سیدابراهیم رییسی رییس دولت سیزدهم در همه روزهایی که پسوپیش از مراسم تحلیف در مقام رییسجمهور منتخب و رییسجمهور رسمی درباره مسائل اقتصادی سخنان پرشمار و گزارههای پرتعدادی بر زبان آورده است یک نکته مثبت و نقطه مشترک دارند:
همه حرفهای او خوب است. رییسی یک روز میگوید خط قرمز دولت سیزدهم معیشت شهروندان است، روزی میگوید مهار تورم خط قرمز دولت سیزدهم است، روزی دستور میدهد باید نرخ ارز مهار شود و روزی دیگر از توسعه صادرات میگوید و دیروز هم بار دیگر گفته است اولویت دولت تولید است و با رشد تولید اقتصاد به گشایش میرسد. به نظر میرسد این حرفهای رییسجمهور از شدت تکرار و از سوی دیگر از ناتصمیمی در سیاستگذاریهای کلان مالی، ارزی و پولی با شتاب به سوی بیفایده شدن پیش خواهند رفت. پیش از این در همین ستون به آقای رییسی یادآور شدیم باید کمتر به اقتصاد دستور بدهد چون اقتصاد از اراده و آرزوی او بیرون است و قانون خودش را اعمال میکند. حالا با افزایش قیمت دلار باید آقای رییسی حساب دستش بیاید و توجه عمیق داشته باشد که اقتصاد ایران یک کل واحد تضعیف شده و مسائل حل ناشده درهمتنیدهای است که برای بهبود آن و یا زنده نگه داشتنش باید از جایی شروع کرد. به نظر اکثریت اقتصاددانان ایرانی از هر نحله و اندیشه متمرکز شدن روی مساله و سیاستگذاری روی بودجه و رفع کسری بودجه و رساندن آن به تعادل واقعی مهمترین وظیفه دولت سیزدهم است. دولت سیزدهم باید توجه داشته باشد اگر این مساله حل نشود نمیتواند تولید را رونق دهد، تورم را مهار کند، معیشت شهروندان را از گرداب سفرههای کوچکشده نجات دهد، صادرات داشته باشد و سرمایههای تازه از داخل و خارج جذب کند. اصلاحات اقتصادی در همه کشورهای دنیا با درد و رنج همراه بوده است. این درد و رنج میتواند از جیب و سفره شهروندان تامین شود یا از کاهش خواستههای سیاسی ادارهکنندگان کشور. در هر صورت دولت سیزدهم با توجه به ترکیب هزینههای بودجه دولت که کاهش دادن آن پیامدهای ناشناس دارد یک راه در پیش دارد و آن افزایش درآمد واقعی برای کشور است. دولت باید راههای درآمدزایی دولت و مردم را باز کند تا بودجه به تعادل برسد و این البته کار آسانی نیست و سختی سیاسی لازم دارد. عبور از برخی خواستههای سیاسی برای مدیران درد دارد و باید این درد را بر دوش بکشند. شهروندان ایرانی دیگر نیرویی برای درد کشیدن ندارند.