فراتر از فساد توجیه فساد

فراتر از فساد توجیه فساد

عباس عبدی

اعلام محكومیت قطعی دو تن از وزرای دولت آقای رییسی موجب شد كه واكنش تندی از سوی تندروها را شاهد باشیم. این واكنش‌ها در پوشش استدلال‌هایی مطرح شد كه نشان داد فساد در ایران ریشه‌های عمیقی دارد و تا هنگامی كه این ریشه‌ها خشكانده نشود، فساد نه تنها حل نمی‌شود، بلكه گسترده‌تر هم خواهد شد. فراتر از فساد، ذهنیت سنتی نسبت به فلسفه و اصول حكومت است كه دركی متعارف از مسوولیت حكومت‌كنندگان ارایه نمی‌دهد. از نظر آنان در بدترین حالت، فساد یعنی دزدی مقامات كه به صورت فردی بهره‌مند می‌شوند، درحالی كه نام این دزدی است و فساد خیلی ریشه‌ای‌تر از این است. متاسفانه خیلی از دزدی‌ها را هم فساد نمی‌دانند. فساد ظرفیت آن را دارد كه ذیل عناوین خیرخواهانه و عدالت‌جویانه انجام شود. امتیازات و سهمیه‌بندی‌های غیر آموزشی برای ورود به دانشگاه از بدترین نوع فساد است. مثل این است كه چنین امتیازاتی را به اعضای تیم‌های ملی كشور بدهیم. اگر چند درصد از اعضای هر تیم ملی را به سهمیه‌های مشابه در كنكور اختصاص دهند سرنوشت این تیم ملی پیشاپیش روشن است. همان سرنوشت را در مدیریت، در آموزش و در خیلی از حوزه‌های دیگر می‌بینیم و متوجه آثارش زیانبارش هستیم. اگر تیم ملی فوتبال با چند بازیکن سهمیه‌ای وارد زمین شود، چون در رقابت با تیم‌های دیگر است و همگان هم از كیفیت پایین اعضای سهمیه‌ای تیم آگاه هستند، در نتیجه شكست چنین مسابقه‌ای پیشاپیش مورد انتظار و اعتراض مردم است. این یعنی فساد كه فراتر از دزدی است، چون دزدان پول كسی را برمی‌دارند و خرج می‌كنند، ولی دزدان مدرك تحصیلی با غصب جای دیگران حتی نمی‌توانند علم را به دست آورند و استفاده كنند. بنابر این ما با پدیده‌ای فراتر از فساد مواجهیم كه ناشی از ذهنیت و نگاه و ادبیاتی است كه فساد را توجیه و آن را عادی می‌كند. این اتفاق در جریان صدور حكم چای دبش رخ داد و اصولگرایان تندرو به جای آنكه سرشان را زیر اندازند و شرمنده مردم شوند، با فرار به جلو درصدد توجیه برآمدند كه در این یادداشت می‌كوشم برخی از توجیهات فراتر از فساد آنان را ذكر كنم.
۱- گفته‌اند كه فساد را آقای رییسی و دولت او كشف كرده و این را امتیاز برای آن دولت دانسته‌اند و ظاهرا مردم بدهكار هم شده‌اند، گویی وظیفه آن دولت كشف جرم بوده و نه انتصاب افراد توانمند و سالم و نیز سازمان دادن به ساختاری كه اجازه ندهد چنین فاجعه‌ای رخ دهد، تازه آن را هم هنگامی متوجه شده‌اند كه مرغ از قفس پریده و پولی در بساط نمانده بود. متاسفانه مثل صندوقداری هستند كه به جای حراست از پول‌ها در آن را باز بگذارد و اجازه دهد دزدی شود و بعد پول‌ها هم حیف و میل شود، آنگاه متوجه شود و دزد را معرفی كند. سارقی كه از نظر صندوقدار امین بوده و حتی بدون اخذ وثیقه لازم به او ارز و‌ كلید گاوصندوق را داده است. مساله مردم مجازات مجرمین نیست، مساله این است كه چرا این جرم وحشتناك رخ داده است؟ 7/3 میلیارد دلار كه با قیمت امروز بیش از ده درصد بودجه و درآمدهای عمومی دولت است. بر فرض كه خودشان هم كشف كرده باشند، چه سودی برای ملت دارد؟ اگر همه را اعدام كنند، چه چیزی گیر مردم می‌آید؟ نكند حق كشف هم باید پرداخت؟
۲- گفته‌اند كه فساد در صدر اسلام هم بوده. قطعا بوده و در آینده هم خواهد بود. مشكل اینجاست كه بعید است چنین مبلغی از صدر اسلام تاكنون فساد شده باشد! ولی ادعاهای آقایان در مبارزه با فساد گوش فلك را كر كرده است. مساله مردم وجود یك یا دو یا چند فساد نیست. مشكل در جای دیگر است. اول بزرگی این فساد است كه7/3 میلیارد دلار است آن را هم در قحطی ارزی از دولت رییسی گرفته‌اند و تاییدیه مسوولان دولتی پای آن بوده است. چنین پرداختی بدون اطلاع یا رضایت مسوولان رده بالای وزارتخانه و بانك مركزی و حتی رییس‌جمهور یك فاجعه تمام‌عیار است. دوم و مهم‌تر اینكه رتبه احساس فساد در دولت‌های اصولگرا روند افزایشی داشته است. این رتبه در آخر دوره اصلاحات (۱۳۸۴) ۸۶ در میان ۱۸۰ كشور بوده است یعنی ۸۵ كشور وضع بهتری از ایران داشته‌اند، در اوج دولت احمدی‌نژاد به ۱۶۸ رسید!! فقط ۱۲ كشور وضع بدتری از ما داشتند. در دولت روحانی كاهش یافت به ۱۳۰ رسید. در دولت رییسی تقریبا در رتبه ۱۵۰ بود. حالا فرض كنیم كه دنبال كشف فساد باشند، هنگامی كه فساد همزمان در حال افزایش است، اگر مواردی را كشف كنند چه فایده‌ای دارد؟ علت رشد فساد در دولت‌های اصولگرا روشن است. مدیران فاقد صلاحیت، شلختگی اداری و فقدان نظارت كارآمد، ضعف نهادهای مدنی، جلوگیری از شفافیت و دسترسی به اطلاعات و كاهش آزادی‌های رسانه‌ای از علل اصلی این مساله هستند. وظیفه دولت منحصر به پیدا كردن مفسد نیست، بلكه مهم‌تر از آن، زایل كردن فساد از طریق سیاستگذاری و نظارت مدنی است.

۳-  می‌گویند مدیرانی كه محكوم شده‌اند، پاكدست هستند. مثل این است كه كسی رانندگی كند و بسیار هم پاكدست و دل‌رحم باشد، ولی چون بلد نیست، خودرو را چپ می‌كند و همه را كشته یا معلول و مصدوم می‌كند. پاكدستی راننده در اینجا چه اهمیتی برای زندگی مسافر دارد؟ به علاوه پاكدستی به این معناست كه از این تخلف بزرگ چیزی به جیب خود نزده و در واقع مجانی برای فاسد فرش قرمز پهن شده است. این بدتر از پاكدست نبودن است. همین افراد كوچك‌ترین خطای پزشكی را برنمی‌تابند و علیه پزشكان قلم‌فرسایی می‌كنند، ولی نوبت به خودشان كه می‌رسد، پاكدست می‌شوند! به‌علاوه برای اثبات پاكدستی باید جزییات فرآیند منتهی به فساد را توضیح دقیق داد. توضیحات نماینده دادستان نشان می‌دهد كه ماجرا خیلی عمیق‌تر از این حرف‌هاست. ممكن نیست كه بدون حامیان سیاسی این رقم كلان ارز به راحتی دراختیار دیگران قرار گیرد، آن‌هم در این شرایط سخت و تنگناهای شدید ارزی.
۴-  نوشته‌اند كه از حكم علیه دو وزیر قانع نشده‌اند، زیرا میان فساد و ترك فعل تمایزی قائل نشده‌اند. اگر توضیحات نماینده دادستان را گوش كنید كه چگونه پس از آنكه ثبت سفارش از وزارت جهاد و كشاورزی لو می‌رود فوری محل آن را عوض كرده و به وزارت صمت می‌برند، دیگر هیچ تردیدی نمی‌گذارد كه مساله فراتر از ترك فعل است، ‌گرچه ترك فعل خودش بزرگ‌ترین جرم است. راننده‌ای كه ترمز نمی‌كند و تصادف می‌كند (ترك فعل) چه فرقی دارد با راننده‌ای كه گاز می‌دهد (فعل) و تصادف می‌كند!! هر دو دیگران را به كشتن می‌دهند. پزشكی كه داروی لازم را تجویز نمی‌كند (ترك فعل) چه فرقی می‌كند با پزشكی كه داروی نامناسب تجویز می‌كند؟ (فعل) بازی با كلمات فقط برای توجیه فساد است.
۵-  برای اثبات سیاسی بودن این حكم، به عملكرد رسانه قوه قضاییه اشاره می‌كنند كه چرا فقط این دو وزیر را تیتر كرده در حالی كه متهم ردیف اول اكبر رحیمی درآباد است؟ پاسخ روشن است. ارزش خبری محكومیت دو وزیر چندین برابر ارزش خبری متهم ردیف اول است كه هیچ كس او را نمی‌شناسد. آیا او در خلأ و انتزاع این پول‌ها را گرفته است؟ اگر او را تیتر می‌كردند، یعنی رسانه نبودند و دركی از خبر نداشتند.
۶-  می‌گویند هر وقت قبلی‌ها را محكوم كردید، اینها را هم محكوم كنید. خوب اینكه بدترین دفاع از دولت رییسی است. به جای آنكه بخواهند همه مدیران را به واسطه ترك فعل محكوم كنند، می‌گویند اینها را هم محكوم نكنید. ضمن اینكه اگر كل ماجرا توضیح دقیق داده شود، خواهیم دید كه مساله فراتر از ترك فعل این و آن است. ترك فعل در این مورد به خصوص صد درجه بدتر از فعل همراه با سوءنیت است. از بابك زنجانی نمونه می‌آورند كه چهار مقام اصلی دولت احمدی‌نژاد برای او تاییدیه پرداخت امضا كرده بودند. به جای آنكه بگویند آنها را محاكمه و محكوم كنید و اگر این كار را می‌كردید، امروز شاهد این فساد نبودیم، می‌گویند، با اینها هم مثل همان‌ها برخورد كنید، این نگاه فراتر از فساد است.
۷ـ نوشته‌اند كه آقای رییسی به این نتیجه رسیده بود كه وزرایش مرتكب جرمی نشده‌اند. مقام دولتی كه در مظان اتهام است، نمی‌تواند از سوی رییس آن دولت تبرئه شود. شرط اول قضاوت نداشتن چنین رابطه‌ای است. اگر ایشان در دوره قضایی خود این‌گونه موارد را رسیدگی و محكوم می‌كرد، امروز شاهد محكومیت وزرایش نبودید.
اینها ریشه‌های ذهنی و رویكردی فساد هستند و تا در برخی افراد صاحب نفوذ هست، فساد هم خواهد بود.

 

 

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.