بحث ورود زنان به ورزشگاه برای تماشای رقابتهای ورزشی بهویژه فوتبال، این روزها داغ است. فیفا رسما فدراسیون فوتبال ایران را تهدید کرده که زنان نهتنها برای بازیهای ملی بلکه برای تماشای بازیهای لیگ برتر فوتبال ایران هم باید به ورزشگاه راه داده شوند. از زمانی که آن نامه تهدیدآمیز رسانهای شده، این مسئله دردسرهای زیادی را ایجاد کرده است. فدراسیون فوتبال میگوید به تنهایی نمیتواند تضمین عملیشدن چنین موردی را دهد و باید از سوی نهادهای بالاتر مجوز لازم برای ورود زنان به ورزشگاه را بگیرد. تا به حال که 16 هفته از رقابتهای لیگ برتر میگذرد چنین مجوزی صادر نشده و به بهانه شیوع ویروس کرونا مانع از ورود تماشاگران به ورزشگاه شدهاند. این ممانعت در حالی رقم خورده که بسیاری از مراسم مذهبی و فرهنگی، برخلاف محیط روباز ورزشگاهها، در فضای سرپوشیده و بعضا با صدور مجوز صددرصدی در حال برگزاری است.
حالا اما در آستانه بازی تیم ملی ایران با عراق در ورزشگاه آزادی که قرار است روز هفتم بهمن برگزار شود، جوی به راه افتاده که نهادهای بالاتر مجوز حضور قریب به دو هزار زن در ورزشگاه را صادر کرده و ظاهرا این رویه قرار است برای بازی بعدی ایران برابر امارات هم رعایت شود. البته این مجوز به خودی خود صادر نشده و نقش دولت در این زمینه پررنگ است. هم دولتیها و هم چهرههای نزدیک به دولت که پیش از این نگاه تندی نسبت به ورود زنان به ورزشگاه داشتهاند، چراغ سبز نشان داده و در اظهاراتی که مایه شگفتی است از ورزشکردن زنان حمایت کرده و خواستهاند تا فضایی مناسب برای زنان در ورزشگاه فوتبال در نظر گرفته شود. مهمترین صحبتها از سوی سیداحمد علمالهدی، امامجمعه مشهد بود؛ چهرهای که پیش از این به واسطه نگاه تندش به فعالیتهای اجتماعی و حضور زن در جامعه شهره بود.
او در اظهاراتی دور از انتظار (با توجه به صحبتهای پیشین) درباره مسئله ورود زنان به ورزشگاههای فوتبال گفت: «ورزشگاههای فوتبال جای هیجاناند و طبیعتا زنان که از نظر عاطفی از مردان حساستر هستند، هیجان بیشتری پیدا میکنند و مراجع تقلید بروز و ظهور این هیجان در حضور مردان را حرام اعلام کردهاند. اینکه میگویند فیفا فدراسیون فوتبال ما را مجبور کرده است که زنان را در تماشای فوتبال شرکت دهند، ناشی از شیطنتها و رذالتهای عدهای بیدین خارجنشین است که فیفا را تحریک کردهاند، وگرنه فیفا به این مسائل کاری نداشت. البته اینها بدین معنا نیست که زنان از تماشای فوتبال محروم باشند و مجبور شوند فوتبال را تنها از طریق تلویزیون تماشا کنند. مسئولین نظام اسلامی ما باید در ورزشگاهها مکانهایی را مخصوص بانوان آماده کنند تا زنان در عین تماشای مستقیم فوتبال، صیانت داشته باشند و هنگامی که دختری موقع تماشای فوتبال از هیجان فریاد میزند، یک مرد هرزه از این هیجان او سوءاستفاده نکند. دستگاهی که مسئولیت توسعه ورزش قهرمانی در کشور را بر عهده دارد، باید برای تماشای مستقیم فوتبال برای زنان صیانت ایجاد کند». اظهارات جدید علمالهدی در شرایطی بازتاب زیادی در فضای رسانهای داشته که بلافاصله بعد از آن، صحبت از آن شده که دولت در همکاری با وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال، مجوز حضور زنان در ورزشگاه آزادی را صادر کرده است. اینکه بالاخره مسئولان غیرورزشی ایران پذیرفتهاند حضور در ورزشگاه یکی از حقوق ابتدایی زنان است جای بسی خوشحالی دارد؛ چون به این ترتیب نهتنها به حقوق آنها احترام گذاشته میشود، بلکه فوتبال و ورزش ایران هم از محرومیتهای احتمالی مصون میدارد.
با این حال در این بین اتفاقات دیگری هم رخ داده که نمیشود بهسادگی از کنارش عبور کرد؛ موضوع مربوط به چرخش مشهودی است که علمالهدی در زمینه ورود زنان به ورزشگاه بهطور مشخص داشته است. او در شرایطی این روزها با روی کار آمدن دولت همسو با دیدگاههایش، از ورود زنان به ورزشگاه حمایت کرده و خواسته جایی برای آنها در نظر گرفته شود که تیرماه 1395 در خطبههای نماز عید سعید فطر که در حرم مطهر رضوی برگزار شد، آنهایی را که زمینه ورود زنان به ورزشگاه را فراهم کرده تا زنان «به هوا پریده و خوشحالی» کنند، «جهنمی» خواند. در صحبتهای علمالهدی در آن روز که فیلمش همچنان موجود است، امامجمعه مشهد با بیانات تندی از ورود زنان به ورزشگاه برای تماشای والیبال انتقاد کرده و میگوید: «اینکه عدهای دختر و پسر جمع بشوند، عدهای دختر و زن هیجان پیدا کنند، کف بزنند، سوت بکشند و به هوا بپرند، این میشود ابتذال و ابتذال مظهر گناه است. متأسفانه در این مملکت در شبهای مبارک رمضان، چنین ابتذالی را به پا کردند. این مسئولین که دست به این کارها میزنند باید بدانند جهنم تنها جای گناهکار نیست، جای آن منحرفینی است که مسیر اسلام را منحرف کردهاند».
حال این مسئله مطرح میشود که از سال 1395 تاکنون چه اتفاقی رخ داده که علمالهدی که به تندی درباره ورود زنان به ورزشگاه اظهارنظر کرده، توصیه میکند تا مسئولان این روزها جایی برای زنان در ورزشگاه در نظر بگیرند تا آنها فقط از تلویزیون فوتبال را تماشا نکنند و بلکه بتوانند از نزدیک این بازیها را به نظاره بنشینند؟ آیا واقعا دو علمالهدی در فضای سیاسی ایران فعالیت میکند؟ شاید در هر دو بیان علمالهدی در مورد ورود زنان به ورزشگاه مسئله کنترل هیجان یکسان باشد، ولی تفاوت «لحن» تند آن زمان با لحن «مشفقانه» این روزها کلید اصلی ماجرا است؛ آیا ورود زنان به ورزشگاه دستمایه حسابوکتابهای سیاسی شده که علمالهدی در دولتی که همسو با ایدههایش نیست این کار را مصداق رفتن به جهنم میداند و در دولت کنونی، حق زنان؟