اجتماعات اندكی وجود دارند كه مساله و مشكل اقتصادی نداشته باشند، یا اقتصاد مساله اول آنان نباشد. البته مسائل و مشكلات اقتصادی به سرعت به موضوعات اجتماعی و سیاسی نیز تبدیل میشود. چرا كه عموما راهحلهای اقتصاد را باید در سیاست جستوجو كرد. از این رو بد نیست كه وضعیت اقتصاد ایران را طی چند دهه اخیر و ترجیحا از ابتدای دهه ۱۳۷۰ كه با پایان جنگ آغاز میشود مرور كنیم. اهمیت این مرور از آنجاست كه طول مدت ۳ دهه با چهار دولت و نیز اتفاقات مهم سیاسی و سیاست خارجی مواجه بودهایم در نتیجه میتوانیم به خوبی تفاوتها را بفهمیم. گرچه فراتر از این تفاوتها وجه اشتراك همه این دولتها نیز واقعیتی انكارناپذیر است. شاید در بلندمدت این اشتراكات كه محصول كلی ساختار سیاسی است مهمتر از تفاوتها باشد. همچنین اخیرا روزنامه كیهان نوشته است كه: مشكلات اقتصادی، نتیجه ۸ سال حاكمیت اصلاحطلبان است. بد نیست این ادعای كیهان نیز آزمون شود. در این گزارش چندین شاخص كلان اقتصادی را در این دوره زمانی با یكدیگر مرور میكنیم.
۱- تورم اگر آغاز دوره مورد بررسی را سال ۱۳۶۰ و پایان آن را ۱۴۰۰ بدانیم و دورههای پنجگانه را به ترتیب، جنگ و انقلاب، سازندگی، اصلاحات، اصولگرایان و اعتدال بنامیم در این صورت شاخص تورم طی این دورههای پنجگانه به شرح زیر افزایش یافته است. افزایش قیمتها در دورههای پنجگانه
در مجموع طی ۴۰ سال یعنی از ابتدای سال ۱۳۶۰ تا ابتدای ۱۴۰۰ شاخص قیمتها حدود ۱۳۲۶ برابر شده است. و در تمامی ۵ دوره كمابیش این افزایش قیمتها شدید بوده. از 9/5 برابر شدن قیمتها در دوره آقای هاشمی كه بیشترین بود تا 2/3 برابر شدن در دوره خاتمی كه كمترین بود. اگر متوسط نرخ تورم سالانه را در هر كدام از ۸ سال این ۵ دوره حساب كنیم، كمترین آن در دوره خاتمی با حدود ۱۶ درصد، سپس احمدینژاد ۱۸ درصد و بعد دوره مهندس موسوی ۲۰ درصد، روحانی ۲۲ درصد و هاشمی ۲۵ درصد است. (توجه: اینكه سال آغاز و پایان دولت را كدام بنامیم این اعداد قدری متفاوت میشود ولی در نهایت رتبهبندیها به همین صورت است.) این ارقام نشان میدهد بهرغم وجود تفاوت میان عملكرد دولتها و شرایط عمومی و بیرونی گوناگون برای این دولتها، وجود تورم دو رقمی ویژگی مشترك همه این دولتها بوده است و تا حل نشدن این معضل نمیتوان چشمانداز امیدبخشی برای اقتصاد ایران تصویر كرد. درباره تبعات اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی تورم میتوان كتابها نوشت. بخش مهمی از مشكلات و رفتارهای ناپسند اجتماعی و اخلاقی در ایران دقیقا ریشه در تورمهای دو رقمی دارند.
2- تولید و سرمایهگذاری بخشی از اطلاعات و دادههای مربوط به این قسمت گزارش، از مقاله آقای دكتر آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت كه ماه گذشته در همایش بانكداری اسلامی ارایه كرد، تقدیم میگردد. این گزارش در برخی از موارد نیز مقایسه با تحولات سایر كشورها است كه تصویر دقیقتری از وضعیت ایران ارایه میكند. در این گزارش میان تولید ناخالص داخلی ایران با كشورهای عربستان، تركیه و امارات متحده مقایسهشده در 30 سال گذشته تفاوتها بسیار زیاد شده است. در حالی كه تولید داخلی ایران (به قیمت ثابت ۲۰۱۰) در سال ۱۳۷۰ حدود دویست میلیارد دلار در سال بوده، عربستان اندكی بیشتر و تركیه نیز ۷۰ درصد بیش از ایران بوده است. این وضعیت تا سال ۲۰۰۵ یعنی پایان دوره خاتمی به سود ایران است، به عبارت دیگر ایران و عربستان نزدیك یكدیگرند و به حدود ۴۰۰ میلیارد دلار میرسند و تركیه نیز حدود ۶۰۰ میلیارد دلار میرسد. فاجعه از دوره احمدینژاد آغاز میشود. اكنون ما در بهترین حالت به همان ۴۰۰ میلیارد دلار قبلی بازگشتهایم، ولی كشورهای دیگر به رشد شتابان خود ادامه دادهاند. برای فهم بهتر این تحولات دو نمودار درآمد سرانه كشور و سهم آن در اقتصاد جهانی را به تصویر میكشیم تا روند وضعیت ایران در دورههای دولتهای گوناگون بهتر درك شود.
همانطوركه دیده میشود از ابتدای دولت اصلاحات درآمد سرانه ایران با شیب خوب و به نسبت پایداری رو به رشد بود. از سال ۸۶ دچار نزول شد و این روند كاهشی از سال ۹۰ به پدیدهای پایدار تبدیل و تا سال گذشته ۳۴ درصد نسبت به سال ۸۶ كمتر شده است. این حد از سقوط سرانه درآمد ملی طی ۱۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۳۸۶ تاكنون كه به بیش از ۳۴- درصد رسیده است، بسیار قابل تامل است. البته این كاهش فقط معلول تفاوت دولتها نیست، بلكه تحریم و ویژگی كلی حاكم بر اقتصاد كشور هم نقش تعیینكننده دارد.
این نمودار بهخوبی نشان میدهد كه سهم ایران از كل اقتصاد جهان در دوره جنگ و مهندس موسوی كاهش شدیدی را تجربه كرد. در دوره هاشمی ابتدا افزایشی ولی دوباره كاهشی شد و در نهایت تغییر چندانی نكرد در دوره خاتمی در مجموع افزایشی با ثبات بود و روند كاهشی از سال ۹۰ آغاز و همچنان ادامه دارد. سهم ما از اقتصاد جهانی در این ۴۰ سال حدود ۶۰ درصد وزن خود را از دست داده است.
این نمودار نیز نشان میدهد كه چگونه در دوره اصولگرایان دچار عقبافتادگی اقتصادی نسبت به كشورهای همسایه خود شدهایم.
این نمودار نشان میدهد كه روند اقتصاد ایران در دوره هاشمی و خاتمی كمابیش مشابه دیگر اقتصادهای نوظهور است ولی با آمدن دولت اصولگرای احمدینژاد روند رشد اقتصادی ایران كند شدو بهشدت از آنان عقب افتاد. برای فهم علل كاهش ظرفیتهای رشد اقتصاد ایران باید به عوامل موثر بر رشد اقتصادی پرداخت كه در ایران برخلاف همه كشورها، سهم افزایش بهرهوری در رشد ۵۰ سال گذشته صفر و سهم كیفیت نیروی كار نیز بسیار اندك بوده است و مهمترین نقش را سهم سرمایه ثابت داشته كه آن نیز تحت تاثیر درآمدهای نفتی به شدت ناپایدار بوده است. و در سالهای اخیر این مقدار به حدی كاهش یافته كه حتی جبران استهلاك سالانه را نیز نمیكند!
این نمودار نشان میدهد كه عامل بهرهوری در درازمدت سهمی در رشد اقتصادی ایران نداشته است در حالی كه همه كشورها از این نظر موفق بودهاند. این وضعیت عموما محصول نظام قیمتگذاری و فقدان امنیت سرمایهگذاری، بیثباتی سیاستها و پایین بودن شاخصهای كسبوكار دولتی بودن بنگاههای اقتصادی است كه ناشی از كلیت ساختار رسمی ایران است.
این نمودار نشان میدهد كه عامل بهرهوری در درازمدت سهمی در رشد اقتصادی ایران نداشته است در حالی كه همه كشورها از این نظر موفق بودهاند. این وضعیت عموما محصول نظام قیمتگذاری و فقدان امنیت سرمایهگذاری بیثباتی سیاستها و پایین بودن شاخصهای كسب و كار دولتی بودن بنگاههای اقتصادی است كه ناشی از كلیت ساختار رسمی ایران است.
۳- اشتغال یكی از مهمترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی، وضعیت اشتغال است. تفاوت عملكرد دولتها در این زمینه در چند دهه گذشته بسیار زیاد است.
چرا آمار اشتغال مهم است؟ در اهمیت اشتغال همین بس كه گفته شود در اقتصادهای پیشرفته به صورت ماهانه و فصلی تعداد شاغلان را اندازه گرفته و اعلام میكنند. آمار اشتغال یك دماسنج اقتصادی و اجتماعی نیز هست. شغل بخش مهمی از هویت افراد است. اگر دقت كنیم بهترین دوره رواج اشتغال با فاصله بسیار در زمان اصلاحات است و بدترین و شاید بهتر است بگوییم فاجعهبارترین دوره، در زمان اصولگرایان و احمدینژاد است كه تقریبا رشد اشتغال صفر بوده است. یعنی تعداد شغلهای از میان رفته با شغلهای ایجاد شده، تقریبا برابر بوده است. این وضعیت نه تنها موجب بحران اقتصادی یا نتیجه چنین بحرانی است، بلكه عوارض بسیار زیاد اجتماعی نیز محصول آن خواهد بود. برای نابودی اخلاقی یك جامعه تورم بالا كفایت میكند چه رسد به اینكه توقف اشتغال و رشد اقتصادی و تخریب محیط زیست هم اضافه شود. اهمیت این مساله در جای دیگری نیز هست. ایران از اواسط دهه هشتاد وارد پنجره جمعیتی شد. یعنی سهم جمعیت در مقطع گروههای سنی فعال (۱۵ تا ۶۴ سال) نسبت به كودكان و سالمندان به بیش از ۷۰ درصد میرسد. ویژگی این وضعیت این است كه عرضه نیروی كار فراوان است، همچنین نسبت پسانداز بیش از هزینه میشود و سرمایههای انسانی بالا میرود. در چنین شرایطی باید از طریق افزایش اشتغال از این موقعیت ویژه بهره برد. ولی یك نكته مهم است اگر از این پنجره استفاده نشود پس از گذشت چند سال كه این مدت در جوامع گوناگون متغیر است، این پنجره برای همیشه بسته خواهد شد و دیگر نمیتوان ازاین فرصت برای متحول كردن اقتصاد استفاده كرد. نكته جالب اینكه از آغاز باز شدن این پنجره در ایران كه مصادف با دوره احمدینژاد بود، به جای آنكه رشد اقتصادی و روند اشتغال افزایشی شود، به سوی صفر حركت كرد. این بزرگترین فاجعه عملكرد اصولگرایان در اقتصاد كشور بوده است.
4- فقر یكی از مهمترین شعارهایی كه در 42 سال گذشته و پیش از آن نیز داده میشد رفع فقر بود. اكنون و پس از گذشت این مدت امكان مناسبی برای ارزیابی میزان تحقق این شعار در كلیت حكومت و نیز ادوار و دولتهای گوناگون آن فراهم است. نمودارهای زیر از آخرین گزارش تهیه شده درباره فقر به وسیله دكتر صالحی اصفهانی از اقتصاددانان معتبر ایرانی انتخاب شده است.
همانطوركه نمودار نشان میدهد در طول جنگ نرخ فقر بالا رفت از ابتدای دوره آقای هاشمی شروع به كاهش كرد. البته این كاهش مستمر نبود و فراز و فرود داشت. در دوره اصلاحات كاهش آن با شیبی مناسب و بهطور مستمر ادامه یافت و حتی در شهرها به نرخ قابل توجه و اندك 5 درصد هم رسید و اگر همان مسیر ادامه مییافت فقر در ابتدای دهه 90 از كشور رخت بربسته بود. متاسفانه كاهش نرخ فقر در دوره احمدینژاد متوقف و حتی در مواردی افزایش یافت. پس از تحریم اخیر روند افزایشی آن آغاز شده و دوباره سیر صعودی یافته است.
سیر تحول طبقات درآمدی در دو دهه گذشته روشن است كه در دوره اصلاحات فراوانی افراد طبقه متوسط افزایشی و طبقه فقیر كاهشی بود. اتفاقی كه در دهه گذشته و به ویژه از دوره اصولگرایی روند معكوسی را طی كرده است.
نتیجهگیری چند دهه است كه با نرخ دو رقمی تورم مواجه و از یك رشد پایدار طولانی مدت محروم بودهایم. همچنین سهم ما از اقتصاد جهانی بهشدت كاهش یافته است. این بدان معنا است كه دیگران در حال سبقت از ما و قدرتمندتر شدن هستند. چرا چنین شدهایم، اول اینكه مسائلی جز پیشرفت و توسعه اقتصادی در اولویت سیاستگذاریها قرار گرفته است در نتیجه افرادی متولی اداره امور میشوند كه فاقد درك و تواناییهای لازم برای تحقق رشد اقتصادی هستند. نكته مهم اینكه ایران در بالابردن سرمایه انسانی خوب عمل كرده است ولی در استفاده از این سرمایه انسانی بهشدت ناكارآمد بوده و میل آنان را به مهاجرت تقویت كرده است. شرایط را برای توسعه فراهم نمیكنیم، روابط خارجی ما در تنش دایمی است. بزرگترین ضربه را تحریمها به مردم تحمیل كردهاند. تمامی شواهد و نمودارهای اقتصادی این را گواهی میدهند. پس از آن تعارضات مهم ساختار سیاسی و اقتصادی كه موجب شد بیش از چهار دهه دچار تورم دو رقمی و ویرانگر شویم. در مرحله بعد ذهنیتهای غیر علمی و غیر عقلایی به ویژه در دوران اصولگرایان ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، كه سبب ویرانی شدید اقتصاد و اختلال در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شد، و در پایان هم فساد را بهشدت تعمیق بخشید، ناكارآمدیها را فراگیر كرد، اشتغال را نابود و درآمدهای فراوان ارزی را تلف كرد. تلف به معنای دقیق كلمه؛ زیرا بخش زیادی از این درآمدها نه فقط میل بلكه حیف شد و در نتیجه فقر را نه تنها كاهش ندادند كه افزایش دادند در حالی كه بیشترین درآمدهای ارزی تاریخ ایران نصیب آنان شده بود. از سوی دیگر شاخصهای كسب و كار در ایران بسیار پایین است. كافی است به دو دهه گذشته نگاه كنیم كه چگونه رتبه ایران در آزادی اقتصادی از ۸۲ به ۱۶۰ نزول كرده است. اینها در كنار دولتی بودن اقتصاد و ضعف سیاستگذاری و حاكمیت قانون اهم عواملی است كه ما را به وضعیت كنونی رسانده است. این وضعیت متغیرهای كلان اقتصاد ما در 4 دهه گذشته است. شاید به برخی از موارد جزیی نگاه كنیم دستاوردهای قابل ملاحظهای دیده شود ولی اقتصاد را با متغیرهای كلان آنكه در اینجا بحث شد داوری میكنند و نه با موضوعات كوچك و فرعی. هر پیشرفت جزیی باید در امور كلی خود را بازتاب دهد. بدون تردید و با فاصله زیاد دولت اصلاحات موفقتر از همه دولتهای دیگر بوده است و در نقطه مقابل نیز دولت اصولگرایان كارنامه منفیتری از بقیه داشته است. به ویژه هنگامی كه به درآمدهای ارزی این دولتها نگاه كنیم این كارنامه منفی، بارزتر میشود. اگر دوستان اصولگرا نقدی بر این گزارش داشته باشند آماده استفاده از آن هستیم. علیرغم این امیدواریم كه دولت جدید اصولگرایان راه شكست خورده دولت قبلی را طی نكند كه پایان آن روشن است كه تاریك است. منبع: اعتماد