بر پایه گزارش تازه مرکز آمار ترکیه که در رسانههای این کشور (https://www.milliyet.com.tr/emlak/turkiyede-eylulde-147-bin-143-konut-satildi-6618376) نیز بازتاب داشت، ایرانیان تنها در ماه سپتامبر امسال با خرید ۱۳۲۳ خانه در این کشور، رکورد شکنی کردهاند. دلیل اصلی، طرح صیانت از فضای مجازی بود که جستجوی کلیدواژههای مرتبط با «خرید خانه در ترکیه» در اینترنت را ۷۰۰٪ افزایش داد.
در سالهایی که ساکن ترکیه بودم، بسیاری از آشنایان بهطور مرتب درباره خرید خانه در این کشور از من راهنمایی میخواستند. معمولا برایشان توضیح میدادم که سرمایهگذاری و زندگی در میهن خود آدم، هم آرامش روانی بیشتری در پی دارد و هم امنیت اقتصادی – اجتماعی بیشتری. اما از اواخر سال ۱۳۹۶ این درخواستها بسیار بیشتر شد. از این دوره به بعد واقعا نمیدانستم با چه استدلالی آنان را متقاعد کنم که در ایران بمانند؛ تورم و شرایط اقتصادی؟ محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی؟ محیط زیست رو به ویرانی؟ گستردهتر شدن نظارت استصوابی؟ تنها به آنان چند نکته را گوشزد میکردم:
۱- ترکیه برای سرمایهگذاری در حوزه ملک و خانه، نسبت به ایران حرفی برای گفتن ندارد. برای نمونه در پنج سال گذشته بهای خانه در ترکیه رشدی حدود ۲۷درصدی داشته که اگر مالیات ملکی فراوان که در ترکیه دریافت میشود و کاهش ارزش لیر در این دوره را در نظر بگیریم، زیان کردهاند. در حالیکه در همین بازه زمانی ارزش ملک در ایران گاهی تا ۱۰ برابر شده. البته این مزیت نیست و به پویا نبودن اقتصادمان برمیگردد که جایی دیگر برای سرمایهگذاری نداریم؛ اما در ترکیه در صنعت پارچه، پوشاک، مبل، صنایع غذایی، گلخانه و میوه، شکلات، درهای ضدسرقت و... سرمایهگذاری میکنند.
۲- اما اگر هدف از خرید خانه در ترکیه، زندگی کردن در آنجا باشد، باید دقت کرد که هزینه زندگی در این کشور دستکم سه برابر ایران است (بهطور تقریبی بنزین ۹ برابر، مترو و اتوبوس واحد ۴ برابر، خوراک ۳ برابر، گاز خانگی بیش از ۱۰ برابر و...). بنابراین با درآمد ایران نمیتوان در ترکیه زندگی کرد و یافتن شغل در ترکیه هم محدودیتهای خاص خود را دارد.
۳- ترکیه کشور خوبی برای زندگی است. دستکم نسبت به ایران شرایط بسیار بهتری دارد؛ چه در زمینه اقتصادی، چه فرهنگی و اجتماعی و چه زیستمحیطی. اما این شرایط برای خود شهروندان ترکیه است و لزوما شهروندان کشورهای دیگر همیشه نمیتوانند از چنین مزایایی استفاده کنند. چرا؟
۴- تجربه تاریخی، بهویژه در یک سده گذشته نشان داده که ترکیهایها در بزنگاههای تاریخی، حتی به اقلیتهای خودشان هم رحم نمیکنند؛ چه رسد به شهروندان دیگر کشورها. نسلکشی ارامنه این کشور در سال ۱۹۱۵، کشتار هدفمند کردها از دهه ۱۹۲۰ تاکنون، کشتار یونانیها که ساکنان اصلی مناطق غربی و استانبول بودند در دهه ۱۹۵۰، کشتارهای معروف به «فاعل مجهول» علیه علویهای این کشور (و البته روشنفکران و کردها) در دهه ۱۹۹۰، نمونههایی برجسته از این رفتارهاست. ویژگی مشترک همه اینها، برنامهریزی و هدایتشان از سوی نیروهای امنیتی ترکیه بود. برای نمونه، کتاب «استانبول، خاطرات و شهر» نوشته اورهان پاموک را بخوانید تا دریابید چگونه نیروهای امنیتی مردم را تحریک میکردند تا به یونانیهای ساکن اطراف خیابان استقلال استانبول یورش برند، خانهها و مغازههایشان را غارت کنند و سپس به آتش بکشند، به زنان و کودکانشان تجاوز کنند و بسیاری از مردانشان را بکشند.
سرگذشت پناهندگان سوری در ترکیه، نمونهای دیگر است. ترکیه در جنگ داخلی سوریه دخالت مستقیم داشت و از اصلیترین عاملان ویرانی این کشور بود. بنابراین بسیاری از سوریها به ترکیه پناهنده شدند و ترکیه با بازی با کارت این پناهندگان، فشار زیادی هم به دولت سوریه وارد میکند و هم به اتحادیه اروپا برای دریافت کمکهای میلیارد دلاری. اما بارها ترکیهایها با کمترین بهانه به کمپها یا محلههای سورینشین حمله کرده اند و جنایتهای زیادی علیه آنان مرتکب شدهاند. بسیاری از این یورشها در حالی رخ میدهد که پلیس در آنجا حاضر و نظارهگر است.
با این اوصاف، اگرچه ترکیهایها دست کم فعلا برخوردشان با گردشگران و ساکنان ایرانی کشورشان خوب و محترمانه است (در زمان زندگی دانشجویی در ترکیه تقریبا برخورد منفی از سوی آنان ندیدم)، اما چنانچه اختلافات میان دو کشور بالا بگیرد، و یا ترکیهایها احساس کنند ایرانیان مشاغل آنان را تصاحب کردهاند (یکی از دلایل حملهشان به سوریها) و یا اوضاع اقتصادی ترکیه بد شود و چشم طمع به سرمایههای ایرانیان بدوزد (از دلایل یورش به شهروندان یونانی ترکیه در دهه ۱۹۵۰)، این امکان وجود دارد که همان بلاها به سر ایرانیان ساکن ترکیه بیاید. منبع: دیپلماسی ایرانی، امیر هاشمی مقدم