مفهوم شفافیت با وجود سادگی، پیچیدگیهایی دارد که درک و اجراکردن آن را دشوار میکند اما باید بدانیم که شفافیت به معنی ارائه حق اطلاعاتی است. به بیان سادهتر اطلاعاتی که باید، در زمانی که باید، در قالبی که باید، با کیفیتی که باید و در محلی که باید به مخاطبی که مورد نظر است، ارائه شوند؛ بنابراین وقتی همه این شروط فراهم شوند، شفافیت نیز حاصل شده است و اگر کمتر یا بیشتر از آن صورت بگیرد با «عدم شفافیت» روبهرو شدهایم؛ در نتیجه شفافیت الزاما به معنای ارائه همه اطلاعات به همه افراد نیست. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که شفافیت به دقت شناخته نمیشود، مگر در مصادیق متنوع و متعدد آن. کلیگویی در شفافیت (مانند کلیگویی در سایر موضوعات) بسیار مخرب و مایه فساد است؛ بنابراین کسی که مایل به شناخت دقیق شفافیت است، باید بهطور دقیق و گستردهای در مصادیق آن مطالعه عمیق داشته باشد. البته که معنای شفافیت در طول سالها (بهویژه در دهه گذشته) دچار تغییرات جدی شده است و این تغییرات عمدتا ناشی از تحولات مهم در عرصههای فناوری و اجتماعی بوده است اما ناگفته پیداست که با استمرار این تحولات، معنای شفافیت نیز تکامل مییابد. برای نمونه در گذشته «دسترسی به اطلاعات» مترادف شفافیت بود، اما امروزه تنها «استفادهپذیری اطلاعات» (با تعریف و دقتهای حقوقی و فنی زیادی) مصداق آن است. همچنین باید در نظر بگیریم که شفافیت حل هیچ مسئلهای نیست، اما زیرساخت حل انبوهی از مسائل است. شفافیت به تنهایی فایدهای ندارد، اما میتواند در مقدمه بسیاری از اقدامات و سیاستها در حل مسائل ملی جای بگیرد؛ بنابراین نگاه به شفافیت باید اساسی، زیرساختی و دارای اولویت باشد. انبوهی از مفاهیم وابسته به شفافیت هستند که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: مشارکت (مردمی) و همکاری (بیندستگاهی)، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، مبارزه با فساد، افزایش بهینگی و کارآمدی، ارتقای اعتماد و سرمایه اجتماعی. شاید برای بسیاری از افراد این سؤال به وجود بیاید که اصلا «شفافیت» چه منافعی برای کشور دارد و احتمالا نداشتن پاسخ مناسب برای این سؤال بوده است که باعث شده برخی از ایجاد شفافیت در مجموعه خود سر باز بزنند. بدون تردید ریشه اصلی مفاسد و مشکلاتی که امروزه در کشور وجود دارد، نبود شفافیت است. این مفاسد و مشکلات ریشه در فقدان زیرساختهایی دارند که شفافیت راهکار تحقق آنهاست. شفافیت امکان بروز جرم را کاهش و احتمال کشف آن را افزایش میدهد و به این ترتیب سبب کاهش ارتکاب جرم میشود. از یاد نبریم که شفافیت استدلال را به جای لفاظی مینشاند، چراکه شفافیت توجهات را به عمق معانی، کیفیت استدلالها و گستردگی شواهد و مدارک جلب کرده و زمینه تقبیح پرگویی و بیهودهگویی، لفاظی و سفسطه را هم فراهم میکند. در دنیای امروز فناوریهای نوین (بهویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات) نقش مهمی در تحقق شفافیت دارند. عمده کاربرد این فناوریها را میتوان در توان فناوری در توزیع گسترده اطلاعات (دسترسی و عمق)، برطرفکردن موانع زمانی و مکانی و توان آن در گردآوری و نظمبخشی به نظرات و مشارکتهای عموم مخاطبان دانست. در همین راستا نیز وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در 20ماه اخیر با استفاده از همین فناوریها اقدام به راهاندازی سامانههای شفافیت کرده است. در این سامانهها تمامی مشخصات اعضای هیئتمدیره شرکتهای زیرمجموعه صندوقها مشخص شده و عموم مردم قادر به اطلاعیافتن از آن هستند.یکی دیگر از مهمترین منفعتهای شفافیت این است که شفافیت، سبب شناسایی قوانین متعارض، مشخصشدن محل تعارضات و اختلافات، ایجاد بستر همفکری و هماهنگی بین بخشی و در نتیجه وفاق و همکاری در حل مسائل میشود.البته که در مسیر شفافیت ریسکها و آسیبهایی نیز وجود دارد که میتواند این مسئله را با شکست مواجه کند. «کلیگویی» یکی از این آسیبهاست، چراکه شفافیت باید در مصادیق و تنوع آن و با دقت زیاد فهمیده شود، بدون شک فهم کلی از شفافیت، اگر مشکل جدیدی ایجاد نکند، گره از کاری هم باز نخواهد کرد! همچنین بسیار دیده میشود وقتی اطلاعاتی (که حق مردم است) در اختیار دستگاههای موجود است، مسئولین آن «وجود اطلاعات» را «شفافیت» میدانند. برخی از مصادیق روز این تصور عبارتاند از: «وجود اطلاعات برای نظارت صرفا در اختیار دستگاهها» و «وجود مشروح مذاکرات در اختیار نمایندگان (مجلس)». این در حالی است که «ارائه اطلاعات به خود» به هیچ عنوان نمیتواند به معنای شفافیت باشد.
«افشاگری به جای شفافیت» نیز از دیگر سوءبرداشتها از این مقوله است. گاهی دیده میشود که «افشاگری» و کشف جرم را شفافیت نامگذاری میکنند. هرچند افشاگری یکی از مهمترین مفاهیم مکمل شفافیت و از این مفهوم جدا و بهخوبی متمایز است. شفافیت در مقام پیشگیری از فساد (پیشینی) است و افشاگری در مقام کشف متخلف (پسینی). چنانچه شفافیت بهعنوان یک مسئله اساسی و مهم در دستور کار همه مسئولان قرار بگیرد، بدون شک از آن میتوان بهعنوان راهحل بسیاری از مسائل استفاده کرد و نتایج بهتری را نیز به دست آورد؛ برای مثال چنانچه مسئله و مشکل راندمان (کارآمدی) پایین کارمندان دولتی باشد، اصولا راهحلهای سنتی تشویق و تنبیه یا ارزیابی کارمندان را معرفی میکند، اما راهحل شفافیت برای حل این مسئله مواردی مانند بهکاربردن روشهای ICT و ایجاد اتاقهای شیشهای به جای اتاقهای انحصاری است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بهعنوان یکی از پرمخاطبترین وزارتخانههای کشور بدون شک وظیفه سنگینتر و البته دشوارتری در برابر ایجاد شفافیت دارد و در این بخشها گامهای مؤثری برداشته است البته این بخشی از اقدامات وزارتخانه است و با راهاندازی سامانههای متعدد، تحقق شفافیت تسهیل و تسریع شده است. در پایان امید است با شناخت دقیق شفافیت بتوانیم زیرساخت حل انبوهی از مسائل را فراهم کنیم، چراکه بدون تردید ریشه اصلی مفاسد و مشکلاتی که امروزه در کشور وجود دارد، نبود شفافیت است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قطعا بهدنبال بسط و توسعه عدالت از طریق شفافیت است و تمام تلاش خود را به کار میبندد تا ضمن ارتقای شفافیت، شفافیت به معنای واقعی تحقق پیدا کند.