با ازسرگیری گفت وگوها در وین برای نجات توافق هسته ای، آنچه پیش از این شاهد بودیم بار دیگر در حال تکرار است. امریکا درباره تحریم های فلج کننده هشدار می دهد، اسرائیل دم از جنگ می زند، اروپایی ها بیانیه منتشر می کنند، اعراب از حاشیه به تماشا نشسته اند و ایران نیز گفت وگوها را کش می دهد و روند غنی سازی اورانیوم را شتاب می بخشد.
تنها تفاوت موجود بین دور تازه گفت وگوها با مذاکرات گذشته در این است که چنین به نظر می رسد گفت وگوها با شکست روبه رو خواهد شد و سناریوهای مختلفی مطرح خواهد شد که به گفته دونالد ترامپ و مغز متفکر وی در خاورمیانه، بنیامین نتانیاهو، شامل جنگ و به احتمال بسیار ضعیف، تبدیل شدن ایران به قدرت هسته ای نیز می شود.
نباید فراموش کرد که این دونالد ترامپ بود که موجبات بی اعتبار شدن توافق هسته ای را فراهم آورد. وی بارها این توافق را پوسیده و فاجعه بار توصیف کرد و سرانجام به دلایل واهی، در سال 2018 از آن خارج شد. ترامپ به خروج از توافق هسته ای نیز اکتفا نکرد و تحریم های فلج کننده علیه ایران و هر کشوری که با تهران تجارت کند برقرار کرد و برجسته ترین ژنرال ایران یعنی قاسم سلیمانی را نیز ترور کرد. ایران که در تنگنا قرار گرفته بود خود را به آب و آتش زد و از همه مهمتر، غنی سازی اورانیوم را ازسرگرفت و آن را تا سطح عیار مورد نیاز برای ساخت جنگ افزار هسته ای پیش برد. جو بایدن نیز پس از روی کار آمدن نتوانست از روزنه کوچکی که برای کنار گذاشتن سیاست های ترامپ ایجاد شده بود بهره برداری کند و تلاش وی برای وادار ساختن ایران به بازگشت به توافق هسته ای با ادامه فشار حداکثری، نتیجه معکوس داد.
در ماه اوت، روحانی تندرو، ابراهیم رئیسی، به ریاست جمهوری انتخاب شد. امروزه، ایران بر این نکته پافشاری می کند که شرط بازگشت این کشور به توافق هسته ای، لغو همه تحریم هاست و پیش شرط های دیگری را نیز مطرح کرده است.
آمریکا نیز در مقابل از ایران می خواهد به وضعیت موجود پیشین در توافق هسته ای بازگردد و اورانیوم غنی شده با عیار بالا و سانتریفوژهای پیشرفته را کنار بگذارد تا واشنگتن نیز تحریم ها علیه این کشور را لغو کند. واشنگتن در ضمن بر این نکته پافشاری می کند که تحریم های غیرهسته ای را زمانی لغو خواهد کرد که ایران رفتار منطقه ای و بی ثبات کننده خود را تغییر دهد و توافق هسته ای جدیدی را امضا کند که بر اساس آن هرگز نتواند به جنگ افزار هسته ای دست یابد.
با توجه به عدم اعتماد شدید متقابل، بعید است که گفت وگوهای هسته ای به توافق بیانجامد و مناقشه هسته ای ایران را حل کند. به همین علت است که دولت بایدن به فکر اجرای برنامه موسوم به "برنامه ب" است که شامل فشارهای دیپلماتیک بیشتر و تحریم های شدیدتر است.
اما باید توجه داشت که این سیاست بارها اجرا شده و به شکست انجامیده است. اجرای این سیاست دستاورد مثبتی به همراه نخواهد داشت چون دولت آمریکا می داند که ایران در واکنش به چنین سیاستی، غنی سازی اورانیوم را تا عیار 90 درصد که لازمه ساخت بمب هسته ای است، غنی سازی خواهد کرد. نکته دیگر اینکه دولت تندرو در ایران به خود افتخار می کند که توانسته است با اقتصاد مقاومتی در برابر امپریالسم آمریکا پایداری کند.
اگر آمریکا بی احتیاطی کند ناگزیر خواهد شد به تنهایی در برابر ایران قد علم کند چون روسیه و چین حاضر نخواهند شد در تحریم های اقتصادی ایران از واشنگتن پیروی کنند. بعید است که اروپایی ها نیز بدون اطمینان یافتن از سرانجام سیاست آمریکا در قبال ایران با این کشور علیه ایران همراه شوند.
به همین علت است که آمریکا به تازگی هشدار داده که همه گزینه ها روی میز است اما واشنگتن این شعار را قبلا در مورد طالبان در افغانستان نیز داده بود و دیدیم که سرانجام چه شد. آمریکا پیش از این، این گونه شعارها در برخورد با اوکراین، تایوان، ونزوئلا، سوریه، کره شمالی و کشورهای دیگر نیز سر داده است.
برخی از گزارش ها حاکی است که دولت بایدن جنگ علیه ایران را برون سپاری کرده و این ماموریت را به اسرائیل واگذار کرده و به تنها قدرت هسته ای منطقه چراغ سبز داده است تا به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند، رویدادی که به جنگ تمام عیار در منطقه تبدیل خواهد شد.
البته آمریکا پیش از این در خاورمیانه اشتباهات احمقانه متعددی مرتکب شده است اما تصور نمی کنم به اتخاذ چنین تصمیم تازه ای از سوی آمریکا در این منطقه نزدیک باشیم. نه ایران و نه آمریکا خواستار تشدید مناقشه نیستند. سیاست کلی بایدن دست برداشتن آمریکا از درگیری های نظامی در منطقه است، و نه فرو رفتن دوباره در باتلاقی هوکناک تر از جنگ با عراق.
نکته دیگر اینکه مقامات ارشد ایران با وجود لحن تندی که دارند، مواظب هستند با آمریکا وارد درگیری نظامی نشوند چون می دانند که چنین جنگی، جمهوری اسلامی را فلج و نظام را تضعیف و به موقعیت منطقه ای این کشور آسیب وارد خواهد آورد.
با توجه به چنین مسائلی است که امریکا تلاش خواهد کرد در گفت وگوهای وین، برای مساله هسته ای ایران راه حل دیپلماتیک پیدا کند و به خوبی می داند که ایران تلاش خواهد کرد برای تداوم تشدید فعالیت های هسته ای خود، مذاکرات را تا آنجا که ممکن است به درازا بکشاند و تا زمانی که تحریم ها لغو نشده اند، از گفت وگوی مستقیم با آمریکا خودداری کند.
باید دانست که بین گفت وگوهای هسته ای 2015 و 2021 وین تفاوت های بنیادین وجود دارد. این احتمال وجود دارد که ایران دیگر برای تقویت موضوع خود در گفت وگوها به تشدید روند غنی سازی ادامه ندهد، یعنی همان کاری که در آستانه توافق هسته ای 2015 انجام داد، اما تلاش کند که به کشور هسته ای پنهان یا خاموش تبدیل شود.
باید توجه داشت که کشور هسته ای پنهان، قدرت هسته ای به شمار نمی آید اما کشوری است که دانش و منابع لازم را برای تبدیل شدن به قدرت هسته ای در اختیار دارد، درست همانند ژاپن که عضو ان پی تی نیز هست و درست بر خلاف اسرائیل که قدرت هسته ای است و عضو ان پی تی، نیست.
واقعیت این است که ایران همواره تلاش کرده است تا شبیه ژاپن شود و همیشه از این بابت ناراحت بوده اند که چرا ژاپن می تواند قدرت بالقوه هسته ای باشد و در ان پی تی هم عضویت داشته باشد و در صحنه بین المللی با هیچ مشکلی روبه رو نباشد اما ایران نتواند چنین موقعیتی داشته باشد.
ایران ترجیح می دهد همانند ژاپن قدرت هسته ای خاموش یا بالقوه باشد و نه همچون هند، پاکستان و اسرائیل که به جنگ افزار هسته ای مجهز هستند. چنین رویکردی با سیاست دولت ایران که ساختن بمب هسته ای را غیراخلاقی می داند هماهنگ و واقع بینانه تر است تا ساخت جنگ افزار خسته ای.
اما چنانچه راه حل سیاسی جدی برای مناقشه ایران و آمریکا بر سر مسائل هسته ای پیدا نشود، ممکن است ایران با آمریکا یا اسرائیل درگیری نظامی پیدا کند. اما به باور من این درگیری در آینده نزدیک روی نخواهد داد و در این فاصله اعراب، یعنی مردم عراق، سوریه، لبنان و یمن هستند که بهای جنگ سرد منطقه ای را خواهند پرداخت هر چند آنها خواستار خاورمیانه عاری از جنگ افزار هسته ای هستند.
منبع: الجزیره / تحریریه دیپلماسی ایرانی