از زمان آغاز تلاش های برای احیای برجام همواره یک دسته از کارشناسان با توجه به عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی، نگاه واقع بینانه و یا می توان گفت بدبینانه ای در این خصوص دارند و مذاکرات جاری در وین را بی نتیجه دانسته و آینده روشنی برای احیای توافق هسته ای و لغو تحریم ها متصور نیستند. به ویژه با آغاز گفت وگوها در دولت رئیسی و عملکرد این دولت و تیم مذاکره کننده با محوریت کنی، این نگاه بدبینانه تشدید هم پیدا کرده است. در آن سوی داستان هم برخی از تحلیلگران و ناظران امر با وجود برخی پالس های منفی بیرونی و تلاش های داخلی برای شکست در مذاکرات کماکان نگاه خوش بینانه ای به آینده مذاکرات، حصول توافق و احیای برجام دارند. یک از این افراد عبدالرضا فرجی راد است که هم در دولت روحانی و هم در دو دور مذاکرات انجام شده در دولت رئیسی نسبت به آینده مذاکرات نگاه روشنی داشته و دارد. دیپلماسی ایرانی در گفت وگو با سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیک به واکاوی هر چه بیشتر دلایل این نگاه و ارزیابی خوش بینانه در خصوص احیای توافق هستهای و موفقیت در مذاکرات پرداخته است که در ادامه می خوانید:
جناب فرجی راد، حضرتعالی چه در دولت روحانی و چه در دولت رئیسی همواره نسبت به آینده مذاکرات هستهای و توافق خوشبین بوده اید و برعکس شما من دیدگاهی واقعبینانه و حتی میتوان گفت بدبینانه داشته ام. در این راستا نهایت امر هم شاهد بودیم که در دولت روحانی توافقی حاصل نشد و اکنون هم ذیل مواضع اعضای ۱+۴ و همچنین ایالات متحده آمریکا و رسانههای متبوع به خصوص در دور هشتم مذاکرات، آینده گفت وگوها در دولت رئیسی هم چندان خوب ارزیابی نمی شود. لذا بازهم این سوال را از شما میپرسم که با توجه به خروجی دور هفتم و دور هشتم مذاکرات وین کماکان به آینده این مذاکرات و حصول توافق خوش بین هستید؟
برعکس دیدگاه شما من کماکان به آینده مذاکرات و حصول توافق خوشبین هستم. همچنانی که در دولت حسن روحانی و آن شش دور مذاکره ای که انجام شد ما شاهد آن بودیم که مذاکرات حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد پیشرفت داشت.
اما در دولت رئیسی همین ۸۵ درصد پیشرفت هم صفر شد؟
این مسئله به سیاست داخلی باز می گردد که من سعی دارم از بررسی و ورود به آن خودداری کنم. اما در خصوص این دو دور مذاکره ای که در دولت رئیسی پی گرفته شد با وجود آن که کماکان به آینده مذاکرات و حصول توافق خوشبین هستم، ولی با احتیاط بیشتری درباره آن سخن می گویم.
چرا؟
چون احساس می کنم طرف ایرانی در دولت رئیسی اینگونه برداشت می کند که می تواند با تداوم گام های کاهش تعهدات برجامی و تشدید میزان غنی سازی از آن به عنوان اهرم فشار و برگهای برنده در میز گفت و گو استفاده کند. البته که در سیاست خارجی و فن دیپلماسی این یک رسم و رویه است که طرف ها برای گرفتن امتیاز بیشتر سعی می کنند اهرم های فشار و برگهای برنده متعددی را در اختیار بگیرند و آنها را به کار بگیرند تا از موضع بالا و دست برتر، مذاکرات را پیش ببرند. لذا شرایط در این دو دور مذاکره (دور هفتم و دور هشتم) اینگونه است که دولت رئیسی اراده جدی برای رسیدن به توافق و احیای برجام دارد، طرف غربی و به خصوص آمریکاییها نیز به دلایل خاص خود هم تمایل زیادی برای رسیدن به این توافق دارند. با این حال نکته و گره کار اینجاست که برخی از خواستهها و مطالبات تهران در دولت رئیسی با آن رویه مد نظر طرف های غربی طی شش دور مذاکرات در دولت روحانی مطابقت ندارد. لذا، هم آمریکاییها و هم ۱+۴ سعی دارند به تدریج خود را با این خواسته های اولیه دولت رئیسی مطابقت دهند.
یعنی تهران به این قدرت و جایگاه در سایه افزایش غنی سازی رسیده که باید آمریکا و ۱+۴ خود را با خواسته های ایران مطابقت دهند؟
مسئله اینجاست که طرفهای اروپایی و آمریکا سعی می کنند از بن بست و شکست کلی مذاکرات دوری کنند. بنابراین تلاش بر آن است که خواسته ها و انتظارات تهران در پروسه مذاکرات مورد چانه زنی و چکش کاری قرار بگیرد تا در نهایت این خواسته ها کمی تعدیل پیدا کنند. از طرف دیگر ایران هم به این توافق نیاز دارد. لذا قطعا طرف ایرانی هم به همان اندازه در رویه مذاکرات مجبور است از خود انعطاف نشان دهد و خود را با خواسته های طرف مقابل تطبیق دهد. به هر حال این یک مذاکره است. در فن دیپلماسی باید برای گرفتن امتیاز باید امتیاز بدهید. بنابراین اینجا ۱+۴ و ایالات متحده با انعطاف در مواضع خود سعی می کنند تیم جدید ایرانی را به سمت همان ۶ دور مذاکرات دولت روحانی بکشانند. البته به موازاتش در لابه لای این مذاکرات بخشی از خواستهها، مطالبات و انتظارات دولت رئیسی در سایه آن دو بسته پیشنهادی را هم مدنظر قرار خواهند داد. در کنار آن جمهوری اسلامی هم اگر چه کُند و زمان بر، اما در نهایت مجبور است دست به انعطاف و تطبیق خود با فضای مذاکرات بزند.
بازهم در تقابل دیدگاه بدبینانه من با دیدگاه خوشبینانه حضرتعالی، دیروز سه شنبه شاهد برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل در خصوص قطعنامه ۲۲۳۱ و آینده برجام بودیم. همان مواضع منفی آمریکا و اعضای ۱+۴ در میز مذاکرات وین با شدت بیشتری در نشست دیروز سهشنبه شورای امنیت مطرح شد. به هر حال طرفهای مذاکره کننده با ایران در وین همان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند. حال میتوان این گزاره را مطرح کرد که ۱+۴ و ایالات متحده سعی دارند از اهرم شورای امنیت برای انعطاف بیشتر در مواضع ایران و دولت رئیسی استفاده کنند؟
این بستگی دارد که فاز مذاکرات مقدماتی در خصوص چانه زنی دو طرف برای تطابق خواستههای فعلی با ۶ دور مذاکرات قبلی در دولت روحانی چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد. لذا اگر آمریکایی ها و ۱+۴ بتوانند در یک پروسه زمانی کوتاه تر، دولت رئیسی را به سمتی بکشانند که در مسیر شش دور مذاکرات دولت روحانی قرار بگیرد و در عین حال بخشی از خواسته ها و مطالبات جدید تیم مذاکره کننده دولت سیزدهم هم مد نظر قرار گیرد به نظر میرسد که دیگر به کار بردن اهرم شورای امنیت دور از از ذهن خواهد بود. به هر حال ایالات متحده و ۱+۴ می بینند که در سایه فرصت سوزی و تاخیر در مذاکرات، ایران به سمت کاهش تعهدات برجامی و افزایش هر چه بیشتر سطح غنی سازنی میرود. پس برای اینکه پرونده فعالیتهای هستهای ایران از کنترل خارج نشود به ناچار در کمترین زمان ممکن سعی بر آن است که با مدیریت مذاکرات از فاز مقدماتی وارد چکشکاری اصلی و نهایی شوند.
چه در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی و چه در گفت وگو با سایر رسانه ها همواره یک گزاره محوری و یک کلان تحلیل داشتید ناظر بر اینکه جمهوری اسلامی ایران، هم در دولت روحانی و هم در دولت رئیسی به واسطه انبوه مشکلات داخلی به خصوص بحران اقتصادی و معیشتی به حصول توافق نیازمند است و از طرف دیگر ۱+۴ و به خصوص آمریکاییها نیز برای اینکه جمهوری اسلامی به نقطه گریز هستهای نرسد، سعی خواهند کرد از طریق مذاکرات، برجام را احیا کنند. بنابراین بستر و فضا برای رسیدن به یک توافق فراهم است. حال سعی دارم این گزاره تحلیلی شما را به چالش بکشم از این بابت که آیا امکان ندارد با توجه به تاثیر انبوه مشکلات داخلی به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی، اروپا و به ویژه آمریکاییها اساسا نیازی به مذاکره و لغو تحریم ها نداشته باشند. لذا اگر مذاکرت فعلی به بن بست رسید ضمن مقصر جلوه دادن ایران از اهرم های خود استفاده کنند. حتی اگر تهران به دنبال تداوم و تشدید اقدامات کاهش تعهدات برجامی نظیر افزایش سطح غنیسازی تا ۹۰ درصد، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته تر و در یک عمل انتخاری، خروج از ان پی تی باشد با استفاده از برگ های برنده خود چون فعال کردن مکانیسم ماشه، کشاندن پرونده به شورای امنیت سازمان ملل و بردن ایران به ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل بدون دادن امتیاز و لغو تحریمها، ایران را در حوزه هستهای وادار به انعطاف و عقب نشینی بکنند؟
خیر من چنین تصوری ندارم. حداقل در طرف ایرانی طی ۴۰ سال گذشته ثابت شده است که تهران حتی المقدور سعی دارد از ورود به تنگناها، چالش ها و بحران دیپلماتیک مانند کشیده شدن پای ایران به شورای امنیت و رفتن به زیر فصل هفتم و ... خودداری کند. به خصوص در شرایط فعلی که کشور با بحران اقتصادی و معیشت جدی دست به گریبان است دولت و در کل حاکمیت تمایلی به بحران آفرینی مضاعف ندارد. البته داستان جنگ تحمیلی ایران و عراق و قطعنامه ۵۹۸ اقتضائات خاص خود را داشت.
مگر در دولت احمدی نژاد با آن ماجراجویی های دولت نهم و دهم پرونده ایران به شورای امنیت سازمان و زیر فصل هفتم نرفت؟
ببینید در دولت احمدینژاد تصور بر این بود که اگر پرونده ایران به شورای امنیت کشیده شود با وتوی روسیه قطعنامه ای علیه جمهوری اسلامی تصویب نخواهد شد که نهایت امر مسکو یا نخواست و یا نتوانست که آن را وتو کند. البته اعلام عدم وتوی روسیه ۴۸ ساعت قبل از برگزاری نشست شورای امنیت توسط کرملین مطرح شد. پس دولت احمدینژاد اگر از قبل میدانست که با کشیده شده پرونده ایران به شورای امنیت با وجود سیاست نگاه به شرق دولت نهم و دهم، نه مسکو و نه پکن نمیتوانند آن را وتو کنند قطعاً قدری دست به عصاتر و منعطف تر عمل می کردد تا اساسا کار به شورای امنیت و فصل هفتم کشیده نشود. بنابراین اکنون با وجود این میزان از مشکلات و بحرانهای داخلی، دولت رئیسی سعی نمیکند بحران مضاعفی برای کشور ایجاد کند. البته من نمیگویم که قطع به یقین پرونده ایران به شورای امنیت کشیده نمیشود و یا مکانیسم ماشه فعال نمی شود. بله امکان دارد مذاکرات به سمتی پیش برود که شکست آن اعلام شود و پرونده به شورای امنیت برسد و حتی مکانیسم ماشه فعال شود. از طرف دیگر فشارهای لابیهای صهیونیستی و اسرائیل بر آمریکا هم وجود دارد. با هم این احوالات در شرایط فعلی به نظر من، نه ایران و نه آمریکا و ۱+۴ از رسیدن به نقطه بحرانی و بنبست خودداری میکنند. لذا من کماکان اعتقاد دارم مذاکرات به قوت خود ادامه پیدا خواهد کرد و طرف ها به چکش کاری مواضع همدیگر خواهند پرداخت. مضافا اگر چه در ظاهر امر کشیده شدن پای ایران به شورای امنیت و رفتن زیر فصل هفتم می تواند برای جمهوری اسلامی خطرناک باشد اما قطعاً این مسئله بحران مضاعفی را هم برای منطقه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد. اما نکته مهم اینجاست که بحران در خاورمیانه به افزایش برگ برنده های روسیه و چین می انجامد. یعنی افزایش بحران در سایه تقابل ایران با آمریکا و اروپا در منطقه خاورمیانه به سود مسکو و پکن خواهد بود. به هر حال نباید فراموش کنیم که اکنون اروپایی ها و آمریکا، هم در مسئله ناتو و هم در خصوص اوکراین با روسیه درگیر هستند. در کنار آن مسئله هنگ کنگ و به خصوص تایوان چالش جدی بین چین و غرب را شکل داده است. پس روسیه و چین برای موازنه سازی سعی خواهند کرد از تشدید بحران ایران با آمریکا و اروپا در شورای امنیت و کشیده شدن آن به خاورمیانه نهایت استفاده را ببرند.
اجازه دهید گزاره ای را مطرح کنم که به نظر میرسد موید تحلیل شماست. دولت سید ابراهیم رئیسی بودجه ۱۴۰۱ را تقدیم مجلس کرد؛ بودجهای که نه تنها بودجه انقباضی و ضد تحریمی نیست، بلکه بر خلاف ادعای دولت سیزدهم و شعارهای رئیس جمهور این بودجه بر اساس مذاکرات، احیای برجام و به امید لغو تحریم ها بسته شده است. فروش یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه بشکه نفت با نرخ ۶۰ دلار، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، قیمت گذاری پایه ۲۳ هزار تومان برای دلار در سال آینده و ...، همگی نشان می دهد که سید ابراهیم رئیسی به دروغ عنوان کرده است که اقتصاد، معیشت و بودجه را به برجام، آینده مذاکرات و لغو تحریم ها گره نمی زند. پس باید پرسید این بودجه با این اعداد و ارقام نشان می دهد که دولت رئیسی هم به دنبال احیای برجام و رفع تحریم هاست؟
بله. من از ابتدای مصاحبه عنوان کردم که دولت رئیسی هم به اندازه اروپایی ها و آمریکا سعی میکند این مذاکرات را به نتیجه برساند. چون هیچ راهی به جز مذاکره برای لغو تحریمها وجود ندارد و لغو تحریم ها هم تنها راه حل بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی و عبور از بحران های داخلی است. پس اگر چه در این مصاحبه و مصاحبههای قبلی همواره سعی کرده اید نگاه خوشبینانه من را که معتقدم نگاه واقع بینانه ای نسبت به آینده مذاکرات، حصول توافق و احیای برجام است را با نگاه بدبینانه خود به چالش بکشید، اما همین بودجه ۱۴۰۱ توسط دولت رئیسی نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران به دنبال احیای برجام و لغو تحریمهاست. حال تفاوت اینجاست که در دولت روحانی قدری سرعت کار بیشتر بود و مذاکرات تا ۸۵ درصد پیشرفت داشت، اما در دولت رئیسی مذاکرات کُند پیش میرود. با این وجود رئیسی دولت و قدرت اجرایی را به دست گرفته است و مسئولیت را برعهده دارد و باید پاسخگو باشد که چرا این مذاکرات به شکست کشیده شده است و در صورت شکست مذاکرات و عدم لغو تحریم ها، اقتصاد و معیشت چگونه مدیریت خواهد شد؟ پس دولت سیزدهم برای آنکه جوابی برای افکار عمومی و مردم در داخل داشته باشد مجبور است مذاکرات را پیش ببرد تا شاهد لغو تحریمها باشد که آن اعداد و ارقام مد نظر در بودجه سال آتی عملیاتی شود. به هر حال تاخیر چند ماهه این دولت در آغاز مذاکرات و همچنین فرصتسوزی در دورههای متعدد مذاکراتی میتواند بر شدت بحران داخلی اضافه کند.
به موازات آغاز دور هشتم مذاکرات وین شاهد یک دوگانگی در جریان رسانهای و دیپلماتیک پیرامون نشست وین هستیم. در یک سو تیم مذاکره کننده ایرانی و رسانههای داخلی عمدتاً همسو با دولت رئیسی از فضای مثبت، سازنده و مذاکرات رو به جلو خبر می دهند در حالی که دیپلماتهای ۱+۴، آمریکایی ها و رسانههای متبوع آنها از کارشکنی های مداوم تیم ایرانی و همچنین عدم پیشرفت مذاکرات سخن می گویند. در ادامه این جریان سازی رسانه و دیپلماتیک که به نظر می رسد رنگ و بوی جنگ روانی به خود گرفته سبب شده است که افکار عمومی دچار ابهام در روند مذاکرات شوند. حال به باور شما اساساً دلیل یا دلایل این جنگ روانی صرفاً فشار به تیم مذاکره کننده برای عقب نشینی از خواسته ها و مطالبات خود در همان فاز مقدماتی مدنظرتان است؟ آیا این مواضع از روند منفی مذاکرت نشان نمی دهد که بر خلاف ارزیابی و نگاه خوش بینانه شما آینده برجام چندان خوب نیست؟
اتفاقا این نکته شما موید تحلیل من است.
چطور؟
چون این منفی بافی ها عملا برنامه زیری اروپایی ها و آمریکا برای عقب نشینی ایران از خواسته های خود در فاز مقدماتی مذاکرت است که ما اکنون در آن به سر می بریم. یعنی اعضای تیم مذاکره کننده ۱+۴، دیپلماتهای آمریکایی و رسانههای غربی همسو با آنها سعی می کنند یک جریان سازی و منفی بافی علیه خواسته ها و مطالبات تیم مذاکره کننده ایرانی در سایه آن دو بسته پیشنهادی شکل دهند تا تیم مذاکره کننده ایران از خواسته های خود عقب نشینی کند و در ریل ۶ دور مذاکرات دولت حسن روحانی قرار گیرد. اینجاست که من معتقدم مذاکرات در دور هفتم و هشتم فعلا در فاز مقدماتی قرار دارد و طرفین سعی می کنند از هر ترفند و روشی برای واداشتن طرف مقابل به تعدیل انتظارات و مطالبات خود استفاده کنند. البته اقلیتی از رسانههای غربی هم وجود دارند که برداشت و ارزیابی کاملاً متفاوتی دارند و سعی دارند با یک رویکرد مثبت، مذاکرات را تحلیل کنند. با این حال واقعیت این است که بیشتر این دیپلمات ها که دیپلمات های انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی هستند همگام با رسانهها سعی در یک منفیبافی از روند مذاکرات دارند و سعی دارند اینگونه القا کنند که بسته های پیشنهادی تیم ایرانی است که روند مذاکرات را به هم زده است و اکنون دولت رئیسی به دنبال زیاده خواهی است و در نتیجه مذاکرات سازنده و رو به جلو نیست. در این بین دیپلمات ها با توییت، مصاحبه سخنرانی و ... سعی می کنند یک جریان سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای علیه مطالبات ایرانی داشته باشند تا در فاز مقدماتی، تیم مذاکره کننده ایرانی را محبور کنند که در مطالبات و درخواست های خود تجدید نظر کند. البته در این بین متاسفانه کُندی کار و تأخیر دولت رئیسی در آغاز مذاکرات هم بر این مسئله دامن زده است که غرب بتواند جنگ روانی خود را بهتر و موثرتر به پیش ببرد. با این وجود اقدام دیروز چهارشنبه دولت رئیسی مبنی بر توافق با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای سرویس و نصب دوربینهای جدید این آژانس در تسای کرج اقدام هوشمندانه بود تا جلوی جنگ روانی و هجمه علیه ایران را بگیرد.
ولی مسئله اینجاست که علاوه بر ایالات متحده و تروئیکای اروپا، تیم مذاکره کننده روسیه هم مواضعی مشابه با آنها گرفته است. در این بین میخائیل اولیانوف، نماینده دائم روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین، روز دوشنبه در مصاحبهای گفت: «یکی از موضوعات حساس مورد بحث در وین، موضوع سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم در سایت های هسته ای ایران است. ما با این سانتریفیوژها چه باید بکنیم؟ گزینه انتقال آنها به خارج و یا از بین بردن آنها وجود دارد. گزینه دیگر هم مهر و موم این سانتریفیوژها و انبار کردن آنها در ایران تحت ضمانت آژانس بین المللی انرژی اتمی است.» هر چند این اظهارنظر جنجالی مذاکرهکننده ارشد روس به بیانیه سه شنبه جاری سفارت این کشور در ایران پیرامون تحریف سخنان میخائیل اولیانوف منجر شده است، اما بیانیه سفارت روسیه، هم موید سخنان اولیانوف در خصوص تعیین تکلیف سانتریفیوژها بود و هم نشان داد که کسی نمی تواند منکر نزدیکی مواضع مسکو به آمریکا و تروئیکای اروپایی شود. به واقع اکنون نقش روسیه در مذاکرت چیست؟
به نظر من اولیانوف حرف عجیب و غیر منطقی نزد. چون به هر حال اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد توافقی در وین حاصل کند نهایتاً باید به برجام برگردد و اگر برجام احیا شود ایران به ازای لغو تحریمها باید تعهدات هستهای مندرج در توافق هستهای را مجددا عملیاتی کند. در برجام صراحتاً قید شده ایران، نه حق استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید به جز نسل اول را دارد و نه حق غنی سازی بالاتر از ۳.۶۷؛ همه اینها نشان میدهد که آقای اولیانوف به عنوان نماینده روسیه در مذاکرات مسائلی را مطرح کرده است که نهایتاً باید در مورد آنها توافقات صورت بگیرد. پس پیرو آنچه که آقای اولیانوف گفته است، هم سانتریفیوژها و هم مواد غنی شده بالاتر از حد مجاز در برجام یا باید از بین بروند یا باید به خارج از کشور فرستاده شوند یا باید در انبارهایی تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار بگیرد. غیر از این سه راه هیچ راه دیگری وجود ندارد. البته در خصوص سانتریفیوژهای نسل جدید و اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد من این پیشنهاد را دارم که سازمان انرژی اتمی با هماهنگی آژانس بینالمللی انرژی اتمی این مواد و سانتریفیوژها را در انبارهایی در داخل کشور نگه دارد تا بتواند به عنوان تضمین لغو تحریم ها و اجرای درست برجام از آنها استفاده کند. اگر برجام مطابق خواسته و نظر جمهوری اسلامی ایران پیش رفت و تحریمها لغو شد که هیچ، اما اگر بعد از انتخابات آمریکا و روی کار آمدن رئیس جمهور جدید مجددا شاهد بازی سیاسی اروپا و ایالات متحده بودیم ایران میتواند در کمترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه انسانی و تحقیقاتی دوباره به نقطه فعلی بازگردد.
پیرامون اقدام ایران برای غنی سازی ۹۰ درصد یا تولید اورانیوم فلزی در فردو نیز مشابه این مسئله وجود دارد؟
نکته اینجاست که علیرغم جریان سازی رسانهای و دیپلماتیک در غالب همان جنگ روانی به نظر میرسد در داخل کشور هم برخی از مسئولین با یک مصاحبه و یا یک توییت نسنجیده فضا را به سمتی میبرند که به تقویت جنگ روانی کمک میکند. چون کافی است که مقامی در کشور با یک مصاحبه و یا یک اظهار نظر نسنجیده در توئیتی یک شائبه ایجاد کند بعد از آن شاهد موج و سیلی از گزارشها، مصاحبهها، اظهارنظرها و تحلیل ها در خصوص همان یک مصاحبه و یک توییت مقام داخلی هستیم. پس اینجا نشان میدهد که دقت، شدت و حساسیت رسانهها و جریان دیپلماتیک آن طرف روی مواضع ایران به شدت بالاست. البته در خصوص غنی سازی ۹۰ درصد، هم سازمان انرژی اتمی و هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی آن را تکذیب کردند. با این وجود این احتمال را هم باید در نظر گرفت که مطرح شدن آن یک بلوف سیاسی از طرف تهران برای افزایش به طرف های غربی در فاز مقدماتی باشد.
اگرچه با آغاز دور جدید مذاکرات وین در دولت سید ابراهیم رئیسی دشمنان خونی برجام دیگر به دنبال سنگ اندازی و مانع تراشی نیستند و خبری از موشک پرانی شعار نویسی شده و گِرای موشکی به حوثی ها از طریق روزنامه کیهان برای هدف قرار دادن جده، ریاض، ابوظبی و ... نیست و اتفاقاً در یک نگاه عکس، همین دلواپسان به دنبال احیای مجدد برجام هستند، اما طبق برخی اخبار واصله به نظر میرسد ایران خود را برای پرتاب موشکی آماده می کند. در این رابطه خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده است که بر اساس تصاویر ماهوارهای شرکت «پلنت لبز» ایران خود را برای انجام یک پرتاب فضایی از پایگاه «امام خمینی» در سمنان آماده می کند. با وجود آنکه پرتاب فضایی متفاوت از موشک پرانی شعارنویسی شده است، اما به هر حال از نگاه اروپایی ها و آمریکا پرتاب فضاپیما همان پرتاب موشک است. ضمن اینکه به جای گِرای موشکی کیهان به حوثی ها برای حمله به امارات و عربستان، این بار روزنامه «Tehran Times» در مطلب دیروز چهارشنبه خود با عنوان «فقط یک حرکت اشتباه» (Just one wrong move) در خصوص اظهارات مقامات و برخی رسانههای اسرائیلی پیرامون احتمال گزینه عملیات نظامی علیه اهدافی در داخل ایران، اهداف مد نظر جمهوری اسلامی در خاک اسرائیل برای حمله موشکی را مشخص کرد. حال در این شرایط و وضعیت حساس و بغرنج آیا دولت سید ابراهیم رئیسی و جمهوری اسلامی ایران با این قبیل واکنش ها به دنبال چیست؟ آیا تهران اقدام به پرتاب فضاپیما خواهد کرد یا خیر؟
همانگونه که مسئله غنی سازی ۹۰ درصد و غنی سازی در فردو مطرح شده است، زمزمههایی در خصوص احتمال پرتاب فضاپیما از طرف جمهوری اسلامی ایران هم مطرح است. اما فعلا هیچ کدام از آنها به مرحله اجرا در نیامده است. اگر این اقدامات هم به مرحله اجرا در بیاید که من در این شرایط بسیار بعید می دانم با هدف پر کردن دست دیپلمات ها در مذاکرات وین است. بنابراین اگر پرتاب فضاپیما احتمالاً در دستور کار قرار بگیرد پیرو آنچه که شما عنوان داشتید به سبک دولت حسن روحانی صورت نخواهد گرفت. چون به نظر میرسد در آن دوران جریان های داخلی از اساس به دنبال بر هم زدن میز مذاکره بودند و پرتاب موشک شعارنویسی شده با نیت بر هم زدن میز مذاکره بود، اما اکنون احتمال پرتاب فضاپیما با هدف پر کردن دست دیپلماتها در مذاکرات وین است. خصوصا که شما اشاره کردید اکنون عمده مخالفان برجام در زمان دولت روحانی با احیای توافق هستهای موافق هستند.