر ایرانیها با استفاده از قایقهای گشتی سریع یا موشکهای کروز خود یک تانکر حامل سوخت یا یک نفتکش را غرق کنند، چه خواهید کرد؟ و البته اقتصاد جهان کاملاً به هم میریزد... فقط به من بگویید چگونه با تمام این موارد کنار خواهید آمد؟»
جنگ اصلا ساده نیست و ما باید همیشه مراقب کسانی باشیم که قول میدهند جنگ ساده است، به ویژه زمانی که هنوز گفت وگوهای دیپلماتیک فعال در جریان است. کرونیگ و دوبوویتز قول میدهند که «برای محدود کردن تنشزایی بیشتر با ایران پس از حمله نظامی میتوان صراحتا تهران را تهدید کرد که در صورت هر گونه واکنش، پنتاگون بخشهای بیشتری از تاسیسات هستهای ایران را نابود خواهد کرد.»
پس از بیش از 20 سال جنگ در عراق و افغانستان، 54 درصد از آمریکاییها با تصمیم برای خروج نیروها از افغانستان موافق بودند. بهعلاوه، 69 درصد از آمریکاییها فکر میکنند که بیش از دو دهه حضور در افغانستان، هیچ دستاوردی نداشته است. در واقع، علی رغم ناکارآمدی در واشنگتن، حمایت گسترده و دو حزبی برای لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی 2002 وجود داشته است، مجوزی که ترامپ از آن به عنوان توجیهی برای ترور هدفمند ژنرال قاسم سلیمانی در سال 2020 استفاده کرد.
دولت بایدن بهروشنی گفته که هرگز اجازه نخواهد داد ایران سلاح هستهای داشته باشد و در صورت لزوم، همه گزینهها روی میز است. اما بیایید خودمان را فریب ندهیم و گمان نکنیم که راهاندازی یک جنگ پیشگیرانه دیگر در خاورمیانه به نوعی شفاف، آسان، ارزان یا موثر خواهد بود.
منبع: ریسپانسیبل استیتکرفت / تحریریه دیپلماسی ایرانی