ایران امروز با چالشهای بینالمللی، منطقهای و داخلی متنوعی روبهرو است. چالشهایی مانند گسترش فقر، نابرابری اجتماعی، کاهش ارزش پول ملی، تحریمهای غیرقانونی آمریکا، چالش نظام بانكی، کاهش صادرات نفت، تحدید منابع ارزی کشور، بیکاری، بحران صندوقهای بازنشستگی، چالش منابع آب و خاک، چالش سلامت و... که همگی باعث شدهاند مردم روزهای سختی را سپری کنند. شرایط سختی که با توانمندیها، قابلیتها، ظرفیتها، پتانسیلها و منابع عظیم داخلی ایران همخوانی ندارد.کمتر از شش ماه تا زمان برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران باقی مانده است. افراد مختلفی از جناحها و گروههای سیاسی بر اساس احساس تکلیف قصد ورود به صحنه رقابت انتخابات ۱۴۰۰ را دارند، با این حال تا امروز هیچ برنامه مدون و قابلسنجشی وجود ندارد تا مشخص شود که آنها چه ایدهای برای عبور ایران از بحرانهای متعدد و بهبود وضعیت معیشتی مردم دارند. با گذشت چند دهه و تجربه چندین دولت و آزمون و خطای فراوان باید بپذیریم بدون برنامه منسجم، کارآمد و علمی نمیتوان کشور را بهخوبی اداره کرد. بر همین مبنا کاندیداهای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باید مشخص کنند چه چارچوبی را برای مواجهشدن با بحرانهای اساسی کشور در نظر گرفتهاند و چگونه میخواهند آنها را حلوفصل کنند.در نبود برنامه محوری، تصویری شفاف و قابلسنجش از نامزدهای انتخاباتی ارائه نمیشود، فضای هیجانی تشدید شده و رقابت تخریبی، موجسواری و رقیبهراسی افزایش مییابد. خروجی این روند تقلیل اهداف و برنامههای انتخاباتی به شعارزدگی، فریبکاری و تقویت فضای احساسی خواهد بود. شعارهای بدون پشتوانه برنامهای و گاه جذاب که در عمل نمیتوانند به بهبود وضعیت کشور کمکی کنند و عموما وﺿﻌﯿﺖ ﺑﺤﺮاﻧﯽ را ﺗﺸﺪﯾﺪ میکنند. در پایان هم اغلب رأیدهندگان نه بر اساس منطق و فکر بلکه بر اساس احساسات تحریکشده و غیرواقعی، پای صندوق رأی رفته و دست به انتخاب میزنند. آسیبشناسی انتخابات ریاستجمهوری ایران نشان میدهد یکی از بزرگترین دلایل و عوامل برنامهمحور نبودن نامزدهای انتخاباتی، روند برگزاری انتخابات است. ساختار و روند فعلی انتخابات ایران به جای ایجاد فضای مطالبهگری سیاستی، یک فضای هیجانی کاذب را ایجاد میکند. برای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری حدود ۲۰ تا ۳۰ روز فرصت پیشبینی شده است. مدتزمان کوتاه تبلیغات در عمل باعث شده امکان ارزیابی و تحلیل دقیق و علمی وعدهها و برنامههای نامزدهای انتخابات وجود نداشته باشد و سیاستهای نامزدها به بوته نقد کارشناسان و مردم گذاشته نشود. انتظار داریم در فاصله زمانی محدود و کوتاه ۲۰روزه، مردم نسبت به انتخاب عالیترین مقام رسمی كشور پس از رهبری انقلاب به جمعبندی برسند. مدتزمان طولانیتر و چندماهه تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری میتواند این فرصت را فراهم کند تا تمامی برنامهها، شعارها و وعدههای انتخاباتی به طور شفاف و دقیق از سوی مردم، رسانهها، دانشگاهیان و احزاب مورد نقد و بررسی قرار گیرد و آگاهی عمومی مردم برای انتخاب فرد شایسته و اصلح افزایش یابد. یا حداقل اصلاحاتی در قانون ایجاد شود که کاندیداها ملزم شوند برنامههای خود را با توجه به واقعیتها و الزامات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه تدوین کنند و چندین ماه پیش از برگزاری انتخابات در معرض عموم مردم قرار دهند. شاید بتوان از این طریق سطح رقابت انتخابات را از یک ماراتن انشایی با وعده و وعیدهای هیجانانگیز غیرقابل تحقق به یک رقابت تخصصی مسئلهمحور و مبتنی بر برنامه واقعی تغییر داد. سالهاست جای برنامهمحوری با شعارمحوری و احساس تکلیفهای دقیقهنودی در انتخابات ایران عوض شده است. روندی که خروجی آن وضعیت فعلی کشور را رقم زده است. مجلس شورای اسلامی میتوانست به جای طرح سؤالبرانگیز و پراشکال «اصلاح انتخابات ریاستجمهوری» که امروز در دستور کار دارد، با همکاری احزاب، نخبگان، رسانهها، دانشگاهیان و جامعه مدنی، در راستای برنامهمحوری و عمیقترکردن سطح مباحث در رقابت انتخاباتی به آسیبشناسی و اصلاح ساختار و روند اجرائی انتخابات ریاستجمهوری بپردازد. برنامهمحوری انتخابات بهعنوان نقشه راهی در مسیر پیشرفت و توسعه پایدار میتواند فرصتی برای انتخاب شایسته و آگاهانه توسط مردم را فراهم کند.